چکیده:
بخش کشاورزی بیشترین و نزدیکترین ارتباط را با محیطزیست دارد و این ارتباط یک رابطه متقابل و دوسویه است که از یک طرف فرسایش خاک، تولید و عملکرد محصولات کشاورزی را تحت تأثیر منفی قرار میدهد و از جانب دیگر، مواد آلاینده بخش کشاورزی و مصرف بیرویه کودها و سایر مواد شیمیایی و سموم در این بخش، صدمات جبران ناپذیری به محیطزیست وارد می کند. تأثیرات نامطلوب کودها و آفتکشها بر محیطزیست منجر به توجه بیشتر و استفاده از روشهایی گردیده که در آن نیازی به مصرف مواد شیمیایی نبوده یا کم باشد و این هدف موجب شده است تا با توجه به کشاورزی بوم شناختی، بحث پایداری در کشاورزی مورد توجه قرار گیرد و در این راستا یکی از راهکارهای عملی، کشاورزی زیستی است. کشاورزی زیستی در واقع به حداقل رساندن استفاده از نهادههای خارج از مزرعه و استفاده از نهادههای درون مزرعهای به منظور افزایش سلامت کشاورزی و حفظ محیطزیست میباشد. در این نظام به جای استفاده از نهادههای خارجی نظیر انواع كودهای شیمیایی و آفتكشها، از تناوب زراعی با بقولات، مالچ، انواع کودهای آلی نظیر کودسبز، کمپوست، کودهای حیوانی و کودهای زیستی استفاده می شود تا ضمن ذخیره موادغذایی در خاك، علفهای هرز و آفات، كنترل شوند. این مطالعه با هدف، شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش نهادههای زیستی از دیدگاه گندمکاران دهستان حشمتآباد در شهرستان دورود از توابع استان لرستان انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق گندمکاران دهستان حشمتآباد شهرستان دورود، شامل 700 نفر بوده است. حجم نمونه مورد مطالعه با بهره گرفتن از جدول مورگان 248 نفر تعیین گردید. از فن پیمایش و ابزار پرسشنامه برای جمعآوری اطلاعات استفاده شد. روایی صوری توسط اعضای هیئت علمی و متخصصان ترویج و آموزش کشاورزی تأیید شد، ضریب آلفای کرونباخ برای متغیرهای تحقیق در دامنه 79/0 تا 93/0 به دست آمد. داده های حاصل از پرسشنامه با بهره گرفتن از نرمافزار win20 spss تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که ادراک از سودمندی، ادراک از سهولت کاربرد نهادههای زیستی، نگرش به کاربرد و تمایل به کاربرد رابطه مثبت و معنیداری در سطح 05/0 و 01/0 درصد با رفتار کشاورزان جهت کاربرد نهادههای زیستی داشتند. همچنین نتایج بیانگر این بودند که متغیرهای بیرونی بر ادراک از سودمندی و ادراک از سهولت کاربرد نهادههای زیستی مؤثر بودند. ادراک از سهولت کاربرد بر ادراک از سودمندی کاربرد نهادههای زیستی مؤثر بوده است، همچنین متغیرهای ادراک از سودمندی، نگرش به کاربرد و تمایل به کاربرد نیز بر رفتار کشاورزان جهت کاربرد نهادههای زیستی مؤثر بودند.در مجموع متغیرهای بیرونی، ادراک از سودمندی، ادراک از سهولت، نگرش و تمایل توانسته اند 20/0 درصد از واریانس متغیر رفتار را تبیین کنند. در پایان پیشنهادهایی به منظور افزایش میزان پذیرش نهادههای زیستی توسط کشاورزان ارائه گردیده است.
