کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب


جستجو



 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 



در این روایت امام (ع) در حقیقت در معنای واژه محصن چیزی فرمودهاند که فراتر از معنای لغوی آن است: «امرأَهٍ عفیفهٍ مُحْصَنهٌ و مُحْصِنَهٌ، و کلُّ امرأَه متزوِّجه مُحْصَنهٌ، بالفتح»[۴۶۸]

قانتات:

فی تفسیر على بن إبراهیم فی روایه أبى الجارود عن ابى جعفر علیه السلام فی قوله: قانتات یقول: مطیعات.[۴۶۹]
در تفسیر علی بن ابراهیم ابوجارود از امام باقر(ع) در قول خدای تعالی«قانِتاتٌ» میفرمود: مراد زنان فرمانبردار است.
برای واژه «قنوت» در کتب لغت معانی زیادی آمده که از جمله آنها فرمانبرداری است. بر این اساس میتوان گفت: امام (ع) یکی از معانی لغوی این واژه را تعیین نمودهاند: «قنت: القُنوتُ: الإِمساکُ عن الکلام، و قیل: الدعاءُ فی الصلاه. و القُنُوتُ: الخُشُوعُ و الإِقرارُ بالعُبودیه، و القیامُ بالطاعه التی لیس معها مَعْصِیَهٌ»[۴۷۰]

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

شُح:

و روى عن المفضل بن ابى قره السمندی انه قال: قال لی أبو عبد الله علیه السلام: أ تدری من الشحیح؟ فقلت: هو البخیل فقال الشح أشد من البخل ان البخیل یبخل بما فی یده و الشحیح یشح بما فی أیدى الناس و على ما فی یدیه حتى لا یرى فی أیدى الناس شیئا الا تمنى أن یکون له بالحل و الحرام و لا یقنع بما رزقه الله عز و جل. [۴۷۱]
مفضل بن ابی قره سمندی گوید: امام صادق (ع) برایم فرمود: میدانی «شحیح» چیست؟ گفتم: همان معنای بخیل است، فرمود: شحیح سختتر از بخیل است زیرا بخیل به آن چه در اختیار دارد بخل میورزد، ولی شحیح آنچه را در اختیار مردم ببیند آرزو میکند از راه حلال یا حرام از آن او باشد و به آن چه خداوند متعال روزیاش میکند، هرگز قانع نیست.
شح در لغت به معنای بخل است: «شحح: الشُّحُّ و الشَّحُّ: البُخْلُ، و الضم أَعلى و قیل: هو البخل مع حِرْص»‏[۴۷۲] و در واقع امام (ع) در این روایت دایره معنایی واژه شح را وسیعتر کرده و معنای دقیقتر و کاملتر این واژه را بیان فرمودهاند.

رجز:

عن محمد بن على عن أبی عبد الله انبأنى عن سلیمان عن الرضا علیه السلام فی قوله: لَئِنْ کَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ قال: الرجز هو الثلج ثم قال: خراسان بلاد رجز. [۴۷۳]سلیمان از امام رضا(ع) در تفسیر آیهی «لَئِنْ کَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ» نقل کرده که فرمود: مراد از «رجز» برف است. و سپس فرمود: خراسان سرزمین برفگیری است.
در منابع لغوی معنایی که برای واژه «رجز» گفتهاند «عذاب» و یا «نجاست» است: «الرجز بکسر الراء و ضمها، إما العذاب کما هو قول الأکثرین، فیکون الأمر بهجرانه أمر بهجران أسبابه الموجبه له، أو النجاسه فهو حینئذ صریح فی وجوب توقی النجاسه فی الصلاه- کذا قال بعض المفسرین، و هو جید»[۴۷۴]؛ و معنای «ثلج» در منابع لغت نیامده است، به نظر میرسد بر اساس این روایت در معانی واژه توسعه ایجاد شده است.

خفاف، ثقال:

فی تفسیر على بن إبراهیم انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالًا قال شبانا و شیوخا یعنى‏الى غزوه تبوک.[۴۷۵] تفسیر علی بن ابراهیم در تفسیر آیهی «انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالًا» فرمود: پیر و جوان، به جنگ تبوک بروید.
خفاف در لغت به معنای ضد ثقل و ثقل نیز به معنای ضد خفیف آمده «خفف: الخَفَّهُ و الخِفّهُ: ضِدُّ الثِّقَل» «ثقل: الثِّقَل: نقیض الخِفَّه»[۴۷۶] ، معنایی که در این روایت برای این دو واژه مطرح شده چیزی جز معنای لغوی است و در معانی این دو واژه توسعه ایجاد شده است.

مؤتفکات:

فی الکافی على بن إبراهیم عن على بن الحسین عن على بن ابى حمزه عن ابى بصیر عن أبی عبد الله علیه السلام قال: قلت: و الْمُؤْتَفِکاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ[۴۷۷] قال: أولئک قوم لوط ایتفکت علیهم انقلبت علیهم. [۴۷۸]
در کافی ابوبصیر نقل کرده است که به امام صادق(ع) عرض کردم: منظور از «وَالْمُؤْتَفِکاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ» چیست؟ فرمود: آنان قوم لوطند که دگرگونی و واژگونی درباهی آنان، صورت پذیرفت.
در منابع لغوی افک در معنای انقلاب و زیر و رو شدن نیامده بلکه به معنای دروغ و بهتان آمده: «الإفک: أسوء الکذب و أبلغه. و قیل هو البهتان» [۴۷۹]بر این اساس باید گفت این روایت در معنای این واژه توسعه ایجاد کرده است.

ضَلَّ:

فی تفسیر على بن إبراهیم قوله: الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً یعنى یصدون عن طریق الله و هی الامامه «وَ یَبْغُونَها عِوَجاً» یعنى حرفوها الى غیره، قوله: ما کانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ قال: ما قدروا ان یسمعوا بذکر أمیر المؤمنین علیه السلام أُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ‏ اى بطل عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ‏ یعنى یوم القیمه بطل الذی دعوه غیر أمیر المؤمنین صلوات الله علیه. [۴۸۰]
تفسیر علی بن ابراهیم: سخن خدای تعالی«الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً»[۴۸۱] یعنی کسانیکه از راه حق که راه امامت است، جلوگیری میکنند. «وَ یَبْغُونَها عِوَجاً» کسانیکه آن رااز راه اصلی خود به مسیر دیگری منحرف میکنند. «ما کانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ» گفته است: تحمّل ندارند یاد امیرالمؤمنین (ع) را بشنوند. «أُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ» یعنی آنان پی باطل میگردند«ما کانُوا یَفْتَرُونَ» یعنی در روز قیامت، تمام کوشش آنان که به دنبال غیر امیرالمؤمنین (ع) بودند، باطل میگردد.
در کتب لغت معنای «بطل» برای «ضل» نیامده: «ضلل: الضَّلالُ و الضَّلالهُ: ضدُّ الهُدَى و الرَّشاد … أَضْلَلْت الشی‏ءَ إِذا غَیَّبْتَه، و أَضْلَلْت المَیِّتَ دَفَنْته.»[۴۸۲] ، بر این اساس ظاهرا امام (ع) در معنای واژه توسعه داده اند.

قارعه:

فی تفسیر على بن إبراهیم و فی روایه أبى الجارود عن أبی جعفر علیه السلام فی قوله: وَ لا یَزالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِیبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَهٌ؟ و هی النقمه أَوْ تَحُلُّ قَرِیباً مِنْ دارِهِمْ فتحل بقوم غیرهم فیرون ذلک و یسمعون به و الذین حلت بهم عصاه کفار مثلهم و لا ینقض بعضهم ببعض و لن یزالوا کذلک حتى یأتوا وعد الله الذی وعد المؤمنین من النصر و یخزی الله الکافرین.[۴۸۳] در تفسیر علی بن ابراهیم در روایت ابوجارود است که امام باقر(ع) در تفسیر آیهی «وَ لا یَزالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِیبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَه» [۴۸۴]فرمود: قارعه به معنی نقمت است، و «أَوْ تَحُلُّ قَرِیباً مِنْ دارِهِم» عذاب به قوم دیگری نازل میشود، ولی آنان از دیدن و شنیدنش معذب میشوند. آنهایی که عذاب به آنها رسیده نیز مانند اینها عاصی و کافرند، با این که اینان از دیدن و شنیدن سرنوشت آنان باید پیند گیرند و از کفر و عصیان دست بردارند، پند نگرفته و همچنان به کفر خود ادامه میدهند، تا آن که وعدهای که خدا به مؤمنین داده، بیاید و ایشان را نصرت داده و کفّار را خوار و ذلیل سازند.
در دو منبع لسان العرب و مجمع البحرین معنای «نقمت» برای ریشه «قرع» یافت نشد بنابراین باید گفت بر اساس این روایت در معنای این واژه گسترش داده است.

قانت:

یونس بن ظبیان عنه «إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّهً قانِتاً» امه واحده.[۴۸۵] یونس بن ظبیان از امام صادق(ع) [روایت کرده است که] فرمود: «إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّهً قانِتاً» یعنی امّت واحده بود.
در منابع لغت در معنای ریشه «قنت» معانی مختلفی گفته شده اما معنای واحده که در این روایت مطرح شده نیامده است: «قنت: القُنوتُ: الإِمساکُ عن الکلام، و قیل: الدعاءُ فی الصلاه. و القُنُوتُ: الخُشُوعُ و الإِقرارُ بالعُبودیه، و القیامُ بالطاعه التی لیس معها مَعْصِیَهٌ و قیل: القیام»[۴۸۶] بنابراین باید گفت در معانی این واژه توسعه داده شده است.

غسق اللیل:

فی تهذیب الأحکام أحمد بن محمد بن عیسى عن حماد عن حریز عن زراره عن أبی جعفر علیه السلام قال: … و غسق اللیل انتصافه، ثم قال: «وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً»[۴۸۷] فهذه الخامسه.[۴۸۸]
«غسق» لیل نیز نیمهی شب است. سپس فرمود: «وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً».
در منابع لغوی «غسق اللیل» به معنای نیمه شب ذکر نشده است: «و غَسَقُ اللیل: ظلمته، و قیل أَول ظلمته، و قیل غَسَقُه إذا غاب الشِّفَقُ. و أَغسَقَ المؤذِّن أی أَخَّر المغرب إلى غَسَق اللیل» [۴۸۹] بنابراین در واقع بر اساس این روایت در معانی واژه و به دنبال آن در معانی آیه توسعه ایجاد شده است.

کفر:

فی محاسن البرقی عنه عن بعض أصحابه رفعه فی قول الله تبارک و تعالى: وَ لا یَرْضى‏ لِعِبادِهِ الْکُفْرَ وَ إِنْ تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ فقال: الکفر هاهنا الخلاف و الشکر الولایه و المعرفه.[۴۹۰]
محاسن برقی: در حدیثی موفوع، ذیل سخن خدای تبارک و تعالی:«وَ لا یَرْضى‏ لِعِبادِهِ الْکُفْرَ وَ إِنْ تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ»[۴۹۱] آورده است که فرمود: کفر در اینجا به معنی خلاف است، و شکر، همان ولایت و معرفت.
در منابع لغت برای ریشه «کفر» معنای «خلاف» که در این روایت مطرح شده نیامده است؛ بنابراین به نظر میرسد بر اساس این روایت میتوان این معنا را به معانی ریشه «کفر» اضافه نمود.

متشاکسون:

فی تفسیر على بن إبراهیم و قال على بن إبراهیم رحمه الله: فی قوله عز و جل: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِیهِ شُرَکاءُ مُتَشاکِسُونَ»[۴۹۲] فانه مثل ضربه الله عز و جل لأمیر المؤمنین صلوات الله علیه، و شرکاؤه الذین ظلموه و غصبوا حقه و قوله تعالى: «متشاکسون» اى متباغضون و قوله عز و جل: «وَ رَجُلًا سَلَماً لِرَجُلٍ» أمیر المؤمنین صلوات الله علیه، سلم لرسول الله صلى الله علیه و آله ثم عزى نبیه صلى الله علیه و آله فقال جل ذکره: إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ تَخْتَصِمُونَ یعنى أمیر المؤمنین صلوات الله علیه و من غصبه حقه.[۴۹۳]
تفسیر علی بن ابراهیم: ذیل آیهی«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِیهِ شُرَکاءُ مُتَشاکِسُونَ» گفته است: این مثلی است که خداوند عزّوجلّ برای امیرالمؤمنین(ع) زده است، و شرکای او کسانیاند که به وی ستم روا داشتند وحقّش را غصب کردند، و سخن خدای تعالی: «مُتَشَاکسُونَ» بدین معنی است که با هم به کینهتوزی میپردازند، و سخن خدای عزّوجلّ:« إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ تَخْتَصِمُونَ»[۴۹۴] امیرالمؤمنین(ع) است که تسلیم رسول خدا(ص) بود، سپس خداوند و پیامبرش را دلداری میدهد و میفرماید:«تو مردهای و آنان نیز مردهاند، سپس بیگمان شما در روز قیامت، نزد پروردگارتان به مخاصمه میپردازید»، یعنی امیرالمؤمنین(ع) و کسی که حقّش را غصب کرده[مخاصمه میکنند..
در این روایت متشاکس به کسانی که با هم کینه توزی میورزند معنا شده است ولی در معانی گفته شده برای این ریشه و مشتقات آن چیزی که مطابق با معنای مطرح شده در این روایت باشد یافت نشد، بلکه غالبا کتب لغت چنین گفتهاند: «و تَشاکَسَ الرجلان: تَضادَّا … و الشرکاء المُتَشاکِسُون: العَسِرُونَ المختلفون الذین لا یتفقون»[۴۹۵] بنابراین باید گفت بر اساس این روایت در معانی مطرح شده برای این واژه باید توسعه قائل شد.

