پایان نامه بررسی جامعه شناختی شاخص های کیفیت زندگی روستایی و عوامل اجتماعی موثر بر آن در مناطق روستایی همدان |
فصل اول: کلیات پژوهش
1-1- مقدمه…………………………………………………… 3
1-2- بیان مساله……………………………………………… 4
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش………………………………. 7
1-4- اهداف پژوهش……………………………………………7
1-4-1- هدف کلی…………………………………………….. 7
1-4-2- اهداف جزیی………………………………………….. 8
فصل دوم: مبانی نظری
مقدمه…………………………………………………………. 11
2-2- تعاریف و مفاهیم……………………………………….. 13
2-1- پیشینه پژوهش………………………………………… 16
2-1-1- تحقیقات داخلی…………………………………….. 16
2-1-2- تحقیقات خارجی…………………………………… 18
2-2- مبانی نظری پژوهش ……………………………….. 20
2-2-1- نظریه سرمایه اجتماعی……………………………26
2-2-3- تاثیر سرمایه اجتماعی بر کیفیت زندگی……….. 32
2-2-4- نظریه ویژگیهای پایگاهی (منزلت نقشی)………. 37
2-2-5- نظریه احساس محرومیت نسبی…………………39
2-3- الگوی تحلیلی………………………………………… 40
2-4- مدل نظری تحقیق……………………………………. 41
2-5- فرضیههای پژوهش…………………………………….41
فصل سوم: روش شناسی
3-1- روش پژوهش………………………………………….. 45
3-2- جامعه آماری…………………………………………… 45
3-3- حجم نمونه……………………………………………..46
3-4- واحد نمونه…………………………………………….. 46
واحد نمونه گیری سرپرست خانوار……………………….. 46
3-5- روش نمونه گیری ……………………………………. 46
3-6- تعریف نظری مفاهیم………………………………….47
3-7- تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای تحقیق……..47
3-7-1- متغیرهای مستقل………………………………… 48
3-7-1-1- متغیرهای جمعیتی…………………………….. 48
3-7-1-2- متغیرهای پایگاه اقتصادی – اجتماعی………… 48
3-7-1-3- سرمایه اجتماعی………………………………. 50
3-7-1-4- شکلهای ساختاری سرمایه اجتماعی………. 51
3-7-1-5- شکلهای شناختی سرمایه اجتماعی……….. 52
3-7-1-6- متغیر احساس محرومیت نسبی……………… 55
3-7-2- متغیر وابسته……………………………………….. 56
3-7-2-1- کیفیت زندگی…………………………………….. 56
3-8- اعتبار و پایایی…………………………………………. 58
3-9- ابزار گردآوری داده ها …………………………………..58
فصل چهارم: یافتهها
4-1) توصیف…………………………………………………… 63
4-1-1) مشخصات جمعیتی جامعه ی مورد بررسی……..63
4-1-2) مشخصات اقتصادی- اجتماعی پاسخگویان……… 65
4-1-3) تحلیل وضعیت کیفیت زندگی و ابعاد آن………….. 68
4-1-4) تحلیل وضعیت محرومیت نسبی…………………… 69
4-1-5) تحلیل وضعیت سرمایه اجتماعی و ابعاد آن………. 70
4-1-6- تحلیل وضعیت امکانات خانوار……………………… 73
4-2) آمار استنباطی………………………………………… 74
4-2-1) رابطه کیفیت زندگی ذهنی و عینی………………. 74
2-4-2) بیان کیفیت تفاوت بین میانگین نمره کیفیت زندگی در بین روستاها….75
4-2-3) تأثیر متغیرهای مستقل بر کیفیت زندگی……….. 76
4-2-4) فرضیه اول……………………………………………. 78
4-2-5) فرضیه دوم…………………………………………… 79
4-2-6) فرضیه سوم…………………………………………… 79
4-2-7) فرضیه چهارم…………………………………………… 81
4-2-8) فرضیه پنجم……………………………………………. 82
4-2-9) فرضیه ششم…………………………………………. 82