فصل اول: مقدمه
1-1- مقدمه
کشاورزی به خصوص در کشورهای کمتر توسعهیافته، فعالیتی عمدتا مخاطرهآمیز است و تصمیم گیری ها و فعالیتهای بهرهبرداران معمولأَ تحت تأثیر این پدیده و جنبه های مختلف آن قرار دارد و هرچند که کشاورزی فعالیتی اقتصادی است که از طریق تأمین غذا سهم بسیار مهمی در تولید ناخالص داخلی کشور دارد، اما کشاورزی می تواند آثار جانبی منفی و مخربی نیز بر محیطزیست، سلامت انسان و موجودات زنده داشته باشد و میزان مصرف سموم در واحد سطح در کشورهای توسعهیافته تفاوت بسیار چشمگیری با کشورهای در حال توسعه دارد و کشورهای توسعه یافته به سمت روشهای غیرشیمیایی در جهت کاهش مصرف سموم علفکش شیمیایی گام برداشته اند، ولی در کشورهای در حال توسعه چنین حرکتی، به طور جدی شروع نشده است( قربانی و همکاران، 1389 ). در سالهای اخیر نگرانیهای زیادی در مورد کیفیت مواد غذایی و مسائل زیستمحیطی وجود دارد( بولای[1]، 2010). بخش کشاورزی بیشترین و نزدیکترین ارتباط را با محیطزیست دارد و این ارتباط یک رابطه متقابل دوسویه است که از یک طرف فرسایش و تخریب محیطزیست، تولید و عملکرد محصولات کشاورزی را تحت تأثیر منفی قرار میدهد و از جانب دیگر، مواد آلاینده بخش کشاورزی و مصرف بیرویه کودها و سایر مواد شیمیایی در این بخش، صدمات جبران ناپذیری به محیطزیست وارد می کنند( رشید قلم و خلیلیان، 1390 ). تأثیرات نامطلوب کودها و آفتکشها بر محیطزیست منجر به توجه بیشتر و استفاده از روشهایی گردیده که در آن نیازی به مصرف مواد شیمیایی نبوده یا کم باشد و این هدف موجب شده که با توجه به کشاورزی بوم شناختی[2] بحث پایداری در کشاورزی مورد توجه قرار گیرد و یکی از راهکارهای عملی، کشاورزی زیستی[3] است(عبدی و همکاران، 1391 ). امروزه كشاورزی زیستی به سرعت در حال رشد است و درحال حاضر بسیاری از كشورها به ویژه كشورهای اروپایی توسعه كشاورزی زیستی را در برنامه اجرایی خود قرار دادهاند و مهمترین و اصلیترین مشخصهی حضوردر بازارهای جهانی محصولات عاری از تركیبات شیمیایی شده است. بیگمان بایستی استفاده از کودهای شیمیایی زیانآور در کشاورزی را متوقف کرد( دولت آبادی و همکاران، بی تا ). به منظور افزایش حاصلخیزی خاك و در نتیجه افزایش عملکرد گیاهان در کشاورزی زیستی استفاده از کودهای زیستی، کودهای آلی و مالچ به عنوان جایگزینی برای کودهای شیمیایی، مطرح میباشد و در دهه گذشته مصرف کودهای شیمیایی، اثرات و پیامدهای زیست محیطی نامطلوبی نظیر آلودگی آب و خاك و همچنین بروز مشکلاتی در خصوص وضعیت سلامت انسانها و دیگر موجودات زنده را به همراه داشته است(رحمانی، 1389 ). در كشاورزی پایدار برای، بهبود كیفیت خاك، محصولات كشاورزی و حذف آلایندهها از روشهای غیرشیمیایی مانند: تناوب زراعی، كود سبز، مبارزه بیولوژیك، كودهای حیوانی، كمپوست و یا مقادیر كمتر نهادههای شیمیایی استفاده می شود(حسین زاده و قربانی، 1390 ). بنابراین استفاده از نهادههای زیستی یكی از اركان اصلی كشاورزی زیستی در زیست بومهای زراعی است که با هدف حذف كاربرد كودهای شیمیایی است و كودهای آلی سبب تأمین سلامت انسان و محیط زندگی میگردند و استفاده از كودهای زیستی نیز یكی از راهكارهای مؤثر در حفظ كیفیت مطلوب خاك محسوب میگردد كه باعث افزایش واكنشهای مفید بین گیاه و میكروارگانیسمها در ریزوسفر شده و توان گیاه را برای جذب بیشتر عناصرغذایی افزایش میدهد(خالصرو و همکاران،1390).
گندم به عنوان ابزاری سیاسی در روابط بین الملل و حتی برای اعمال سلطه و فشار سیاسی بر کشورهای نیازمند جهان سوم به کار گرفته می شود، از این رو راهکارهای صحیح افزایش تولید و عرضه این کالا امری بسیار ضروری است(هژبر کیانی و حاجی احمدی، 1381). تولید گندم با حداقل بکارگیری نهادههای شیمیایی یکی از اهداف مهم کشاورزی جدید برای کاهش اثرات منفی استفاده از نهادههای شیمیایی میباشد(قربانی و همکاران، 1390). با بهره گرفتن از کودهای مناسب میتوان تولید گندم را در واحد سطح افزایش داد(زکی و همکاران[4]،2012 ) . کودهای زیستی نقش قابل توجهی در بهبود عملکرد گندم نسبت به کودهای شیمیایی دارند( قادری دانشمند[5]، 2012 ) و استفاده از کودهای زیستی بر رشد و بهرهوری گندم
تأثیر مثبت میگذارد و سبب افزایش قابل توجهی در ارتفاع بوتهی گندم شده و پنجهزنی گندم را نیز افزایش میدهد(سینگ[6] و همکاران، 2011). با توجه به اثرات مثبتی که نهادههای زیستی بر کشاورزی و محیطزیست دارند، گندمکاران تمایلات مثبت و منفی متفاوتی نسبت به دریافت و پذیرش این نهادهها نشان میدهند(حسن پور و همکاران،1391) .