مساجد:

فی من لا یحضره الفقیه قال أمیر المؤمنین علیه السلام فی وصیته لابنه محمد بن الحنفیه: … و قال الله عز و جل: «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً» یعنى بالمساجد الوجه و الیدین و الرکبتین و الإبهامین. [۴۹۶]
در کتاب من لا یحضره الفقیه که امیرالمؤمنین در و صیت خود به فرزندش محمدبن حنفیه فرمود: … خداوند میفرماید: «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً»[۴۹۷] و مراد از مساجد صورت، دو دست، زانوها و سر انگشتان شصت است.
مساجد هم جمع مسجِد است و هم جمع مسجَد ولی معنای معروف آن که در نگاه اول نیز همان به ذهن میآید و در کتب لغت نیز اشاره شده مسجِد یعنی محل عبادت است ولی بر اساس این روایت مسجد در این آیه اعضای سجده است یعنی جاهایی از بدن که در هنگام سجده مکانهای استقرار و تماس بدن با زمین هستند بنابراین در معانی این واژه توسعه ایجاد شده است.

تبتُل:

فی کتاب معانی الاخبار باسناده الى على بن جعفر عن أخیه موسى بن جعفر علیه السلام قال: التبتل ان تقلب کفیک فی الدعاء إذا دعوت. [۴۹۸]
در کتاب معانی الاخبار با اسنادش از امام کاظم (ع) روایت شده که فرمودند: تبتّل آن است که کف دستان خود را در هنگام دعا بالا آوری.
تبتل در این روایت به معنای بالا بردن دستها در هنگام دعا کردن است ولی در لغت این معنا برای این واژه مطرح نشده است: «و تَبَتَّلَ إِلى الله تعالى: انقطع و أَخلص … و التَّبَتُّلُ: الانقطاع عن الدنیا إِلى الله تعالى، و کذلک التَّبْتِیل. یقال للعابد إِذا ترک کل شی‏ء و أَقبل على العباده: قد تَبَتَّلَ أَی قطع کُلَّ شی‏ء إِلا أَمْرَ الله و طاعتَه.»[۴۹۹] بنابراین میتوان گفت این روایت در معنای واژه توسعه ایجاد کرده است چرا که در معانی این واژه بالا آوردن دستان هنگام دعا گفته نشده است.

فطهر:

فی الکافی على بن إبراهیم عن أبیه عن ابن ابى عمیر عن عبد الله بن سنان عن ابى عبد الله علیه السلام فی قول الله عز و جل: «وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ» قال: فشمر. [۵۰۰] در کافی از امام صادق (ع) روایت شده که در مورد سخن خداوند متعال، «وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ» فرمودند: یعنی پیراهن خود را بالا بزن.
معنای ریشه «طهر» روشن است است اما در مورد «شمر» برای لباس معنای بالا زدن گفته شده و معنای مطرح شده در این روایت در لغت دیده نمیشود: «و شَمَّرَ الإِزارَ و الثَّوْبَ تَشْمِیراً: رفعه، و هو نحو ذلک.»[۵۰۱] ؛ بر این اساس به نظر میرسد این روایت نیز در معنای واژه توسعه داده است.

مخلدون:

فی تفسیر علی بن إبراهیم قوله: ولدان مخلدون قال: مستورون.[۵۰۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-12-19] [ 12:04:00 ب.ظ ]




، فضای مبتنی بر اصل اخوت اسلامی به خوبی روشن خواهد شد. طبق این اصل،  انجام هر معامله سودآور، با مسلمانان مقدم بر سایر افراد متقاضی قرارداد خواهد بود و اگر روابط تجاری دول یا بازرگانان با بعضی از دولتها یا تجار خارجی، موجب شکست بازار مسلمین و حیات اقتصادی آنان گردد، این عمل حرام خواهد بود.
این گفتار، مصداقی از بیان خداوند سبحان است که می فرماید: “ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم” [۶۵] و « المسلمون ید واحده على من سواهم یسعى بذمتهم ادناهم»[۶۶] با این مفهوم که جهان اسلام یک وحدت اعتباری داشته و تمامی مسلمین در مصالح خویش شریک اند. قرآن نیز بدین معنی اشاره فرموده و تمامی مسلمین را «برادر» یکدیگر دانسته و فرمان به اصلاح امور یکدیگر داده است. «انما المؤمنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون»[۶۷] اصلاح مطرح شده در آیه، شامل اصلاح امور سیاسی و اقتصادی، نیز می باشد، یعنی مسلمین در صدد تشکیل مجامع مشترک المنافع برآیند و مجموعه حوایج خویش را به وسیله یکدیگر برآورده ساخته تا موجبات رشد و اعتلای اسلام و مسلمین را فراهم آورند.
در حال حاضر تشکیل بازار مشترک اسلامی می تواند این مهم را تحقق بخشد. زیرا کشورهای اسلامی به دلیل برخورداری از ذخایر عظیم جمعیت و منابع طبیعی از قدرت خوبی در اقتصاد جهان برخوردارند. نفت و گاز که اقتصاد جهانی نیازمند آن است و هنوز منبع انرژی دیگری را جانشین آن نساخته است، همچون سلاحی پرتوان در دست امت اسلامی است. متحد ساختن نظامات تجاری، امور گمرکی، رفع موانع گمرکی و ایجاد تسهیلات بیشتر، کمک مهمی به توسعه مبادلات بازرگانی میان امت اسلامی خواهد کرد. تقویت بانک توسعه اسلامی و اتاق بازرگانی اسلامی که در اجراء طرح های مشترک صنعتی میان کشورهای اسلامی نقش اساسی دارند، نیز گامی مؤثر در توسعه توانایی های امت اسلامی خواهد بود.
درنتیجه شمار زیادی از قراردادهای جاری درعصر حاضر که به صورت الکترونیکی منعقد می شوند درچارچوب عقود و ایقاعات اسلامی معنی دار ، صحیح و لازم الاجرا هستند.
۳-۳-۳- معاملات الکترونیکی و مستحدثات مربوط به آنها :
چنانکه می دانید در فقه اسلامی ، احکام تابع مصالح است. یعنی آنچه واجب است مبتنی بر منفعتی لازم الاستیفاء در دنیا و یا آخرت است و آنچه حرام است متضمن ضرری لازم الاحتراز در دنیا ویا آخرت است. از این روی اگر به موضوعی برخوردکنیم که مشروعیت یا عدم مشروعیت آن به عللی به صراحت در نصوص منابع فقهی نیامده باشد، به تنقیح مناط می توان دریافت که مشروع است یا خیر. لذا گفته می شود کلما حکم به العقل حکم به الشرع.[۶۸] مثلا استفاده از هواپیما بعنوان وسیله نقلیه در زمان معصومین علیهم السلام معمول نبوده است. حال اگر در نصوص اسلامی مروری فرمایید در هیچ مقامی سخن از هواپیما و حکم استفاده از آن به صراحت نیامده است. اما از عمومات ادله و به دلیل عقل در می یابیم که استفاده از هواپیما بعنوان وسیله نقلیه نه فقط شرعا مانعی ندارد بلکه گاهی واجب است. زیرا وسایل تابع مقاصد هستند ” الوسائل تتبع المقاصد[۶۹] و استیفاء منافع لازم الاستیفاء و احتراز از مضار لازم الاحتراز فراوانی بر استفاده از هواپیما مترتب است.
در خصوص معاملات الکترونیکی موارد نیز چنین است. با توجه به امتیازاتی که معاملات الکترونیکی نسبت به اشکال و شیوه های معاملات سنتی دارند، نه فقط اقدام به آنها منع شرعی ندارد بلکه در بسیار از موارد رجحان هم دارد و بالاتر گاهی لازم یا واجب است.
قرآن به صراحت مسلمانان را از اسراف باز می دارد : ” ولاتسرفوا ان الله لا یحب المسرفین[۷۰] و مبذرین(تلف کنندگان نعمتهای خدادادی) را برادران شیاطین می نامد:” ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین[۷۱]. بنابراین اجتناب از اسراف و تبذیر در همه شؤون زندگی از جمله نیروی انسانی ، وقت ، سرمایه و امکانات مطلوب است. استفاده از اشکال و شیوه های معاملات الکترونیکی در چارچوبی معقول و مشروع از مصادیق بارز اجتناب از اسراف و تبذیر است:.
مثلا در صورتی که سایت تجاری روی اینترنت بخوبی پیاده سازی گردد ، هزینه های مربوط به ثبت سفارش قبل از ارائه کالا و هزینه های خدمات پس از فروش بعد از ارائه کالا کاهش می یابد. بعلاوه در هر تراکنش خرید اقلام متعدد و بیشتری میسر است. (صرفه جویی) معاملات الکترونیکی به افراد و یا سازمانها و موسسات امکان ایجاد مدل های کاملا” جدید تجاری را خواهد داد. در شرکت های تجاری مبتنی بر ثبت سفارش پستی، هزینه های زیادی صرف چاپ و ارسال کاتولوگ ها، پاسخگوئی به تلفن ها و ردیابی سفارشات، می گردد. در تجارت الکترونیکی، هزینه توزیع کاتولوگ و ردیابی سفارشات بسمت صفر نیل خواهد کرد. بدین ترتیب امکان عرضه کالا با قیمت ارزانتر فراهم خواهد شد.
اکنون تأثیرات منفی یا مثبت بازار، شبکه ای شده است و بخوبی در قیمت محصول منعکس می شود. در تجارت اینترنتی تعداد بی شماری نمونه از دوایر بازخورد مثبت وجود دارد که مزایای زیادی برای تعداد بی شماری از استفاده کنندگان شبکه ایجاد کرده است. هزینه پایین و گسترش سریع تعداد روابط، مدل روابط تجاری را قادر می سازد که در آن سود،  خیلی سریع افزیش یابد. امکان اخذ اطلاعات بیشتری در رابطه با وضعیت کالای مورد نظر برای مشتریان وجود دارد.(کاتولوگهای وسیع، رؤیت و آگاهی از مشخصات دقیق ک

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

الا).
ارائه اطلاعات چندین روش دارد از جمله: متن، طراحی، صدا، ویدئو و سرانجام لمسی. در حال حاضر اینترنت ازتعدادی از این روشها از جمله ارائه متن، گرافیک، انیمیشن های ساده برخوردارمی باشد. با پیشرفت فن آوری اطلاعات و شبکه در چند سال آینده به نظر می رسد که ورود ویدئو و انیمیشن های ۳D با هزینه پایین به اینترنت جهت استفاده شرکتها امکان پذیر شود.
خریدار قادر به انتخاب کالای خود با روش های متفاوتی است.(آزادی عمل درانتخاب منبع خرید، کمیت و کیفیت کالا، روش های پرداخت، روش های دریافت و…) خدمات وب معمولاً در ۲۴ ساعت شبانه روز ارائه می شود و قابل دسترسی است.  یعنی هر کس می تواند با مراجعه به اینترنت خدمات مورد نیاز خود را به طور خودکار دریافت کند. فن آوری مورد استفاده در اینترنت هم به صورتی در حال پیشرفت است که این امکان را به وجود می آورد که کاملاً انعطاف پذیر است و با هر مشتری بر طبق نیاز و خواسته او ،کالا یا خدمات یا اطلاعات را فراهم می آورد. یکی از بزرگترین مستحدثات معاملات الکترونیکی این است که معاملات، جهانی شده است.شرکتها به همه مشتریان در سراسر جهان دسترسی خواهند داشت. مشتریان هم همین طور به همه عرضه کنندگان جهانی دسترسی خواهند داشت.
مشتریان با بهره گرفتن از اینترنت کالاها و خدمات شرکتها و فروشگاه ها را با هم مقایسه کرده و می توانند بین شرکتها و فروشگاه های محلی، فروشگاه یا شرکتی را که محصول مناسبتری ارائه می دهد انتخاب کنند. امکان برقراری  ارتباط متقابل با مشتریان با روش های مطمئن تر و بدون صرف هزینه قابل ملاحظه، فراهم است. اینترنت همچنین نیز جهت تعاملات فرد به فرد و شخص به شخص به کار می رود و با وجود برنامه هایWeb-server انواع تعاملات بین اشخاص در اینترنت امکان پذیر شده است. در حقیقت حتی آنهایی که وب را چیزی بیش از توسعه تبلیغات جهان فیزیکی نمی دانند نمی توانند فرصتهایی را نادیده بگیرند که باعث تعاملات می شود. این تفاهم می تواند نتایج زیر را در بر داشته باشد:
۱)حفظ تمایلات مشتریان که می تواند فرصت های فروش را افزیش دهد.
۲)دانش بیشتر درباره شخصیت مشتریان، فراهم کردن فرصتها بری اهداف بهتر و تجدید فروش.
۳)باز خورد مشتریان، برای استفاده در جهت بهبود طراحی محصول و افزیش دخالت مشتریان در طراحی محصول.
۴)هدایت خودکار مشتریان در جایی که مشتریان خود را راهنمایی می کنند که چه چیزی باعث کاهش هزینه های فروش می شود.
اینترنت شناخت شخصیت مشتریان را با جمع آوری و تجزیه و تحلیل ویژگی های (خصوصیات) آنان آسان می کند. این کار به این شکل صورت می گیرد که اطلاعات درباره مشتریان روی کامپیوتر ثبت می شود و هرگاه مشتری به سایت وارد شد، می توان به آن اطلاعات درباره مشتری رجوع کرد. بسیاری از سایت ها مشتریان بالقوه را تشویق می کنند که یک آدرس e-mail را برای خود ایجاد کنند.