تحلیل عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی…………………………… 83
4-2-10) حالات چهارگانه کیفیت زندگی……………………… 86
فصل پنجم: نتیجه گیری
5-1- بحث و نتیجه گیری……………………………………….. 97
5-2- پیشنهادات………………………………………………… 99
منابع فارسی…………………………………………………. 103
منابع لاتین…………………………………………………….. 106
چکیده:
داشتن زندگی مطلوب و با کیفیت همواره آرزوی بشر بوده کیفیت زندگی یکی از مهم ترین مسایل پیش روی جهان امروز میباشد. همچنین ارتقاء آن از مهم ترین هدفهای حکومتها و دولتهای مختلف در سطح جهان محسوب میشود. این متغیر معمولاً از طریق شاخص های ذهنی حاصل از پیمایش و ارزیابی ادراكات ورضایت افراد از زندگی و یا با بهره گرفتن از شاخص های عینی حاصل از داده های ثانویه و به ندرت با بهره گرفتن از هر دو نوع شاخصهها اندازه گیری می شود. هدف این پژوهش سنجش کیفیت زندگی روستاییان از طریق استفاده همزمان از ابعاد عینی و ذهنی و نیز اولویت بندی نیازهای ساکنین و تعیین عوامل تاثیرگذار بر آن میباشد. رویكرد اصلی این پژوهش با بهره گرفتن از تلفیق و مقایسه شاخص های عینی و شاخصهای ذهنی بوده است. متغیرهای مستقل در این پژوهش عبارتند از: درآمد سرانه، تحصیلات، پایگاه اقتصادی اجتماعی، احساس محرومیت نسبی و سرمایه اجتماعی. جامعه آماری مناطق روستایی شهرستان همدان میباشد. حجم نمونه نیز بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با روش نمونه گیری خوشهای چند مرحله ای با توجه به تعداد خانوارها (27885 خانوار) 400 خانوار برآورد شد. و با بهره گرفتن از پرسشنامه، داده های مورد نیاز از طریق پاسخهای افراد جمعآوری و با بهره گرفتن از نرمافزار spss پردازش شدند. نتایج این مطالعه نشان میدهد که بین متغیرهای درآمد سرانه، پایگاه اجتماعی اقتصادی، احساس محرومیت نسبی و سرمایه اجتماعی با متغیر وابسته یعنی کیفیت زندگی رابطه معنادار وجود دارد. همچنین مقایسه نتایج ابعاد عینی و ذهنی کیفیت زندگی نشان میدهد که ( 29) درصد در حالت بهزیستی و (7/36) درصد در حالت محرومیت قرار دارند؛ در حالیكه (1/10) درصد در حالت ناهماهنگی و (06/24) درصد در حالت انطباق قرار گرفتهاند همچنین نتایج نشان داد که اکثر خانوارهای روستایی از احساس محرومیت نسبی متوسط به بالایی رنج میبرند که حدود 5/38 درصد میباشد. حدود 9/13 درصد از پاسخگویان نیز از احساس محرومیت نسبی پایینی برخوردارند. نتایج نیز نشان داد که بر خلاف فرضیه تحقیق، متغیر میزان تحصیلات کمترین تاثیر را بر کیفیت زندگی داشته است و نیز مقادیر بتا نشان میدهد که متغیر احساس محرومیت نسبی بیشترین تاثیر را بر کیفیت زندگی داشته است.
فصل اول: کلیات پژوهش
1-1- مقدمه
داشتن زندگی مطلوب و با کیفیت همواره آرزوی بشر بوده است. کیفیت زندگی یکی از مهم ترین مسایل پیش روی جهان امروز میباشد. « همچنین ارتقاء کیفیت زندگی از مهم ترین هدفهای حکومتها و دولتهای مختلف در سطح جهان محسوب میشود (حسین زاده و میزایی، 17،1376).