با توجه به تحقیقات صورت گرفته برای بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش یک فناوری مدلهای گوناگونی در جهان به کارگرفته شده که از معتبرترین آنها مدل پذیرش فناوری دیویس (TAM )[7] است که به بررسی عوامل در سطح فردی می پردازد( شعاعی و علومی، 1386). مدل پذیرش فناوری دیویس یک نظریه نظام اطلاعات و ارتباطات است و دلایل اینکه چرا کاربران یک فناوری اطلاعات خاص را میپذیرند یا رد می کنند نشان میدهد، مدل پذیرش فناوری در آغاز توسط دیویس پیشنهاد شد(احمدی ده قطب الدینی، 1389).
مدل پذیرش فناوری ( TAM ) که توسط «دیویس » در سال 1989 ارائه شده به عنوان قدرتمندترین و تأثیرگذارترین مدل در زمینه توصیف رفتار و تعیین عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری اطلاعات، توسط افراد است. اجزای این مدل شامل متغیرهای بیرونی، اصل سودمندی ادراك شده و سهولت استفاده ادراك شده، نگرش، تمایل و رفتار که پایه پذیرش فناوری را تشکیل می دهند و مدل پذیرش فناوری بیان میدارد که متغیرهای بیرونی بر سودمندی ادراک شده و سهولت استفاده ادراک شده تاثیر میگذارد و این دو ادراك، تعیینکننده نگرش کاربران و مشتریان برای استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات خواهد بود و مرحله آخر، تمایل فرد برای استفاده است که منجربه استفاده واقعی از فناوری اطلاعات و ارتباطات می شود و رفتارشان را نسبت به کاربری فناوری تحت تأثیر قرار میدهند(حورعلی و همکاران، 1390). این پژوهش به دنبال شناسایی عواملی است که در غالب مدل TAM دیویس بر پذیرش نهاده های زیستی توسط گندمکاران دهستان حشمت آباد شهرستان دورود تأثیر میگذارند .
2-1- بیان مسئله
یکی از بزرگترین چالشهای روبروی جامعه بشری در دهههای اخیر، امنیت و سلامت غذای جمعیت رو به افزایش در دنیا است و در حال حاضر تأمین غذا مسئله اصلی بسیاری از کشورها بوده و بسیاری از دولتها به علت بحران غذا در معرض بحرانهای اجتماعی و سیاسی نیز قرار دارند و برای اولین بار در دهه پنجاه میلادی، افزایش جمعیت از یک طرف و محدودیتهای منابع اولیه تولید از طرف دیگر، باعث حرکت کشاورزی سنتی به سمت کشاورزی صنعتی با عنوان انقلاب سبز کشاورزی گردید، در دهه 1330 قبل از آنکه تولید و مصرف کودهای شیمیایی در کشور مطرح شود، تولید و مصرف کودهای آلی در سطح کشور رایج بود. همزمان با ورود کودهای شیمیایی به کشور، سازمان ترویج کشاورزی، مصرف این نوع کودها را تشویق نمود و بسیاری از کشاورزان برای رسیدن به حداکثر عملکرد به کودهای شیمیایی روی آوردند. با سرازیر شدن بذرهای اصلاح شده، کود و سموم شیمیایی به بازار مصرف و تشویق کشاورزان به استفاده از آنها و حمایت همهجانبه از این نهادهها و سودآوری کوتاهمدت آنها، دیری نپایید که این نهادهها از سوی کشاورزان پذیرفته شده و به میزان زیادی مورد استفاده قرار گرفت و اما عدم آگاهی و نبود دانش فنی کشاورزان باعث استفاده غیربهینه از این نهادهها گردید، به نحوی که مصرف بیش از حد برخی نهادههای کشاورزی نه تنها باعث افزایش تولید نگردید بلکه کاهش تولید در بلندمدت را فراهم ساخت. بدین ترتیب رفته رفته مصرف کودهای آلی فراموش شد و این تفکر غلط بر کشاورزان حاکم شد که با مصرف هر چه بیشتر کودهای شیمیایی محصول بیشتری عایدشان خواهد شد. به طوریکه مصرف کود شیمیایی در ایران 800 هزار تن در سال بود، که چهار برابر مصرف درآمریکاست(هزاری و حاجی میر رحیمی، 1389، پور قاسم و علی بیگی، 1392).