با توجه به آنچه عرض شد بی اساس بودن شبهات سخیفی که گروهی از متحجرین درخصوص ” رؤیت و وصف کالا ” ، “قبض و اقباض کالا” و “ثمن و مثمن” یا “تآدیه” به معاملات الکترونیکی ایراد می کنند، کاملا هویدا است. زیرا:

عکس مرتبط با اقتصاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:03:00 ب.ظ ]




بخش اول
هوش هیجانی
یکی از منابع مهم در هر شرکتی، که بی شک یکی از مبناهای اصلی و اساسی توسعه است، همانا نیروی انسانی آن است که مجموعه ای از افراد با نیازهای بی شمار را در برمی گیرد. این افراد در صورت رفع نیازهایشان و داشتن انگیزه کافی، استعداد، توان و مهارت خود را در جهت خدمت به سازمان متبوعه به کار خواهند گرفت. اگر افراد در شرکت ها به خوبی عمل نکنند آنگاه آن شرکت در رسیدن به اهداف و انجام وظایف و مسؤلیت های خطیر خود با مشکلات عدیده مواجه خواهد شد. از آنجایی که کارکنان واحد بازاریابی و فروش، نقش اساسی و بنیادی در ایجاد یک کار اثربخش در واحد سازمانی را بر عهده دارند. لذا تأمین نیازهای مادی و معنوی آنان و نیز ایجاد یک فضای مناسب هیجانی در محل کار که احتمالاً زمینه ساز توسعه اثربخش بودن بیش از پیش آنهاست، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
بنابراین می توان گفت که منابع انسانی مهمترین سرمایه های کسب و کار هستند و اقدامات و سیاست های پرسنلی خوب و صحیح به علاوه توانایی مدیر در استفاده از توانایی ها و انرژی های فیزیکی و ذهنی افراد مهمترین عوامل موفقیت سازمان ها هستند. نیروی انسانی یکی از عوامل کلیدی در بهبود اثربخشی شرکت های مختلف می باشد. این نیروی انسانی است که تصمیم می گیرد چگونه از زمان، تجهیزات، مواد و… موجود در شرکت استفاده کند و چگونه نیازهای مشتری را مرتفع کند. و از آن جایی که استفاده ار کار تیمی و گروهی در سازمان ها در حال افزایش است، کارکنان دریافتند که برای اینکه بتوانند در کنار سایر اعضای تیم مشغول به کار شوند، باید خود را با محیط کاری جدید هماهنگ کنند. لذا مدیران جهت سوق دادن تیم های جدید به سمت کار گروهی مفیدتر و مؤثرتر در یک واحد یا مجموعه به دنبال نفراتی با هوش هیجانی بیشتر و مهارت های بالا در برقراری ارتباطات انسانی می باشند.
۲-۱-۲) تاریخچه هوش هیجانی
حدود ۲۰۰۰ سال پیش افلاطون گفت: تمام یادگیری ها دارای یک زیر بنای هیجانی و هیجانی است. متاسفانه تفکر حاکم در این ۲۰۰۰ سال این بود که هیجان ها مانع انجام کار و تصمیم گیری هستند و تمرکز حواس را مختل می کنند (فرمانی، ۱۳۸۷، ۲۲).
ثوراندایک[۳] استاد روان شناسی دانشگاه کلمبیا یکی از اولین کسانی بود که جنبه هایی از هوش هیجانی را تحت عنوان هوش اجتماعی مطرح کرد او هوش اجتماعی را شامل مؤلفه های وسیع و گسترده ای می دانست که هر یک به توانایی های مختلفی در زمینه هوش و ابعاد مختلف آن اشاره می کردند. در سال ۱۹۳۷ رابرت ثورندایک و سال استرن[۴] تلاش های قبلی انجام شده توسط ای. ال. ثورندایک را مرور کردند و به معرفی سه حوزه متفاوت و در عین حال نزدیک به هوش اجتماعی پرداختند. اولین بخش اساساً به نگرش فرد نسبت به جامعه و مؤلفه های متفاوت آن (یعنی سیاست، اقتصاد و ارزش هایی مانند صداقت) بر می گردد. بخش دوم شامل دانش اجتماعی، تبحر در ورزش ها، موضوعات معاصر و اطلاعات پیرامون جامعه است. شکل سوم هوش اجتماعی میزان انطباق و سازگاری اجتماعی فرد را در بر می گرفت. درون گرایی و برون گرایی بر اساس پاسخ های فرد به پرسش نامه اندازه گیری می شد. الگوی رفتارگرایی از یک سو، و نهضت آزمون های بهره هوشی از سوی دیگر به مدت ۵۰ سال بر روان شناسی حاکمیت می کردند و این حاکمیت همراه با پشت کردن به ایده هوش هیجانی بود. البته ناگفته نماند که دیوید وشلر[۵] (۱۹۵۲) همراه با گسترده کردن آموزه های بهره هوشی، توانایی های هیجانی را به عنوان بخشی از توانایی های معرّف هوش مورد تصدیق قرار می دهد (مولوی و صادق وندی، ۱۳۸۹، ۱۸).
گاردنر[۶] با انتشار کتاب (قالب های ذهن) خود در برابر دیدگاه هوشمندی (دیدگاهی که معتقد بود مهمترین استعداد افراد بهره هوشی آنهاست) قد علم کرد. به گفته این کتاب، هوش واحد یکپارچه ای وجود ندارد که موفقیت در زندگی را تضمین کند. بلکه طیف گسترده ای از هوش که هفت نوع اصلی دارد (کلامی، ریاضی- منطقی، جسمانی، فضایی، موسیقی، درون فردی، برون فردی) می باشد (فرمانی، ۱۳۸۷، ۳۶).
در سال ۱۹۸۵ واین پاین[۷] دانشجوی آمریکایی مقطع دکتری در رشته هنر، پایان نامه ای را به اتمام رساند که در آن از عنوان هوش هیجانی استفاده کرد. به نظر می رسد اولین اصطلاح هوش هیجانی در محافل علمی و آکادمیک به این دانشجو باز می گردد (خان محمدی، ۱۳۸۷، ۳۶).
وروون بارون[۸] در سال ۱۹۸۸ گام های نخستین را در جهت ارزیابی هوش هیجانی به عنوان معیاری از سلامت برداشته است.
سپس در سال ۱۹۹۰، دو تن از استادان دانشگاه های آمریکا به نام های جان میر[۹] و پیتر سالووی[۱۰] بر اساس تحقیقات خودشان مقاله ای در زمینه هوش هیجانی به چاپ رساندند. آنها برای اثبات هوش هیجانی به عنوان هوش حقیقی به دنبال آزمون های جامع و فراگیر رفتند. هدف آنها این بود که آزمونی ایجاد کنند تا توانمندیهای افراد را در زمینه هیجانات و عواطف به شکل علمی اندازه گیری کند. تحقیقات نشان داد هوش ذهنی و هیجانی دو مقوله ای متفاوت می باشند که هر کدام مربوط به بخشی از فرایند ذهنی محسوب می شوند (خان محمدی، ۱۳۸۷، ۳۶).
دانیل گلمن[۱۱] در ۱۹۹۵ با انتشار کتاب هوش هیجانی به آن شهرت بخشید. نظریه هوش هیجانی دانیل گلمن هوش درون فردی و بین فردی (در نظریه گاردنر) را گسترش داده و بر توانایی شناخت، درک و تنظیم و نظارت بر احساسات و هیجانات خود و دیگران و استفا

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

ده از آن در جهت هدایت افکار، اعمال و ارتباطات خود و دیگران تأکید می کند.
اگرچه نظریه هوش هیجانی مورد انتقاد برخی از روانشناسان قرار گرفته و آن را نه از مقوله هوش بلکه برخی صفات شخصی شمرده اند. اما این نظر در سالهای اخیر مورد توجه روانشناسان قرار گرفته (فرمانی، ۱۳۸۷، ۲۳)
۲-۱-۳) تعریف هوش هیجانی
هوش هیجانی به عنوان متغیر مورد علاقه در مباحث سازمانی، تاریخچه نسبتا جدید دارد. با نگاهی اجمالی به نظرات آنتوناکیس[۱۲] ، وی می گوید که هوش هیجانی برای رهبری خوب نیاز نیست، بلکه رهبران خوب می توانند از نیازهای هیجانی در نقش رهبری خوب استفاده نمایند. در متون منتشر شده به وسیله آنتوناکیس و همکارانش، آنها خاظر نشان ساختند که جنبه های ارتباطی رهبری بصورت ماهیتی بوسیله هیجان پیش بینی می گردد. نویسندگان زیادی وجود دارند که می گویند هوش هیجانی از طریق بهبود کار تیمی ، بر اثربخشی سازمانی موثر است. لوپز و همکارانش دریافتند که هوش هیجانی با اخساسات بین شخصی و گرایشات اجتماعی در تیم رابطه مثبت دارد. جردن و تروت[۱۳] نیز به این نتیجه رسیدند که هوش هیجانی به طور مثبت عملکرد تیم را پیش بینی می کند(Jordan & Troth, 2010)
هوش هیجانی یک اصطلاح فراگیر است که مجموعه گسترده ای از مهارت ها و خصوصیات فردی را در برمی گیرد و معمولاً به مهارت های بین فردی و درون فردی اطلاق می گردد که فراتر از حوزه های مشخصی از دانش های پیشین، بهره هوشی و مهارت های فنی یا حرفه ای می باشد.
همانند تعریف هوش، در تعریف هوش هیجانی اتفاق نظر میان روانشناسان وجود ندارد و برای تعریف آن از ویژگی هایش استفاده می شود (خائف الهی و دوستا، ۱۳۸۲، ۵۳).
صاحب نظران، هوش هیجانی را با توجه به ویژگی ها و کارکردهای آن به صورت زیر تعریف کرده اند:
مایر و سالوی[۱۴]، هوش هیجانی را توانایی ارزیابی، بیان و تنظیم احساسات خود و دیگران استفاده کارآمد
از آن تعریف می کنند.
گلمن در تعریف هوش هیجانی می گوید: «مهارتی است که دارنده آن می تواند از طریق خود آگاهی، روحیات خود را کنترل کند، از طریق خود مدیریتی آن را بهبود بخشد، از طریق همدلی تأثیر آنها را درک کند و از طریق مدیریت روابط به شیوه ای رفتار کند که روحیه خود و دیگران را بالا ببرد
بار- آن هوش هیجانی را عامل مهمی در شکوفایی توانایی افراد برای کسب موفقیت در زندگی تلقی می کند و آن را با سلامت هیجانی و در مجموع با سلامت روانی افراد مرتبط می داند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:02:00 ب.ظ ]




 