مفهوم کیفیت زندگی بهطور هم زمان در حوزههای مختلف علوم نیز گسترش یافته است. به این ترتیب در انتهای قرن بیستم مفهوم کیفیت زندگی یکی از موضوعات اساسی مورد علاقه پژوهشگران علوم مختلف همچون شهرسازی، جغرافیا، اقتصاد، جامعه شناسی و روان شناسی بوده است. اندازهگیری کیفیت زندگی میتواند برای ارزیابی سیاستهای گذشته و همچنین پایه گذاری استراتژیهای برنامهریزی ناحیهای در آینده مورد استفاده قرار گیرد. بخش قابل توجهی از مطالعههای انجام شده در مورد کیفیت زندگی به نواحی شهری اختصاص دارد امّا از دهههای اخیر و با رشد پرشتاب صنعت و فناوری در جهان، عقبماندگی مناطق روستایی بیشتر عیان گردیده است، «بهطوری که فقر روستایی تقریباً 63 درصد از کل فقر جهانی را شامل میشود». درایران فقر مطلق کاهش یافته، امّا فقر نسبی به خصوص در مناطق روستایی افزایش یافته است (حیدری 1390). و این چالش بزرگ و مهمی است که باید هر چه زودتر با شناخت علل و عوامل آن به چاره اندیشی پرداخت. این پژوهش با هدف بررسی جامعهشناختی شاخص های کیفیت زندگی روستایی و عوامل اجتماعی موثر بر آن در مناطق روستایی شهرستان همدان، تدوین، و شاخصهای عینی و ذهنی کیفیت زندگی را بررسی کرده است.
2-1- بیان مسأله
«کیفیت زندگی، مفهومی پیچیده و چند بعدی است که تحت تأثیر موءلفههایی چون زمان و مکان، ارزشهای فردی و اجتماعی قرار دارد و از این رو معانی گوناگونی برای افراد و گروه های مختلف بر آن مترتب است. برخی آن را به عنوان قابلیت زیست پذیری یک ناحیه، برخی دیگر به عنوان اندازهای برای میزان جذابیت و برخی به عنوان رفاه عمومی، بهزیستی اجتماعی، شادکامی، رضایتمندی و مواردی از این دست تعبییر کرده اند (اپلی و منون[1] 2007 به نقل از رضوانی و همکاران 1387). در واقع مفهوم کیفیت زندگی یک متغیر ترکیبی میباشد که از چندین متغیر متأثر میگردد. تغییر در سطح درآمد مردم، شرایط زندگی، وضع سلامت، محیط، فشار روحی و روانی، اوقات فراغت، شادمانی خانوادگی روابط اجتماعی و چندین متغیر دیگر نظیر آن به شکل مرکب، کیفیت زندگی و تغییرات آن را تعیین میکند» (جاجرمی و کلته[2] 1385: 5و6).
«هرچند که ارتقای کیفیت زندگی در مقیاسهای فردی و اجتماعی از دیرباز مورد توجه برنامهریزان بوده است، اما در دهه های اخیر با اولویت یافتن اهداف اجتماعی و تدوین آنها در قالب برنامههای توسعه، به تدریج نگرش انسانی و جامعه شناختی درباره کیفیت زندگی در برنامهریزیها و سیاستگزاریهای کلان کشورهای پیشرفته راهیافته است. باگسترش رویکرد انسانی و ورود مفهوم کیفیت زندگی در پژوهشها یا نوشتارهای توسعه پایدار، مراکز و مؤسسههای بسیاری به مطالعه مفهوم کیفیت زندگی، شاخص های سنجش و چگونگی ارتقای آن پرداختهاند »(امیدی، 1387، 4) و گستره مربوط به کیفیت زندگی و سنجش آن شاید در هیچ زمانی به اندازه امروز وسیع نبوده است.
کیفیت زندگی مردم و مکانهای روستایی به عوامل زیادی از جمله اشتغال، درآمد مناسب، دسترسی به خدماتی مانند آموزش و بهداشت، سلامت، محیط طبیعی، امنیت اجتماعی و… وابسته است. هرچند کیفیت زندگی مردم و مکانهای شهری نیز بدین عوامل وابسته است، اما با چالشهای مربوط به سنجش رفاه و زندگی بهتر در مناطق روستایی بسیار تفاوت دارد. برخی از این چالش به شرایط اقتصادی وابستهاند، اما برخی دیگر به چارچوب سازمانی و نهادی موجود در نواحی روستایی مربوط میشود. عواملی مانند مقیاس کوچک و تراکم کم سکونتگاه های روستایی، کاهش اشتغال و درآمد در بخش کشاورزی، امکانات کشاورزی، فاصله زیاد و انزوای جغرافیایی روستاها، راههای ارتباطی و شبکه حمل و نقل نامناسب، و ناکارآمدی سیاستهای لازم برای بهبودکیفیت، زندگی روستایی را پیچیدهتر می کند.