مصرف زیاد سم و کودهای شیمیایی در محصولات کشاورزی در تمامی جهان و بخصوص در ایران یک معضل عمده بهداشتی می باشد. در حال حاضر در کشور ما سرانه مصرف سم در محصولات کشاورزی به ازای هر نفر ۴۰۰ گرم و همچنین میزان مصرف کود شیمیایی از 5/2 به 5/3 میلیون تن طی ۱۰ سال گذشته افزایش داشته است. در کشاورزی متعارف بیش از ۳۰۰ نوع ترکیب شیمیایی خطرناک نظیر آفتکشها، علفکشها و کودهای شیمیایی بهمنظور کنترل آفات و حشرات و حاصلخیزسازی خاک استفاده میگردد. استفادهی اولیه از آفتکشها در کاهش هجوم آفات و افزایش تولید محصولهای کشاورزی بسیار مؤثر بوده است، ولی امروزه به دلیل چالشهای زیستمحیطی و پیامدهای ناشی از بقایای سمها در غذای مصرف کنندگان، کاهش استفاده از این سمها مورد توجه همگان قرار گرفته است. افزایش مصرف سمهای شیمیایی، آلودگیهای زیادی مانند آلودگی آب، انتقال آن به خاک و دامها، آلودگی مواد غذایی و علوفه دامی و آلودگی هوا را به دنبال داشته است. همچنین ایجاد نژادهای مقاوم آفات به آفتکشهای شیمیایی، از بین بردن حشرات مفید و دشمنان طبیعی آفات، به وجود آمدن و شیوع آفتهای جدید، تأثیر بر روی دیگر موجودات زنده و کسانی که در تماس مستقیم با آنها هستند، کاهش تنوع زیستی از دیگر چالشهای زیست محیطی ناشی از وابستگی نظامهای کشاورزی رایج به آفتکشهای شیمیایی میباشند(زمانی میاندشتی و همکاران، 1392). استفاده بیش از اندازه از کودهای شیمیایی به ویژه هنگامی که با عملیات مدیریتی نامناسب مثل سوزاندن بقایای گیاهی همراه شود، میزان ماده آلی خاک را به شدت کاهش میدهد، این موضوع روی ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک تأثیر گذاشته و امکان فرسایش را در این گونه خاکها افزایش میدهد. امروزه به دلیل افزایش اهمیت مسائل زیستمحیطی توجه بیشتری به نهادههای زیستی برای جایگزینی کودهای شیمیایی شده است( وطنخواه، 1392). از آنجا که بخش عمدهای از خاکهای ایران جزو خاکهای مناطق خشک و نیمه خشک محسوب شده و مقدار مواد آلی آنها کمتر از یک درصد است استفاده از کودهای آلی نه تنها باعث افزیش تولید محصولات کشاورزی خواهد شد بلکه از فرسایش و تخریب خاک جلوگیری نموده و رسیدن به کشاورزی پایدار را ممکن میسازد( صفا و قفقازی، 1386). از جمله محصولاتی که برای تولید آن از نهادههای شیمیایی استفاده می شود گندم است. گندم، گیاه پراهمیتی است كه یكی از جنبه های بسیار مهم در زراعت آن، استفاده از كودها میباشد. در ایران در گذشته كشت گندم در تناوب با دیگر گیاهان زراعی معمول و یا با آیش صورت میگرفت. در چنین شرایطی فرصت كافی برای چرانیدن و یا پوسیده شدن بقایای گیاهی وجود داشت، اما در سالهای اخیر بنا به دلایل مختلف از جمله افزایش بهای گندم، سهولت كاشت و برداشت مكانیزه و تأمین آب و كود مورد نیاز كشاورزان دراغلب مناطق گندمخیز، گندم به صورت پیاپی كشت میگردد و اغلب كشاورزان بلافاصله پس از برداشت به سوزاندن بقایای آن اقدام میكنند و با این عمل زمین راحتتر برای كشت بعدی آماده شده و مقادیری مواد معدنی نظیر كلسیم، منیزیم، فسفر و پتاسیم از بقایا آزاد میگردد و از طرف دیگر سوزاندن بقایا سبب كاهش ماده آلی خاك شده و مواد آلی خاك را در بلند مدت كاهش داده و منجر به تلفات نیتروژن، كربن، گوگرد و غیره از طریق تصعید آنها میگردد(مسکر باشی و همکاران، 1383). در این رابطه استفاده از كودهای شیمیایی به عنوان سریعترین راه برای جبران كمبود عناصر غذایی خاك لازم به نظر میرسد، ولی هزینه رو به افزایش تولید كودهای شیمیایی، آلودگی خاك و آب ناشی از مواد شیمیایی و كاهش كیفیت تولیدات كشاورزی باعث ایجاد مسائل بغرنج شده است(جعفری مقدم و همکاران، 1389). به همین دلیل کشاورزی زیستی به عنوان راهحلی جهت جلوگیری از تخریب محیطزیست و آلودگیهای ناشی از نهادههای شیمیایی میباشد، در کشورهای اروپایی کشاورزان را تشویق می کنند که از کشاورزی زیستی استفاده کنند(لاپلی و کلی[1]، 2010).