  • . ابن عاشور، ج۲۰، ص ۱۸۸، ذیل آیه ۵۱ سوره عنکبوت. ↑
  • . طور:۳۴٫ ↑
  • . ابن عاشور ،ج۲۷، ص۷۷٫ ↑
  • . عنکبوت: ۴۸٫ ↑
  • . ناصر مکارم شیرازی، قرآن و آخرین پیامبر، چاپ سوم، ( تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵)، ص ۳۴-۳۳٫ ↑
  • . ابن عاشور، ج۱، ص۲۱۲٫ ↑
  • . ابن عاشور، ج۲۱، ص ۱۴۲٫ ↑
  • . همان، ج۲۵، ص ۹۸٫ ↑
  • . همان، ج ۲۹، ص۵۶٫ ↑
  • . همان، ج۳۰، ص۳۹۰، ذیل آیه ۵ سوره علق. ↑
  • . ابن عاشور، ج۱،ص۱۰۳-۱۰۲٫ ↑
  • .همان، ج۱،ص۱۰۴٫ ↑
  • . عبد القهار العانی، اعجاز القرآن،چاپ اول، (إربد: عالم الکتب الحدیث، ۲۰۱۰م)، ص ۲۶-۲۵٫ ↑
  • . فضل حسن عباس، ص ۲۹٫ ↑
  • .سید هاشم بن سلیمان بحرانى، ‏البرهان فی تفسیر القرآن‏، (قسم الدراسات الإسلامیه مؤسسه البعثه)، قم‏: مؤسسه بعثه‏، ۱۳۷۴ ش‏)، ج۱، ص ۱۵٫ ↑
  • . محمد بن حسین شریف رضی (ره)، نهج البلاغه، (ترجمه انصاریان)، خطبه ۱۸۹، ص ۴۴۵-۴۴۴٫ ↑
  • . محمدهادی معرفت، علوم قرآنی، چاپ پنجم، (قم: موسسه فرهنگی تمهید، زمستان ۱۳۸۳)، ص ۳۱۵٫ ↑
  • . ابن عاشور، ج۲۰، ص۱۷٫ ↑
  • . علی محمد میر جلیلی، تأثیر قرآن در پیدایش و پیشرفت علوم ادبی، چاپ دوم، ( قم : بوستان کتاب،۱۳۸۹)، ص۱۹۳-۱۹۱٫ ↑
  • . ابن عاشور، ج۱، ص۶۴۵، ذیل آیه ۱۰۶ بقره. ↑
  • . نعیم حمصی، اعجاز القرآن منذ البعثه النبویه حتی عصرنا الحاضر، چاپ دوم، (بیروت-لبنان: موسسه الرساله ، ۱۹۸۰)، ص ۹۵٫ ↑
  • .انفال:۱٫ ↑
  • .ابن عاشور،ج۹، ص ۱۴٫ ↑
  • .مائده:۷۳٫ ↑
  • . ابن عاشور، ج۵، ص ۱۷۲٫ ↑
  • . أنبیاء: ۳۳ . ↑
  • . ابن عاشور، ج۱۷، ص۴۵٫ ↑
  • . همان، ج۱۹، ص ۸۲، ذیل آیه ۶۰ سوره فرقان. ↑
  • . همان، ج۲۵، ص۹۹، ذیل آیه ۳ سوره شوری. ↑
  • . همان، ج ۳۰، ص ۲۳۱، ذیل آیه ۳ سوره طارق. ↑
  • . همان، ج۲، ص ۴۴۸، ذیل آیه ۲۳۹سوره بقره. ↑
  • . انفال‏:۱۱ ↑
  • . ابن عاشور، ج ۹، ص ۳۵٫ ↑
  • . همان، ج۱۰، ص۱۷٫ ↑
  • . همان، ج۱، ص ۷۲۲، ذیل آیه ۱۳۸ سوره بقره. ↑
  • . ابن عاشور، ج۱۰، ص ۵۵، تفسیرآیه ۲۳ سوره توبه؛ ج۱، ص ۲۴۴، ذیل آیه ۶ سوره بقره؛ ج۳، ص ۱۱، ذیل آیه ۴ سوره آل عمران. ↑
  • . همان، ج۲، ص ۴۹۱٫ ↑
  • . همان، ج۱۶، ص ۴۱، ذیل آیه ۳۸ سوره مریم. ↑
  • . لقمان: ۱۳٫ ↑
  • . ابن عاشور، ج۲،ص۷، ذیل آیه ۱۴۲سوره بقره. ↑
  • . همان، ج۲۶، ص۱۵۰٫ ↑
  • . همان، ج ۱۴، ص ۷۲، ذیل آیه ۳۲ سوره اسراء و ج۱۸، ص ۱۱۸، ذیل آیه ۲ سوره نور. ↑
  • . همان، ج۱۷، ص۲۲۲، ذیل آیه ۵۵ سوره حج. ↑
  • . همان، ج۳، ص ۱۳۰، ذیل آی
    ه ۷۳ سوره آل عمران. ↑
  • . فضل حسن عباس، ص ۱۷۱٫ ↑
  • . بقره: ۲۲۹٫ ↑
  • . ابن عاشور، ج۲۹، ص ۱۸، ذیل آیه ۴ سوره ملک. ↑
  • . همان، ج۳۰، ص۳۲۶، ذیل آیه ۸ سوره شمس. ↑
  • . محمد هادی معرفت، علوم قرآنی ، ص ۳۴۰٫ ↑
  • . ابن عاشور، ج۳، ص۳۸،ذیل آیه ۱۴٫ ↑
  • . آل عمران:۱۹ . ↑
  • . ابن عاشور، ج۳،ص۵۵، ذیل آیه ۱۹ آل عمران. ↑
  • . همان، ج۲، ص ۵۸۱، ذیل آیه ۲۸۲ بقره. ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:01:00 ب.ظ ]




کرامت حقیقی که همان کرامت به لحاظ مرتبه وجودی است، و موجودی که از مرتبه وجودی بالائی برخوردار است از کرامت والائی برخوردار است و موجودی که از مرتبه پایینی برخوردار است حائز کرامت والائی نیست، مانند کرامت خداوند و کرامت موجودات ملکوتی و هر نوع کرامتی که از مرتبه وجودی یک شیء انتزاع می شود مانند کرامت انسانی و کرامتی که برخی موجودات به آن متصف می شوند.

۱-۶-۲٫ کرامت اعتباری

کرامتی است که ناشی از اعتبار و جعل است، گاهی کرامت اعتباری علاوه بر اینکه دارای جعل است ریشه در واقعیت نیز دارد و اعتبار و جعل بر اساس آن واقعیت صورت گرفته اما گاهی کرامت اعتباری ریشه در واقعیت وجودی ندارد و صرفا بر اساس باورهای جامعه و یک نظام معرفتی شکل می گیرد؛ در برخی نظام های معرفتی چه بسا برخی حیوانات دارای کرامت ویژه ای باشند که این نوع از کرامت «کرامت اعتباری» و مختص همان جامعه و آیین خاص می باشد حرمتی که برخی افراد به اعتبار جایگاه اجتماعی خود دارا می باشند نیز از مصادیق این نوع کرامت می باشد. در منابع دینی اشاراتی به همین نوع کرامت وجود دارد مانند آنچه در قصه اسیران جنگ مسلمانان با ایرانیان در زمان خلیفه دوم آمده است که امیرالمومنین علی علیه السلام به حاکم وقت درباره کیفیت برخورد با اسیران او را به این فرموده رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم متذکر شد که: اکرموا کریم کل قوم و ان خالفوکم[۳۸]. کریمِ هر قومی را اکرام کنید اگر چه با شما مخالفت کنند.

۱-۶-۳٫ کرامت ذاتی

«مقصود از کرامت ذاتی آن است که خداوند انسان را به گونه ای آفریده که در مقایسه با برخی موجودات دیگر از لحاظ ساختمان وجودی، امکانات و مزایای بیشتری دارد یا تنظیم و ساختار امکاناتش به شکل بهتری صورت پذیرفته و در هر حال از دارایی و غنای بیشتری برخوردار است…این کرامت به اختیار انسان ربطی ندارد و انسان چه بخواهد و چه نخواهد، از این کرامت برخوردار است؛[۳۹] منظور ما از کرامت انسانی در این تحقیق، همین قسم از کرامت است، و بحث مان مستقیماً مربوط به قسیم این قسم، یعنی کرامت های اکتسابی نمی شود، بررسی کرامت های اکتسابی، حوزه وسیعی از کرامت ها را می گیرد که اگر بخواهیم پیرامون آن بحث کنیم، می توانیم آن را در مجموعه ای مجزّا تحت عنوان «نظام تکریم و جوایز در اسلام» به بحث بگذاریم، که خارج از بحث کرامتِ انسانی است زیرا آن بحث اختصاص به کسانی دارد که با ایمان به خدا یا با تلاش و پیروی از عقل و دانش به کرامت های اکتسابی خاصّی رسیده اند، ولی کرامتِ انسانی مشترک بین همه انسان هاست و بدون تلاش و به صورت خدادادی بین همه فرزندان آدم مشترک است.

کرامت اکتسابی

همان «کمال هایی است که انسان در پرتو ایمان و اعمال صالح اختیاری خود به دست می آورد. این نوع کرامت، برخاسته از تلاش و ایثار انسان و معیار ارزش های انسانی و ملاک تقرب در پیشگاه خداوند است… در این کرامت، نه همه انسان ها برتر از دیگر موجوداتند و نه همه آن ها فروتر یا مساوی با دیگر موجودات هستند[۴۰]. کرامت اکتسابی به نوبه خود نیز به دو قسم تقسیم می شود:

۱-۶-۴-۱٫ کرامت اکتسابی فردی

«گاهی کرامت و فضیلت یک انسان بدون توجّه به بُعد اجتماعی و ارتباط او با دیگر انسان ها مدنظر قرار می گیرد. در این حالت، این فضیلت، جنبه شخصی پیدا کرده و تنها برای خود او یک ارزش محسوب می شود؛ مانند تقوا یا عبادت. از دیدگاه اسلامی، عبادت و تقوا ارزش به حساب می آیند، هر چند شخص زندگی اجتماعی نداشته باشد و به صورت فردی و تنها زندگی کند[۴۱].» «کرامت فردی که در اثر تقوای فردی حاصل می گردد با احکام اجتماعی و حقوق ارتباط ندارد؛ مگر این که تقوای فردی، به گونه ای در دیگران تاثیر بگذارد[۴۲]» «کرامتی که از آیه شریفه إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ استفاده می شود، یک کرامت فردی است نه یک کرامت اجتماعی و حقوقی، ….در این حالت، با تقواترین انسان با یک فرد معمولی که در پناه جمهوری اسلامی زندگی می کند، دارای ارزش حقوقی یکسانی هستند»[۴۳]

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

۱-۶-۴-۲٫ کرامت اکتسابی اجتماعی

 

«گاهی ارزش ها و فضیلت هایی که یک انسان دارا است، مربوط به زندگی اجتماعی او و ارتباطی است که با دیگر انسان ها دارد، در این حالت نظام حقوقی شکل می گیرد. نظام حقوقی ناظر به زندگی اجتماعی و مدنی انسان ها است، در این نظام، ارتباط یک فرد با افراد دیگر و تاثیر و تاثّر مثبت یا منفی انسان ها روی یکدیگر مورد توجّه است[۴۴].» «بنابراین، صرف این که بگوییم: هر کس تقوایش بیشتر باشد نزد خدا کرامت و عزّت بیشتری دارد، یک مساله ی حقوقی ایجاب نمی کند، وقتی «تقوا» با «حقوق» پیوند می خورد که تقوا در ارتباط با دیگر انسان ها مورد توّجه و ارزیابی قرار گیرد؛ مثلا شخص متّقی به دیگر افراد جامعه خدمت می کند و نسبت به آنها دلسوز است، در این حالت ممکن است گفته شود این شخص باید مورد احترام واقع شود. لزوم احترام به او- به عنوان یک امر حقوقی- به خاطر تاثیری است که او در جامعه نسبت به دیگر افراد دارد.[۴۵]» تاثیری که افراد در جامعه دارند نیز متفاوت است، گاهی کسی در حوزه محدودی مانند یک روستا یا یک محلّه تاثیرگذار است، این شخص از کرامت حقوقی خاصّ خود برخوردار است ولی افرادی هستند که در حوزه ای فراتر از زمان و مکان تاثیرگذارند، همانند انبیاء و ائمّه علیهم السلام، طبیعی است که ایشان از کرامت حقوقی بیشتر و بالاتری برخوردارند، و چه بسا بتوانیم احکامی را که درباره دشنام دهنده به پیامبرصلی الله علیه وآله و امامان علیهم السلام گفته شده است، در این چارچوب قرار دهیم، زیرا ایشان به دلیل تاثیری که در حوزه فرازمانی و فرامکانی خویش دارند از کرامت حقوقی مضاعفی برخوردارند، و کسی که به ایشان توهین کند در واقع به اساس انسانیت توهین کرده است.

 

مراتب کرامت

همانطور که قبلا اشاره شد مفهوم «کرامت» از مفاهیم مشکّک است که دارای مراتب ضعف و شدّت است، ما در مواجهه با آیات و روایات با واژه ی کرامت به وفور برخورد می کنیم، و همه این موارد اشاره به یک مرتبه از مراتبِ کرامت ندارند، بلکه هر یک اشاره به مرتبه ی خاصّی دارند که برای درک بهتر هر یک از آن موارد، لازم است در باره مراتبِ کرامت شناختی داشته باشیم؛ برخی از این مراتب را جهت توجّه به تفاوت هر مرتبه ذکر می کنیم:

کرامت مطلقِ حقیقی

این مرتبه از کرامت فقط از آن خداست و اوست که معدن کرامت است و در قرآن با تعابیری نظیر «فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ «(نمل/۴۰)، «اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ «(علق/۳)، «و یَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِکْرَامِ»(الرحمن/۲۷)، به کرامت وی اشاره شده است، خداوند واجد تمام صفات جلال و جمال است، از هر عیبی منزّه است و مظهر تمام کمالات است، بدین سان مظهر کرامت است، و اقسام دیگر کرامت نیز از شعاع کرامت حقیقی خداوند منشعب شده اند و در ربط به کرامت اصیل خداوند هستند.