با توجه به این که بیش از 30% جمعیت ایران در روستاهای کشور زندگی میکنند و بار مسئولیت تأمین بسیاری از نیازمندیهای غذایی مردم شهر نشین را بر عهده دارند و بدین جهت از نقشی بی بدیل و راهبردی در رشد و توسعه کشور و به ویژه حفظ استقلال آن حداقل در حوزه ی غذایی برخوردار هستند. استان همدان یکی از استانهای مهاجرپذیر و مهاجر فرست می باشد که از نظر مهاجرفرستی از روستا به شهرستانهای استان و سایر استانها بیشترین آمار را به خود اختصاص داده است .
و طی اعلام فرمانداری استان این عامل ناشی از تنگناها و محدودیتها، بحران آب در بخش کشاورزی این عامل بسیار موثری در کاهش اشتغال روستاییان در این بخش و در نهایت روی آوردن به مشاغل غیرکشاورزی و در نتیجه کاهش سطح کیفیت زندگی آنها و تلاش در جهت مهاجرت برای یافتن مشاغل و درآمد کافی برای بهبود زندگی آنها شده است. این تگنا در روستاهای شهرستان همدان خصوصا بخش مرکزی طبق اعلام فرمانداری در سایت اختصاصی خود مشهودتر بوده بطوریکه در این روستاها بیشترین مشاغل، مشاغل تولیدی، خانگی و غیرکشاورزی بوده و بعضا بعلت پایین بودن کیفیت زندگی به حاشیه شهر و یا (حواشی استان تهران، کرج، قم، اصفهان،کرمانشاه ) مهاجرت کردند.
آگاهی از سطح کیفیت زندگی آن ها، شاخصهای کیفیت زندگی آنان و عوامل تأثیر گذار برآن از نهایت اهمیت برخوردار است و برای زمینه سازی در راستای دستیابی به دوران رشد و شکوفایی کشور از الزامات آغازین میباشد و عدم توجه و اهتمام لازم در این زمینه میتواند خسارات جبران ناپذیری حتی در حد تهدید امنیت ملی، تمامیت ارضی و استقلال کشور در پی داشته باشد. از این روی و در راستای تحقق فرایند یاد شده، این پژوهش در پی این پرسشهای زیر پاسخ داده است:
1- کیفیت زندگی روستاییان در مناطق روستایی شهرستان همدان در چه حدی است؟
2- متغیرهای اجتماعی (سرمایه اجتماعی، احساس محرومیت نسبی، پایگاه اقتصادی واجتماعی) تا چه اندازه بر کیفیت زندگی روستاییان تاثیر دارند؟
3- تاءثیرگذاری متغیرهای زمینهای (درآمد سرا نه، تحصیلات و بعد خانوار) بر کیفیت زندگی روستاییان چقدر است؟
3-1- اهمیت و ضرورت پژوهش
بهبود كیفیت زندگی در یک مكان خاص و یا برای اشخاص و گروههای خاص همواره كانون اصلی توجه برنامهریزان بوده است. در واقع بهبود كیفیت زندگی در هر جامعهای، یكی از مهمترین اهداف سیاستهای عمومی آنجامعه میباشد. مطالعاتكیفیت زندگی می تواند به شناسایی نواحی مسألهدار، علل نارضایتی مردم،اولویتهای روستاییان در زندگی، تأثیر عوامل اجتماعی- جمعیتی بر كیفیت زندگی و پایش و ارزیابی كارایی سیاستها و راهبردها در زمینه ی كیفیت زندگی كمك كند. یک دلیل مهم برای توجه به مفهوم كیفیت زندگی، درتخصیص مؤثر منابع محدود و كمیاب نهفته است. با توجه به منابع معین، سیاستگزاران میبایست بهترین راه را برای توزیع آنها در راستای نیازها و اولویتهای مردم بیابند. این امر می تواند بوسیله كاربرد نتایج تحقیقات مرتبط، به عنوان ورودی به فرایند تصمیمسازی و سیاستگزاری تحقق یابد. «به بیان دیگر چنین تحقیقاتی وسیله و ابزار تولید توصیههای سیاستی مناسب برای مسئولان هستند» (النگین[1] و همکاران 2001). اجرای طرحها تخصصی شناخت كیفیت زندگی، تصمیم گیران را در درك بهتر پیچیدگی مشكلات و شناسایی تواناییهای بهبود كیفیت زندگی در نقاط مختلف روستایی، یاری میكند.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-09-30] [ 07:45:00 ب.ظ ]
|