به هر حال کشاورزی زیستی به عنوان یک مفهوم کشاورزی، اگرچه سابقهای تاریخی دارد اما در سالهای اخیر به عنوان یک رهیافت جامعنگر با در نظر داشتن دیدگاه های بومشناسی و توسعه پایدار مورد توجه جهانی واقع شد و با در نظر گرفتن اصولی خاص سعی در اجرای برنامه های کاهش مصارف سموم و کودهای شیمیایی در راستای کشاورزی پایدار و متناسب با حفظ زیستبومها و بهداشت تمامی افرادجامعه داشته است( رازقی و همکاران، 1389).
اما با وجود مزایای فراوان، نتایج تحقیقات حاکی از آن است که توسعه کشاورزی زیستی در جهان و همچنین، در ایران با موانع و مشکلات بسیاری مواجه است. برای توسعه کشاورزی زیستی و استفاده از نهادههای زیستی لازم است نقش سایر عوامل مانند: آگاهی واطلاعات، گرایش و تمایلات فردی، نگرشی و دانش کشاورزان، عوامل اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی وغیره در نظر گرفته شود. مطالعات نشان میدهد که دانش کم کشاورزان، انگیزه و علاقه محدود آنها به کسب اطلاعات بیشتر در مورد کشاورزی، تجربه کم درباره تولیدات زیستی، سطح تحصیلات پایین کشاورزان و کم سوادی آنها، عدم حمایت دولت از کشاورزان تولیدکننده محصولات زیستی و نبود اعتقاد و نگرش مثبت به کشاورزی زیستی و غیره از موانع کشاورزی زیستی میباشند. همچنین عادتکردن کشاورزان به مصرف مواد شیمیایی در کشاورزی، افزایش تولید و درآمد کشاورزان با مصرف مواد شیمیایی درکشاورزی متداول، اظهار ناتوانی و نداشتن مهارت در مدیریت کشت زیستی توسط کشاورزان نیز مانع از پذیرش کشاورزی زیستی توسط کشاورزان شده است و کشاورزان به کشت محصولات زیستی علاقه نشان نمی دهند و رغبتی برای استفاده از نهادههای زیستی ندارند، بنابراین، میتوان با آموزش و برطرف کردن مسائل و مشکلات پیشین در زمینه کشاورزی زیستی، در کشاورزان نگرش و علایق مثبت در جهت کشت محصولات زیستی ایجاد کرد(پاپزن و شیری، 1391). بنابراین باید اقدام به توسعه کشاورزی زیستی و کاربرد هر چه بیشتر این کشاورزی توسط کشاورزان نمود، باید هدفگذاریها به سوی تولید محصولات سالم و محصولاتی که در تولید آنها از مواد شیمیایی استفاده نگردیده سوق داده شود و باید تفکر استفاده از کود و مواد شیمیایی را (که باعث افزایش تولید میگردد) در ذهن کشاورزان عوض نمود و آنها را تشویق به تولید محصولات سالم و ارگانیک نمود. با توجه به اهمیت محصول گندم در شهرستان دورود و کاربرد بیرویهی نهادههای شیمیایی در کشت این محصول توسط کشاورزان، بنابراین این پژوهش به دنبال این است که چه عواملی بر پذیرش نهادههای زیستی توسط کشاورزان مؤثر میباشند؟
–Lapple and Kelley
1- Boulay
– Ecological Agriculture
[یکشنبه 1399-09-30] [ 12:18:00 ب.ظ ]
|