کرامت ملکوتی

این نوع کرامت فراطبیعی بوده، مختص فرشتگان خدا «کِراماً کاتِبین»(انفطار/۱۱)، عرش الهی«العرش الکریم»(مومنون/۱۱۶)، رزق بهشتی«مغفره و رزق کریم»(انفال/۷۴)، و حاملان عرش است.[۴۶]

کرامت وجودی

منظور از این مرتبه کرامت، کرامتی است که همه موجودات مانند جمادات، حیوانات، و مانند آن به دلیل آن که برخوردار از مرتبه وجود هستند، به آن متصف می شوند یا به این دلیل که نشانه ای از نشانه های خداوند هستند به آن متصف می شوند؛ این فراز دعای سحر به همین مرتبه کرامت اشاره دارد آنجا که می خوانیم: اللهم انی اسئلک من آیاتک باکرمها وکل آیاتک کریمه اللهم انی اسئلک بآیاتک کلها[۴۷]؛ مطابق این دعا همه آیات خداوند چون حاکی از اویند و نشانه اویند کرامت دارند، و در این بین انسان کامل «از آن رو که کَوْن جامع و خلیفه خدا در زمین و نشانه او در همه عوالم است، کریم ترین آیات الهی و بزرگ ترین حجت های اوست؛ چنانکه در این روایت مولا و سرورمان امیرالمومنین می فرماید: «ان الصوره الانسانیه اکبر حجج الله علی خلقه و هی الکتاب الذی کتبه بیده و هی مجموع صوره العالمین…؛ همانا صورت انسان بزرگ ترین حجت های خدا بر خلقش و همان کتابی است که خدا با دست خود نوشته، و اوست مجموع صورت همه جهانیان…»[۴۸]

کرامتِ تکوینی بشری

آن مرتبه از کرامت که «شامل همه انسان ها می شود. نه تنها رنگ، نژاد، اقلیم و…در آن اثری ندارد، بلکه ملاک های برتری حقیقی مانند ایمان، علم، جهاد و …نیز نقشی ندارد. از این رو قرآن کریم جمیع فرزندان آدم علیه السلام را مشمول این تکریم معرفی کرده است «ولقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البرّ والبحر و رزقناهم من الطیبات وفضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا»[۴۹] این تکریم از طرف خداوند به «دو شکل ظاهری و معنوی تحقّق یافته است؛ تکریم ظاهری… به تفاوت های ظاهری و جسمی انسان با سایر حیوانات بر می گردد؛ مانند : ایستاده راه رفتن، خوردن و آشامیدن با دست، قدرت بر نوشتن، خوش ترکیبی، زیبایی صورت، اعتدال مزاج، قدرت بر تفهیم دیگران با کلام و نطق و اشاره، تسلط بر طبیعت، تهیه اسباب معاش و…که در کلام برخی مفسران آمده و در برخی روایات نیز بدان اشاره شده است. تکریم معنوی انسان به عقل است که بسیاری از تکریم های ظاهری از آن نشات می گیرد»[۵۰] البته می توانیم اختیار، آزادی اراده، و در یک کلمه وضعیت «فطرت» را نیز از ملاک های تکریم معنوی بدانیم، این نوع از کرامت در واقع همان کرامتی است که از آن به «کرامت ذاتی»[۵۱] یا خدادادی[۵۲] تعبیر می شود.

کرامت اکتسابی غیر ایمانی

ممکن است برخی از افراد بشر در عین حالی که ایمان نیاورده اند اما با پیمودن راه فطرت وعقل خود یا به دلیل شرایط اجتماعی دارای برخی کرامت ها باشند؛ کرامت این عده اگر چه به درجه کرامت اهل ایمان نمی رسد اما در عین حال در سیره پیامبر اکرم و اوصیاء ایشان کرامت این عده رعایت می شد و به ما نیز توصیه کرده اند که آنها را اکرام کنیم. موارد زیادی داریم که در صدر اسلام نبی اکرم صلی الله علیه و آله افرادی از مشرکین را به دلیل برخورداری از این نوع کرامت مورد اکرام اقرار دادند.

کرامت اکتسابی ایمانی

این نوع کرامت به اراده و اختیار خود انسان بستگی دارد و همان تکریم به ایمان، تقوا و… است و همه انسان ها حائز این نوع کرامت نیستند بلکه فقط مومنین هستند که از این نوع کرامت برخوردارند، البته مومنین در احراز این نوع کرامت به حسب درجات ایمان دارای مراتب مختلفی هستند، از نگاه قرآن کریم «با تقواترین آنها با کرامت ترینشان هستند»، از این نوع کرامت به «کرامت اکتسابی»[۵۳] تعبیر می شود، زیرا «تقوا یک امر اختیاری و اکتسابی است نه یک امر ذاتی و خدادادی، و انسان باید آگاهانه و از روی اختیار، با اطاعت از دستورات الهی ویژگی تقوا را در خود ایجاد کند»[۵۴] آنچه در این تحقیق محل بحث ماست، و ما قصد استخراج شاخص های آن را داریم، «کرامت انسانی» که یک مرتبه ی حدّاقلی از کرامت انسانهاست و بین همه انسان ها مشترک است.

۲٫ توسعه و پیشرفت در اندیشه اسلامی

در دوران معاصر به دلیل سیطره و سیادت سیاسی کشورهای بلوک غرب، و شکل گرفتن تمدّنی جدید در آن سامان، این فرهنگ می رفت تا خود را بر سائر جوامع بشری و فرهنگ های موجود تحمیل کند، اما با وقوع انقلاب اسلامی در واپسین سال های قرن بیستم چالشی اساسی در مقابل جهانی شدن فرهنگ غرب خلق شد که ما هنوز در طلیعه این مقابله هستیم. یکی از ابزارهای جهانی شدن نگاه غربی، طرح مقوله «توسعه» و «پیشرفت» و آبادانی است که اندیشه غرب محور با طرح همه ابعاد آن برای کشورهای دیگر و ضروری انگاشتن آن، به دنبال جهانی سازی خود می باشد، آن چه برای کشورهای توسعه نیافته مورد غفلت قرار گرفت، و آنان با شتاب به سمت توسعه و در یک کلمه غربی شدن رفتند، توجه به ابعاد منفی توسعه است، توسعه دارای ابعادی ست که قبول هر یک از این ابعاد، ما را به پذیرش سایر ابعادش می کشاند، بُعدِ اقتصادی مدل توسعه ما را به سمت بُعد اجتماعی آن می کشاند، و بُعد اجتماعیِ آن، ما را به سمتِ سایر ابعاد فرهنگی و معرفتی این منظومه هماهنگ، ارشاد می کند؛ با ورود یک بُعد از ابعاد توسعه غربی به جوامع دیگر، چیزی نمی گذرد که شاهد همه گیر شدن فرهنگ غربی با تمام ابعادش در جامعه جدید هستیم، بالطبع باید در این مصاف هم از تجربیات و رویکردهای مثبت این کشورها استفاده کرد و هم راهکاری اندیشید تا وجوه منفی چنین توسعه ای دامنگیر کشورهای پیرامونی نشود، هر چه این جوامع از جهت باورهای اعتقادی قوّت داشته باشند، بیشتر در مقابل پذیرش این ابعاد، مقاومت می کنند، از جمله آثاری که در این تقابل به کشورهای پیرامونی وارد می شود، تعارض میان نخبگان و مردم یا نخبگان با یکدیگر در این گونه جوامع است.
طبیعی است که برای مهار این جهان گشائی غرب باید با ابزار خودش به جنگ با آن برویم. تنها ابزاری که در کشورهای مورد هجوم می تواند برای دفاع و مصونیت در این جنگِ نرم، مورد استفاده قرار گیرد، طراحی الگویی مبتنی بر باورها و ارزش های بومی در جهت رشد و پیشرفت جامعه و رهیدن از نگاه های غربی در این موضوع است.
اگر بخواهیم توسعه و پیشرفت در نگاه دینی را بررسی کنیم و در این مسیر از آفت التقاط و گرته برداری از اندیشه های غربی دور باشیم فرض می کنیم در غرب توسعه ای اتفاق نیافتاده و ما می خواهیم شروع کننده توسعه و پیشرفت در بستر فرهنگ دینی واسلامی باشیم و برآنیم تا در چارچوب های فرهنگی خودمان به پیشرفت برسیم، البته در این مسیر از دستاوردهای خوبِ علم غربی نیز استفاده می کنیم اما بدون اینکه دچار غرب زدگی و التقاط شویم.
«نگاهی به مباحث توسعه نشان می دهد که اندیشمندان همواره در مورد توسعه و پیشرفت اختلاف داشته اند در تعاریف اولیه بیشتر توسعه را اقتصادی دیده اند و از آن به «رشد سطح محصولات» یاد کرده اند، و راهبرد رسیدن به آن را نیز تشویق به پس انداز و مصرف تلقّی نموده اند، به مرور توسعه دچار نوعی تحوّل مفهومی شده است، این چرخش مفهومی در سال های اخیر حتی به تعریفِ توسعه بر اساس عنصر آزادی منجر شده است. آمارتیا سن (برنده جایزه نوبل اقتصادی)، در کتاب خود با عنوان توسعه به مثابه آزادی، توسعه را فرایندی می داند که موجب افزایش سطح آزادی افراد می شود. این اختلاف بیانگر آن است که همه انسان ها به دنبال تعالی و پیشرفت اند، ولی هیچ گاه توافق قطعی در مورد مقصدِ پیش رو نداشته اند، برخی نقطه موعود را معدن طلا و نقره می دانند که با رسیدن به آن می توان از مواهبش بهره مند شد (الگوهای رشد)؛ گروهی دیگر معتقدند که عبور از سنگلاخ پیشرفت می تواند به سلامت، دانش، و ثروت جویندگان گنج بیفزاید (الگوهای توسعه انسانی)؛ برخی نیز معتقدند که هدف، دست یابی به وضعیتی است که جویندگان گنج در آن احساس آزادی بیشتری کنند (الگوی توسعه به مثابه آزادی)؛ به راستی پیشرفت چیست؟ دست یابی به مخازن گنج یا پرورش انسان های متموّل، سالم، و آگاه و یا رسیدن به مرحله بالاتری از آزادی؟»[۵۵] اسلام برای پیشرفت انسان چگونه برنامه ای را پیشنهاد می کند؟ مهندسی جامعه برای رسیدن به رشد و پیشرفت همه جانبه از نگاه اسلام چگونه است؟
از نظرگاه اسلامی پیا مبر آخرالزمانی که قرار است انسان را به سعادت برساند و جوامع انسانی را به غایه القصوای رستگاری برساند مکاتب توسعه نیستند، بلکه پیامبر آخرالزمان فقط یک نفر است که و نیز فرمود: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»[۵۶] نقطه هدف این پیامبر، به اوج رساندن مکارم اخلاقی است؛ اصلِ توسعه و پیشرفت جوامع انسانی نیز همین است، البته رسیدن به اوج مکارم اخلاقی و تتمیم این مکارم بدون رسیدن به پیشرفت اقتصادی و مادّی ممکن نیست، زیرا جامعه ای که وابسته به دشمنانش باشد، یا در فقر و فلاکت به سر برد کمترین حقوق انسانی آنان نیز مراعات نمی شود، تا چه رسد به این که بخواهند به قله های کرامت انسان نائل شوند، این جوامع در صورتی به درجات بالای کرامت نائل می شوند که که سطوح پایین تر کرامت را طی کرده باشند. ، کفِ مراتب کرامت، کرامت انسانی است، که نردبان وصول به مراتب بالای کرامت است، کرامت های اخلاقی در مرتبه ی بالای کرامت قرار دارند.
به تمام رساندن مکارم اخلاقی در راس برنامه ی پیشرفت همه جانبه ای است که از جانب نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ارائه شده است، راه رسیدن به این قله توجّه به «کرامت انسانی» است و بنا گذاشتن همه برنامه ها بر اینکه ما برای انسانی م
ی خواهیم برنامه ریزی کنیم که دارای کرامت است، انسان از این «کرامت انسانی» که یک کرامت ذاتی مشترکِ بین تمامِ ابناء بشر است به «کرامت حقوقی» نایل می شود که آن در واقع پاسداشتِ «کرامت انسانی» در ساحت حقوق و تزاحمات اجتماعی است؛ در ساحت های اقتصاد و سیاست نیز کرامت انسانی مستلزم رعایتِ حقوقی همچون آزادی و برخورداری های مادی و معنوی و به طور خلاصه «کرامت حقوقی انسان» است و همه این ها تازه انسان را برای رسیدن به «کرامت اخلاقی» آماده می کند که از انواع کرامت های اکتسابی است و آرمان حضرت خاتم الانبیاء تتمیم این نوع کرامت است، و تتمیم این نوع کرامت میسّر نمی شود جز به اینکه این کرامت با همه لوازمش عالَم گیر شود.
از این رو ما نیز می توانیم ادعا کنیم که « پیشرفت، همان حرکت رو به جلوی جامعه انسانی به سمت ارتقاء کرامت آدمی در همه ابعاد وجودی و ساحت اجتماعی» می باشد. پیشرفت «کرامت محور» مبتنی بر توجه به ابعاد و نیازهای فطری انسان همچون استقلال، آزادی، میل به تعالی و توجه به استعدادهای بی نهایت انسان در وصول به کمالا ت می باشد؛ که همه این ملاحظات در برنامه ای که اسلام برای وصول انسان به پیشرفت ارائه کرده است مورد توجه قرار گرفته است.

عکس مرتبط با اقتصاد

۲-۱٫ پیشرفت سیاسی

پیشرفت دارای ابعاد متعددی است، از جمله این ابعاد، بُعد سیاسی و اقتصادی پیشرفت است که در ادبیات سیاسی جامعه امروز ایران از آن به «توسعه سیاسی»[۵۷] و «توسعه اقتصادی»[۵۸] یاد می شود، در تقدم هر یک از این دو بُعد، مباحث سیاسی و شاید علمی زیادی صورت گرفته است، برخی پیشرفت سیاسی را بر پیشرفت اقتصادی ترجیح می دهند و برخی بر عکس، ما در این تحقیق در صدد بحث از تقدم بُعد خاصّی از پیشرفت بر ابعاد دیگر آن نیستیم بلکه فکر می کنیم بحث از «تقدّم یک بُعد بر سایر ابعاد» یک بحث انحرافی و نابجاست، و پیشرفتی قابل پذیرش است که با تمام ابعادش تحقق یابد، تحقّق یک بُعد به تنهایی و به وجه کامل ممکن نیست مگر به کمک سایر ابعاد، پیشرفت اقتصادی آن گاه به نحو احسن تحقّق می یابد که همراه با آن پیشرفت سیاسی نیز تحقق یابد، و هر دوی این ابعاد، نیازمند تحقق پیشرفت فرهنگی می باشد، چه بسا برخی استدلال ها حاکی از تقدم رتبی یک بُعد باشد اما در عالَم عینیت، همه ابعاد همزمان تحقق می یابند؛ در هر صورت تمرکز ما در این تحقیق بر پیشرفت سیاسی است. و شاخص ها و نماگرهای «کرامت انسانی» را با توجه به «پیشرفت سیاسی» بررسی می کنیم. از نگاه ما پیشرفت سیاسی اسلام دو رکن ساختاری دارد، اگرچه در درون این دو رکن ممکن است مولفه ها و ارکان دیگری باشد که تشکیل دهنده این دو ساختار هستند، این دو رکن عبارتند از:
الف: رکن اول در وسعت بخشیدن به دایره حکومت و سیاست است، به این معنا که سیاست را منحصر در عدّه ی قلیلی از حاکمان و نخبگان نبینیم، و نقش های حاکمیتی را فقط برای عدّه ی کمی از افراد جامعه تعریف نکنیم، دغدغه جامعه و مصلحت جامعه و اهتمام به امر آنان، دغدغه تعداد معدودی از افراد جامعه نباشد بلکه همه افراد باید درگیر مصالح اجتماعی باشند، اگر تا دیروز عدّه ای از سرمایه داران و صاحبان قدرت، سیاسی بودند و به کار سیاسی وارد می شدند، در نگاه اسلام همه باید سیاسی باشند، و سیاسی بودن جزء متمّم اسلامِ هر مسلمان است، و هرکس که صلاحیت های علمی و عملی مورد نظر اسلام را دارد می تواند حکم سیاسی بگیرد، اگر چه از طبقه پایین جامعه باشد، به عبارتی ساده، این رکن عبارتست: از «سیاسی بودن مردم»؛ البته قابل ذکر است که در نگاه اسلامی معنای سیاست، هدف سیاست، و اکثر مبادی سیاست ماهیّتی متفاوت دارند.
مجموعه ای از روایات وجود دارد که می توان به آن ها بر این معنای کلّی استدلال کرد که همه افراد باید نسبت به صلاح و سعادت جامعه احساس مسئولیت کنند و همانند یک حاکم نگران امور جامعه باشند؛ ما از باب نمونه چند روایت را ذکر می کنیم:

  • عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ.[۵۹] امام صادق علیه السلام به نقل از رسول الله صلی الله علیه وآله فرمود: «هر آنکه روز خود را شروع کند و اهتمامی به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست» بر حسب این روایت اتصاف مسلمان به مسلمانی با اهتمام به امور جامعه دینی شناخته می شود.
  • و قال علیه السلام: کلُّکم راعٍ و کلُّکم مسئولٌ عن رعیّتِه و الأمیر الذی على الناس راعٍ و هو مسئولٌ عن رعیّتِه و الرجلُ راعٍ على أهلِ بیتِه و هو مسئولٌ عنهم و المرأهُ راعیهٌ على أهلِ بیتِ بعلِها و ولدِه و هی مسئولهٌ عنهم و العبدُ راعٍ على مالِ سیّدِه و هو مسئولٌ عنه ألا فکلُّکم راعٍ و کلُّکم مسئولٌ عن رعیَّته‏.[۶۰] «رسول خداوند می فرمایند: همه شما راعی[۶۱] هستید و همه تان از رعیت تان مورد سوال قرار می گیرید، حاکم راعی مردم است، و درباره ایشان مورد سوال قرار می گیرد، مرد راعی خانواده اش است و از آنان مورد سوال قرار می گیرد، زن راعی خانواده اش است و درباره آنان مورد سوال قرار می گیرد…»
  • فَأَعْظَمُ مِمَّا افْتَرَضَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مِنْ تِلْکَ الْحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِی عَلَى الرَّعِیَّهِ وَ حَقُّ الرَّعِیَّهِ عَلَى الْوَالِی فَرِیضَهٌ فَرَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِکُلٍّ عَلَى کُلٍّ فَجَعَلَهَا نِظَامَ أُلْفَتِهِمْ وَ عِزّاً لِدِینِهِمْ وَ قِوَاماً لِسُنَنِ الْحَقِّ فِیهِمْ فَلَیْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِیَّهُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاهِ وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاهُ إِلَّا بِاسْتِقَامَهِ الرَّعِیَّهِ فَإِذَا أَدَّتِ الرَّعِیَّهُ إِلَى الْوَالِی حَقَّهُ وَ أَدَّى إِلَیْهَا الْوَالِی کَذَلِکَ عَزَّ الْحَقُّ بَیْنَهُمْ فَقَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّینِ وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ وَ جَرَتْ عَلَى أَذْلَالِهَا السُّنَنُ فَصَلَحَ بِذَلِکَ الزَّمَانُ وَ طَابَ بِهِ الْعَیْشُ وَ طُمِعَ فِی بَقَاءِ الدَّوْلَهِ وَ یَئِسَتْ مَطَامِعُ الْأَعْدَاءِ وَ إِذَا غَلَبَتِ الرَّعِیَّهُ وَالِیَهُمْ وَ عَلَا الْوَالِی الرَّعِیَّهَ اخْتَلَفَتْ هُنَالِکَ الْکَلِمَهُ وَ ظَهَرَتْ مَطَامِعُ الْجَوْرِ وَ کَثُرَ الْإِدْغَالُ فِی الدِّینِ وَ تُرِکَتْ مَعَالِمُ السُّنَنِ فَعُمِلَ بِالْهَوَى وَ عُطِّلَتِ الْآثَارُ وَ کَثُرَتْ عِلَلُ النُّفُوسِ وَ لَا یُسْتَوْحَشُ لِجَسِیمِ حَدٍّ عُطِّلَ وَ لَا لِعَظِیمِ بَاطِلٍ أُثِّلَ فَهُنَالِکَ تَذِلُّ الْأَبْرَارُ وَ تَعِزُّ الْأَشْرَارُ وَ تَخْرَبُ الْبِلَادُ وَ تَعْظُمُ تَبِعَاتُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ الْعِبَادِ فَهَلُمَّ أَیُّهَا النَّاسُ إِلَى التَّعَاوُنِ عَلَى طَاعَهِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْقِیَامِ بِعَدْلِهِ وَ الْوَفَاءِ بِعَهْدِهِ وَ الْإِنْصَافِ لَهُ فِی جَمِیعِ حَقِّهِ فَإِنَّهُ لَیْسَ الْعِبَادُ إِلَى شَیْ‏ءٍ أَحْوَجَ مِنْهُمْ إِلَى التَّنَاصُحِ فِی ذَلِکَ وَ حُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَیْهِ وَ لَیْسَ أَحَدٌ وَ إِنِ اشْتَدَّ عَلَى رِضَا اللَّهِ حِرْصُهُ وَ طَالَ فِی الْعَمَلِ اجْتِهَادُهُ بِبَالِغٍ حَقِیقَهَ مَا أَعْطَى اللَّهُ مِنَ الْحَقِّ أَهْلَهُ وَ لَکِنْ مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ النَّصِیحَهُ لَهُ بِمَبْلَغِ جُهْدِهِمْ وَ التَّعَاوُنُ عَلَى إِقَامَهِ الْحَقِّ فِیهِمْ «از بزرگترین حقوقی که خداوند واجب فرموده است حقّ والی بر رعیت است و حقّ رعیت بر والی، این حقوق را برای هر یک برگردن دیگری نهاده است، این حقوق شیرازه الفت بین حاکم و مردم است، موجب عزت دین شان می شود، و موجب قوام یافتن سنّت های حقّ در بین ایشان؛ مردمان صالح نمی شوند مگر به سبب صالح بودن حاکمان، و حاکمان صالح نمی شوند مگر به سبب پایداری و استقامت مردم، پس اگر مردم حقّ حاکم را ادا کنند و حاکم حقّ مردم را، در این صورت حق بین ایشان عزیز خواهد شد و راه های دین برپا می شود و…..در این هنگام زمانه خوب می شود و زندگی طیبه خواهد شد و حاکمیت مستدام می شود و دشمنان ناامید؛ اما اگر مردمان بر رای حاکم فائق شوند و حاکم بر رعیت مستولی شود در این هنگام اختلاف در امّت پدیدار می شود و امید دشمنان باز می گردد و ….پس در این هنگام است که نیکان ذلیل می شوند و اشرار عزیز، و شهرها خراب می شود….پس ای بندگان خدا بیایید بر اطاعت امر خدا یکدیگر را کمک کنیم و عدل را بر پا داریم و به عهد خدا وفا کنیم…همانا بندگان خدا به خیرخواهی نسبت به یکدیگر و کمک کردن به هم، بیش از همه چیز محتاجند….یکی از حقوقِ خداوند، که بر بندگانش واجب کرده است این است که با نهایت سعی شان خیرخواه حاکم باشند و او را در بر پا داشتن حق در بین شان کمک کنند[۶۲] » از این بیانات دردمندانه امیرالمومنین علی علیه السلام به خوبی روشن می شود که در نگاه اسلامی برای بر پا داشتن عدالت فقط حاکم نیست که تعیین کننده است، بلکه حاکمیت و مردم هر دو به مثابه دو بال برای رسیدن جامعه به سعادت تعیین کننده اند. نگاه اسلامی به جایگاه مردم در حکومت، نقش هایی را نیز برای مردم در نظر گرفته است از آن جمله است:
  • بر اساس آیه شریفه «وَ أَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ»(شوری،۳۸) پذیرش شورا و این که تصمیم گیری حاکم، از طریق پروسه شورا انجام پذیرد از مهمترین وجوهی است که مردم را وارد به شئون حکومت می کند.
  • حق امر و نهی کردن حاکم در جائی که معروف را رهاکند یا مرتکب منکر شود یکی دیگر از وجوه مشارکت مردم در امر حکومت است.
  • طبیعی است که حاکم به تنهایی نمی تواند به اهداف بلند خود همچون قسط و عدل برسد لذا از نظر اسلام یکی از مسائلی که موجب ورود مردم به دایره حکومت می شود اطاعت پذیری از حاکم است که یکی از حقوق حاکم بر مردم است، از نظر اسلام این حاکم نیست که قسط ایجاد می کند بلکه مردم هستند که قیام به قسط می کنند لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ(حدید/۲۵) «به راستى پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم قسط را بر پا دارند.»

ب: رکن دوم پیشرفتِ سیاسی، مردمی شدن حاکمان و نگرش حاکمان است، اسلام حاکمان را جدای از مردم نمی خواهد و حاکمی مطلوب اسلام است که مردمی باشد، سیاستی مطلوب است که مردمی باشد و دغدغه سیاست و سیاست ورزان مسائل مردم و خدمت به مردم باشد و در یک کلمه «سیاست مردمی» شود.
در نگاه اسلامی سیاست را به هر معنا که در نظر بگیریم، در نسبت با مردم خواهد بود، برخی سیاست را تربیت و برخی هدایت و رهبری تلقّی می کنند، هر کدام مدّ نظر باشد مضاف الیه آن «مردم» خواهند بود، «تربیتِ مردم»، «هدایتِ مردم»، یا «رهبری مردم»، لذا سیاستِ اسلامی «سیاستِ مردمی» هست و در آن محبّت و مهرورزی نسبت به مردم اشراب شده است؛ و همین رکن عامل پیشرفت سیاسی خواهد بود.
فرهنگ سیاسی ما و ساختارهای حکومتی موجود در جامعه ما در دوران گذار قرار دارند، هنوز نگاه مردم و نخبگان ما به سیاست، عوض نشده است، عده ای سیاست را مورد دشنام قرار می دهند چون از وجه غیر اسلامی و غیر انسانی سیاست متنفّرند، عدّه ای از سیاست استقبال می کنند چون آن را به مثابه تنوری برای طبخ نان خود می یابند، و تنها گروهی هستند که سیاست را به مثابه خدمت به منافع عمومی و ارزش های انسانی و اسلامی تلقّی می کنند بنابراین سیاستِ ما کاملا « سیاستِ مردمی» نشده همچنان که مردم نیز هنوز یکپارچه «مردمِ سیاسی» نشده اند؛ و هر دو رکن پیشرفت سیاسی یعنی «مردمانِ سیاسی» و «سیاستِ مردمی» در صورتی محقق خواهند شد که حاکم و مردم حقوق یکدیگر را ادا کنند.

۲-۲٫ پیشرفت و فرق آن با توسعه

مفاهیم در دایره علوم مانند افراد در یک جامعه هستند یک روزی متولد شده اند، هر یک کارایی خاص خود را دارند، همانگونه که افراد متاثر از محیط اجتماعی و جغرافیایی هستند، مفاهیم نیز متاثر از باورها و فرهنگی هستند که در آن فرهنگ ساخته شده اند، با توجه به اینکه چارچوب و اسکلت یک علم توسط همین مفاهیم بسته می شود، در تولید علم بومی باید از مفاهیمی استفاده کنیم که متولد فرهنگ بومی باشند؛ برای تدوین الگوی اسلامی پیشرفت نیز نیازمندیم تا مفاهیمی را مورد استفاده قرار دهیم که در دامن فرهنگ اسلامی تولید شده اند و این شامل خیلی از مفاهیم می شود، از جمله این مفاهیم، مفهوم «پیشرفت» است که ما به دلیل ذکر شده ترجیح میدهیم این واژه را جایگزین واژه «توسعه» در تحقیقات مشابه کنیم، زیرا واژه «توسعه» معرّف نوعی تحوّل خاصّ و بر اساس مولفه های فرهنگی و اجتماعی ویژه یک جامعه خاصّ است، که این نوع تحول هرگز خواسته ما با ویژگی های فرهنگی خاصی که داریم، نمی باشد.
برخی معتقدند ما می توانیم از واژه های غیربومی برای تولید علم بومی استفاده کنیم، ولی تفسیری از این واژه ها ارائه می دهیم که با فرهنگ و مبانی ما سازگار باشد، این حرف ظاهر خوبی دارد ولی التزام به این مبنا در تدوین علوم علاوه بر اینکه موجب آشفتگی در بین مفاهیم مورد استفاده می شود و در کنار هر مفهوم باید تفسیر مورد نظر خود از آن مفهوم را نیز ذکر کنیم، موجب التقاط و برداشت های ناصواب شده و شفافیتی را که مباحث علمی نیازمندند از بین می برد. از این رو واژه اصلی ما در این محور بحث واژه «پیشرفت» است، اگر چه گاهی ممکن است از واژه «توسعه» به عنوان عطف تفسیری در کنار واژه پیشرفت استفاده کنیم.

۳٫ الگوی پیشرفت اسلامی

«الگو» اصطلاحا به « شکل یا نمونه ساخته شده که به عنوان راهنما برای ساختن اشیای مختلف در نظر گرفته و مورد استفاده قرار می گیرد»[۶۳] «واژه الگو به ارائۀ یک برش و مصداق از کل اشاره می کند» زیرا آنچه ما در مجموع به دنبال تحقق آن هستیم پیشرفت است، حال این پیشرفت چگونه باید انجام شود؟ بسته به زمان ومکان و موقعیت جغرافیایی و سایر مولفه های دخیل، برنامه ریزی برای این تحول متفاوت خواهد بود، «الگوی پیشرفت» ناظر به برنامه ریزی برای تحول است زیرا «باید تحول را مدیریت کرد»،[۶۴] اگر تحولی که با مدیریت انقلابی شروع شد به حال خود رها شود، انقلابی های دیروز، امروز تن به مصالحه و گذشتن از آرمان ها خواهند داد لذا برای اینکه یک نظام انقلابی همچنان پویا بماند باید «الگو»ی پویائی او نیز تدوین شود. الگو شکل واقع گرانه و تنزّل یافته آرمان ها و ایده آل های یک جامعه است که با توجه به واقعیات یک جامعه طرّاحی شده است؛ در الگو توجه به شرایط موجود در جامعه، ما را از توجه به اصول و نگاه آرمانی باز نمی دارد، در اندیشه شیعی اجتهاد مبتنی بر اصول شریعت، ضامن منحرف نشدن «الگو» از آرمان هاست، و اجتهاد مستمرّ ضامن انعطاف آن در برابر شرایط متفاوت می باشد. منظور ما از «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» برنامه ای است که مبتنی بر اندیشه ی اسلامی و با اتکاء به مبانی دینی و با روش اجتهادی مبتنی بر عقل و وحی برای رسیدن جامعه ایرانی به پیشرفت همه جانبه، طرّاحی می شود.
هر الگوی دارای مولفه های اصلی و فرعی می باشد، مولفه های اصیل همیشه حاکم بر الگو بوده و هیچگاه تغییر نمی کنند امّا مولّفه های فرعی وابسته به شرائط زمانی و مکانی و اجتماعی بوده، وممکن است تغییر کنند، به عنوان مثال، در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت یکی از مولفه های اصلی، «ولایت مداری» است که این اصل هرگز تغییر نمی کند، یا یکی از اصول در این الگو مشارکت سیاسی است که اصل آن هرگز تغییر نمی کند ولی شکل آن به صورت های مختلفی ممکن است در بیاید، امروز مشارکت مردم در قالب رای گیری عمومی و انتخابات بروز پیدا می کند ولی ممکن است اشکالی دیگر از مشارکت سیاسی مردم در آینده به آن اضافه شود.
۳-۱٫ رابطه کرامت انسانی و پیشرفت اسلامی
نقش کرامت برای تعالی انسان و جامعه انسانی نقش زمینه سازی است یعنی «کرامت انسانی» جامعه را آماده می کند برای این که به کمالات برتری برسد امام سجاد علیه السلام در فرازی از یکی از دعاهای صحیفه سجادیه می فرماید:«و افرشنی مهاد کرامتک»[۶۵] خدایا مرا بر گهواره کرامتت بنشان؛ شاید واژه «گهواره کرامت» اشاره به قرار گرفتن در مسیر تربیت الهی یا زمینه ساز بودن کرامت انسانی برای نیل به سایر فضایل باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:00:00 ب.ظ ]




۱۰-قانون امور گمرکی مصوب ۳۰ خرداد ۱۳۵۰
در ماده ۳۱ این قانون چنین آمده است:
«کالائی که ورود آن قانوناً ممنوع یا طبق مقررات صادرات و واردات سالانه غیر مجاز باشد هر گاه برای ورود قطعی یا ترانزیت داخلی با نام و مشخصات کامل و صحیح اظهار شود گمرک باید از ترخیص آن خودداری و به صاحب کالا یا نماینده وی کتباً اخطار کند که حداکثر ظرف ۳ ماه با انجام کلیه تشریفات آن کالا را از کشور خارج کند در صورتیکه کالا را ظرف مدت مزبور از کشور خارج نکند گمرک کالا را ضبط و مراتب را به صاحب یا نماینده او ابلاغ خواهد کرد.
صاحب کالا حق دارد از تاریخ ابلاغ ضبط تا ۲ ماه به دادگاه شهرستان مراجعه کند در غیر اینصورت کالا به مالکیت قطعی دولت در خواهد آمد.»
با توجه به ماده ۳۱ قانون گمرکی و مواد دیگری که به نوعی با کالاهای ممنوع الورود و ممنوع الصدور مرتبط هستند میتوان گفت که قانون امور گمرکی در مواردی تلویحاً و نه تصریحاً به موضوع جرایم صوتی و تصویری پرداخته و ورود یا خروج کالاهای موضوع ماده ۲۱۳ از قانون مجازات عمومی را ممنوع کرده است.
۱۱-آئین نامه جمع آوری و فروش کالاهای ممنوع و غیر مجاز مصوب خرداد ماه ۱۳۵۰ کمیسیونهای مجلس
این آئین نامه در واقع نحوه اجرای قانون جمع آوری و فروش کالاهای ممنوع و غیر مجاز مصوب خرداد ۱۳۵۰ را مشروحاً بیان کرد و تلویحاً به اشیاء مطرح در ماده ۲۱۳ از قانون مجازات عمومی نیز پرداخته است. با توجه به اینکه این آئین نامه در واقع دستورالعمل اجرائی قانون فوق الذکر می باشد لذا چون مواد مربوط در قانون فوق الوصف بیان گردید دیگر از شرح آئین نامه کفایت نموده و برای جلوگیری از اطاله کلام آئین نامه مذکور مورد شرح قرار نگرفته تا از حوصله این رساله خارج نگردد.
غیر از موارد تصریح شده در آئین نامه نظارت بر نمایشها و صدور پروانه ی نمایش مصوب ۱۷/۱۲/۱۳۴۷ در خصوص مصداقهای مربوط به صدور ماده ۲۱۳ از قانون مجازات عمومی چنین آمده است:
«در شرایطی که طرح- تصویر- گراور- نقاشی – دارای اشکال و مشخصات ذیل باشد بر عفت و اخلاق عمومی تأثیر گذاشته و آنرا جریحه دار می نماید که عبارتند از:
۱-به مقدسات مردم اعم از ادیان و کتب آسمانی و دین مقدس اسلام و مذهب شیعه اثنی عشری و ائمه اطهار توهین نماید.
۲-اسائه ادب به شخصیتهای بزرگ مذهبی و سیاسی مملکت نماید.
۳-صحنه های اهانت آمیز نسبت به مقدسات و مفاخر تاریخی و ملی ایران را نشان دهد.
۴-نمایشگر اعمال رذیله و غیر انسانی که در آن اعمال ناشایست موجه جلوه گر شده باشد.
۵-ارائه مناظر و نشان دادن جزئیات و ادای کلمات که منافی عفت و اخلاق عمومی است.
۶-چاپ و انتشار عکسهای زنان به صورت عریان و مصرفی و تبلیغ هنر پیشه ها و رقاصه های سینماها و کاباره های غربی و ارائه اخبار جنائی جنسی و دیگر رویدادهای نابهنجار باشد.»
در این آئین نامه مصادیقی که در آن اشیاء تصریح در ذیل ماده ۲۱۳ از قانون مجازات عمومی باعث تأثیر منفی بر عفت و اخلاق عمومی می گردد و آنرا جریحه دار می نماید شمرده شده است هر چند این نوع تصریح کردن موجب ایجاد رویه های واحد در محاکم قضائی و مراجع قانونی می گردد اما با آئین نامه قانون را محصور کردن امری غیر صحیح بنظر میرسد چه اینکه اگر نیاز به تصریحی باشد بایستی در خود قانون ذکر گردد نه اینکه در آئین نامه تصریح شده باشد.
ملاحظه می شود که قوانین و مقررات قبل از انقلاب اسلامی تا حد زیادی به موضوع جرایم مربوطه به صوت و به ویژه تصویر که موجب خدشه دار شدن عفت و اخلاق عمومی میشود، توجه داشته و نسبت به این اعمال ضمانت اجرای کیفری قائل شده است که با توجه به موقعیت زمانی و رژیم سیاسی حاکم بر آن زمان، قابل تحسین است.
مبحث پنجم: مقررات حاکم بر جرایم مربوط به صوت و تصویر بعد از انقلاب اسلامی
انقلاب یعنی تغییر دادن وضعیت حاکم و موجود و ایجاد یک وضعیت اجتماعی جدید، این تغییر وضعیت ممکن است علل مادی یا به علت احساسات ملی و وطن دوستی یا به علل ارزشی و معنوی باشد.
انقلاب اسلامی ایران همچنانکه از نام مقدس آن آشکار است یک انقلاب ارزشی و معنوی بود و هست این انقلاب بدنبال شروع و گسترش اعتراضات مردمی به از بین رفتن ارزشهای مقدس دینی و انسانی بوقوع پیوسته و بالاخره در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ باعث تغییر رژیم سیاسی و حاکمیت ارزشها گردیده است.
بدنبال این تغییر و تحول عمیق در زندگی فردی و اجتماعی مردم قوانین کیفری نیز بتدریج دچار تغییر و تحول گردید و تغییرات در نظام کیفری ایران گاه بحدی بود که برخی اعمالی را که در نظام قبلی جرم نبود جرم بحساب آمد و شاید بتوان ادعا کرد که بیشترین این تحولات مربوط به جرایم اخلاقی می گردید که جرایم مربوط به صوت و تصویر را نیز شامل می گردد. از طرف دیگر با توجه به اینکه انقلاب ایران ماهیت دینی داشته یعنی اسلامی بود در نتیجه قوانین و مقررات اسلامی به هر گونه ابتذال و فرهنگ فساد و برهنگی مخالف بود و همین امر باعث فروپاشی کانون کلوپها و مراکز فساد و فحشا گردید. پیگیری برای اجرای احکام اسلامی و تغییر در هنجارهای مغایر با فرهنگ اسلامی از جمله اهداف عمده ی انقلاب اسلامی بوده بطوریکه علمای اسلامی ترویج فرهنگ منحط غربی را جایز ندانسته و اعتقاد به این امر داشتند که کلیه قوانین و مقررات باید بر اساس و مبنای اسلامی تعیین گردد.
مهمترین اقدامات انجام شده پس از پیروزی انقلاب اسلامی در لیست

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

مبارزه با جرایم صوتی و تصویری که در جهت رعایت حریم عفاف و احترام به اخلاق عمومی شکل مبارزه قانونی به خود گرفت عبارتند از:
۱-قانون مجازات اسلامی، بخش تغییرات، مصوب ۱۳۶۲
۲-قانون منع استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره مصوب ۱۳۷۳
۳-قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت غیر مجاز می نمایند مصوب ۱۳۷۲
۴-قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰
۵-قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت غیر مجاز می نمایند مصوب ۱۳۸۶
ماده ۶۴۰ قانون مجازات اسلامی، مصوب ۱۳۷۵ که در واقع بازنویسی ماده ۱۰۴ قانون تعزیرات ۱۳۶۲ می باشد، مقرراتی راجع به آن دسته از اعمالی که عفت و اخلاق عمومی را جریحه دار می کند، از جمله نقاشی، تصاویر، فیلم، نوار سینما و … پیش بینی نموده است.
مطابق بند یک این ماده که اشعار می دارد:
«هر کس نوشته یا طرح، گراور، نقاشی، تصاویر، مطبوعات، اعلانات، علائم، فیلم، نوار، سینما و یا به طور کلی هر چیزی که عفت و اخلاق عمومی را جریحه دار نماید، برای تجارت یا توزیع به نمایش و معرض انظار عمومی گذارد یا بسازد یا برای تجارت و توزیع نگهدارد. به حبس از سه ماه تا یک سال و جزای نقدی از یک میلیون و پانصد هزار ریال تا شش میلیون ریال و تا ۷۴ ضربه شلاق یا یک یارد و مجازات مذکور محکوم خواهد شد.»
مطابق ماده ۳ قانون نحوه ی مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت غیر مجاز می نمایند مصوب ۱۳۷۲، که اشعار می دارد:
«عوامل تولید، توزیع، تکثیر و دارندگان آثار سمعی و بصری غیر مجاز، اعم از اینکه عوامل مذکور مجوز فعالیت از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشد و یا بدون مجوز باشند، با توجه به محتوای محصول علاوه بر ابطال مجوز، به مجازات مندرج در بندها و تبصره های ماده فوق الذکر محکوم خواهد شد.»
لازم به ذکر است که در بعضی از قوانین جزایی وضع شده بعد از انقلاب اسلامی، در یک یا چند ماده به جرایم مربوط به صوت و تصویر نیز اشاره شده است.
در ماده ۲۸ قانون مطبوعات مصوب ۱۳۶۴ آمده است:
«انتشار عکس ها و تصاویر و مطالب خلاف عفت عمومی ممنوع و موجب تعزیر شرعی است و اصرار بر آن موجب تشدید تعزیر و لغو پروانه خواهد بود.»
همچنین ماده ۳ قانون نحوه ی حفظ آثار و یاد حضرت امام خمینی (ره) مصوب ۱۳۶۹ مقرر می دارد:
«هر کس از روی سوء نیت آثار تقلبی و یا تصویر یا مجسمه یا فیلم یا نوار ساخته شده از حضرت امام را توزیع یا در مرئی و منظر عمومی قرار دهد، به مجازات سه ماه تا یک سال حبس و یا تا ۳۵ تا ۷۴ ضربه شلاق و پنجاه هزار ریال تا پانصد هزار ریال جزای نقدی و یا به هر دو مجازات محکوم می شود.»
جرم مذکور در این ماده نیز یکی از مصادیق توزیع آثار منافی عفت و اخلاق عمومی را بیان می کند و به دلیل اهمیت آن در ماده جداگانه ای پیش بینی شده است و از عموم ماده ۶۴۰ قانون مجازات اسلامی خارج است.
در ادامه باید افزود که بر اساس طرح و اصلاح قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت غیر مجاز می نمایند مصوب ۱۳۸۶ هر شخص حقوقی و حقیقی که مبادرت به هر گونه اعمالی برای معرفی آثار سمعی و بصری غیر مجاز به جای آثار مجاز نماید و یا با تکثیر بدون مجوز آثار مجاز موجب تضییع حقوق صاحبان اثر شود و اعم از جعل بر چسب رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی الصاق شده بر روی نوار و یا تعویض نوار با محتوای داخل کاست نوار دارای برچسب و نظایر آن، بر حسب مورد علاوه بر مجازات جعل و پرداخت خسارت وارده در جایی که تضییع حق موجب خسارت مالی است در صورت مطالبه صاحبان اثر خسارت وارده را جبران می کند و در هر حال به جریمه نقدی از دو میلیون ریال تا بیست میلیون ریال محکوم خواهد شد.
ذکر این نکته ضروری است که بدانیم با توجه به اینکه قانون سمعی و بصری مصوب ۱۳۷۲ به نحو شایسته ای جامع و کامل نبود و جای سوء استفاده برای بسیاری از افراد با توجه به امکانات رسانه ای نوین دانست لذا با توجه به اخبار متعدد مبنی بر توزیع و تکثیر فیلم های خصوصی و یا مستهجن در چند سال گذشته و پدید آمدن نوعی نگرانی در بین شهروندان و خانواده ها خلاء احساس شد که این خلاء را قانون گذار باید بنحوی پر می کرد. همچنین در قانون سال ۷۲ هیچ اشاره ای به مفسد فی الارض نشده بود اما در قانون جدید سال ۱۳۸۶ این مسئله نیز مورد توجه قرار گرفت.
«بر اساس ماده ۱۹۰ قانون مجازات اسلامی، مجازات مفسد فی الارض یکی از چهار مورد قتل، آویختن به دار، اول قطع دست راست و سپس پای چپ و نفی بلد است و تعیین نوع مجازات در اختیار قاضی است.»
در سال ۷۸ رأی وحدت رویه ای از سوی دیوان عالی کشور صادر شد مبنی بر اینکه طبق ماده ۶۴۰ قانون مجازات اسلامی که به موجب ماده ۷۲۹ همان قانون تمام قوانین مغایر با آن ملغی شد، نگهداری، طراحی، نصب، نقاشی، نوار سینمایی و ویدئویی و به طور کلی هر چیز که عفت و اخلاق عمومی را جریحه دار کند اگر به منظور تجارت و توزیع باشد حرام است و صرف نگهداری وسایل مذکور در صورتی که تعداد آن مورد برای امر تجارت و توزیع نباشد، از شمول ماده ۶۴۰ خارج و فاقد جنبه ی جزایی است. این رأی وحدت رویه در واقع قانون سال ۷۲ را بلا اثر نمود یعنی اعلام داشت که صرف نگهداری آثار یاد شده جرم نیست اما با توجه به قانون جدید و تأکید آن بر ماده موجود در قانون سال ۷۲ مبنی بر جرم بودن نگهداری این آثار، در واقع رأی وحدت رویه سال ۷۸ بلا اثر شده و قانون جدید ملاک صدور رأی قرار گرفته است در پایان باید ابراز گردد که این قانون در یک بررسی کلی به نظر می رسد قا
نون جامع و کاملی بوده و مجازاتها متناسب به نظر می رسند اما باید دید در مقام اجرا چه صورتی به خود خواهد گرفت. با وجود تمام این قوانین و مقررات، طبق قانون اساسی حریم خصوصی اشخاص باید حفظ شود و لذا مجریان این قانون و ضابطان نباید حریم خصوصی افراد را در مقام اجرا مورد تعرض قرار دهند مگر با حکم قضایی که این امر نیز در قانون اساسی مورد توجه قرار گرفته است. این موارد از جمله مهمترین مقررات قانونی بوده اند که بعد از انقلاب اسلامی در مورد جرایم سمعی و بصری تصویب و اجرا شده اند که در ادامه مفصلاً به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
سخن محقق (نتیجه گیری)
همانطور که می دانیم بدنبال نیازهای موجود در جامعه و افزایش روز افزون جرایم و به وجود آمدن شیوه های مختلف ایجاد جرم می بایست در هر مدت زمانی با توجه به نیاز جامعه قانونگذار دست به جرم انگاری بزند تا بدین طریق بتواند با روش های نوین جرایم به مبارزه بنشیند و عاملان آنها را به جزای اعمال خویش برساند. همان طور که سیر تکاملی قوانین در رابطه با موضوع را مشاهده نموده ایم قانونگذار هر دوره بهتر از دوره قبل این جرایم را مورد کانون توجه قرار داده و تمامی سعی خویش را برای جلوگیری و مجازات آنها نموده است.
نتیجه گیری کلی از بخش
از آنچه که در پیش در مورد معنای صوت حرام که همانا غناء نامیده می شود بیان گردید معلوم می گردد که در بین لغت شناسان در مورد معنای دقیق این کلمه اختلاف نظر وجود دارد که این امری بدیهی است چرا که اختلاف نظر در مورد این گونه مسائل همیشه وجود داشته و عقاید و نظرات هر شخص جای خود محترم است ولی اینکه کدام تعریف از صوت و تصویر غیر مجاز بهترین و کاملترین تعریف است باید به درستی آن را مورد نقد و بررسی قرار داد تا تعریفی که با اصول اعتقادی جامعه و هماهنگ با آن است را دریافت داشت. در قانون مبارزه با اشخاصی که … مصوب ۱۳۸۶ بدرستی ارکان اینگونه جرایم را مورد توجه قرار داده و تعریف دقیق و صحیحی را بیان داشته است هر چند در قانون ۱۳۷۲ نیز این گونه جرایم مد نظر قانونگذار قرار گرفته ولی در پاره ای از موارد قانون مذکور کاستی هایی داشته است که در قانون مصوب ۱۳۸۶ آن نقایص برطرف گردیده است.
همانطور که می دانیم اعمالی می تواند جرایم صوتی و یا تصویری باشد که بر ضد اخلاق حسنه و یا عقاید عامه مردم باشد در بخشی که گذشت این نکته به درستی مورد توجه قرار گرفته است و سابقه قوانین موجود چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی بیان گردیده است تا بدین طریق در درک هر چه بهتر اینگونه جرایم و سیر تکاملی قانونگذاری آن مشخص گردد. قانونگذار در هر دوره زمانی تمام سعی و تلاش خویش را به کار بسته تا هر چه بهتر بتواند قانونی را تصویب نماید که با ارزشهای اسلامی منطبق باشد و سرانجام این تلاش تصویب قانون سال ۱۳۸۶ جرایم سمعی و بصری بوده که البته هنوز نیز در پاره ای از موارد احتیاج به تغییر دارد.
بخش دوم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:00:00 ب.ظ ]




سپرده ی سرمایه گذاری آتیه( طرح آتیه بانک کشاورزی)
این حساب ترکیبی از انواع سپرده های سرمایه گذاری مدت دار، اعم از کوتاه مدت و بلند مدت است. با افتتاح این حساب، سرمایه گذاری به صورت تدریجی(ماهانه) یا یکجا برای یک یا چند دوره پنج ساله امکان پذیر است.
بانک با اعمال مدیریت مناسب بر وجوه واریز شده و سود آن ها ، پرداخت مستمری ماهانه را در سال های پس از دوره ی سرمایه گذاری برای مشتریان بانک تضمین می کند. بر این اساس پس از پایان دوره ی سرمایه گذاری، سود حاصل از اعمال مدیریت هر ماه به صورت مادام العمر (با توجه به نحوه و میزان سپرده گذاری) به دارنده ی حساب آتیه پرداخت می شود.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

۲-۵-۳- خدمات کارت مهرگستر بانک کشاورزی

بخشی از خدمات بانک کشاورزی در قالب بانکداری الکترونیک است که با بهره گرفتن از انواع دستگاه های کارت خوان[۴۸] نظیر خودپردازها، پایانه های فروش و نیز انواع کارت های بانکی و همچنین برخی دیگر از سامانه های الکترونیکی ارائه می شود. لازم به ذکر است که هم اکنون بانک کشاورزی به عنوان اولین بانک کشور موفق به عملیاتی نمودن سیستم بانکداری متمرکز شده است. اگرچه سایر بانک ها نیز اقداماتی را در زمینه ی بانکداری الکترونیک انجام داده اند لیکن ویژگی سیستم بانکداری الکترونیک متمرکز بانک کشاورزی از دو جهت قابل تأمل است:
الف) این سیستم در تمامی شعب بانک کشاورزی راه اندازی شده است.
ب) این سیستم تمامی عملیات بانکی داخل شعب اعم از عملیات مالی و اعتباری ریالی و ارزی، عملیات مرتبط با کارت ها و غیره را پوشش خواهد داد.

۲-۵-۴- تسهیلات بانک کشاورزی

بانک کشاورزی با در اختیار داشتن کارشناسان متخصص و مجرب در بخش کشاورزی، تسهیلات اعتباری را بر اساس ضوابط و مقررات جاری بانک( آیین نامه ها، دستورالعمل ها، بخشنامه ها و خط مشی های اعتباری سالانه) برای موارد زیر در اختیار متقاضیان قرار می دهد. بخشی از خط مشی اعتباری سال جاری در ارتباط با فعالیت های مرتبط با بخش و غیرمرتبط با بخش کشاورزی(خدمات و بازرگانی) به شرح زیر است:
فعالیت های مرتبط با بخش کشاورزی
شامل: دامداری، پرورش انواع ماکیان و تولید تخم مرغ، زراعت، باغداری، جنگل داری و مرتع داری، پرورش آبزیان و صید انواع ماهی و میگو، زنبورداری، پرورش کرم ابریشم، صنایع غذایی و تبدیلی، مکانیزاسیون و غیره است. پرداخت تسهیلات در بخش های مرتبط کشاورزی به افرادی که نزد بانک کشاورزی سپرده گذاری کرده باشند در اولویت قرار دارد. همچنین پرداخت تسهیلات سرمایه ای و سرمایه در گردش با اولویت تسهیلات تبصره ای، وجوه اداره شده و اشتغال زایی انجام خواهد گرفت.
فعالیت های غیر مرتبط با بخش کشاورزی
پرداخت تسهیلات برای خارج از بخش کشاورزی صرفاً در چارچوب ضوابط زیر به منظور جذب منابع خارج از بخش، به شرح زیر امکان پذیر خواهد بود:
الف) معادل ۲ برابر میانگین ۶ ماهه حساب های قرض الحسنه ی جاری
ب) معادل ۳ برابر میانگین۱۲ ماهه حساب های قرض الحسنه ی جاری
ج) معادل یک برابر میانگین ۶ ماهه حساب های سپرده سرمایه گذاری کوتاه مدت
د) معادل ۲ برابر میانگین ۱۲ ماهه حساب های سپرده سرمایه گذاری کوتاه مدت
تسهیلات قرض الحسنه
تسهیلات قرض الحسنه برای امور معیشتی، ازدواج و طرح صندوق مهر امام رضا (ع) و غیره استفاده می شود. در حال حاضر هیچ یک از شعب بانک به جز مواردی که از طریق مرکز اعلام می شود، مجاز به پرداخت تسهیلات قرض الحسنه نیستند. انواع تسهیلات قرض‍ الحسنه در سال ۱۳۸۸ به شرح زیر است:

  • قرض الحسنه ی ودیعه مسکن برای مستأجران کم درآمد.
  • قرض الحسنه ی احداث مسکن در روستا
  • قرض الحسنه ی طرح های خود اشتغال کمیته امداد امام خمینی(ره)
  • قرض الحسنه ی موضوع سفرهای ریاست جمهوری
  • قرض الحسنه ی خود اشتغالی با معرفی صندوق مهر امام رضا(ع)

۲-۵-۵- صدور ضمانت نامه ی بانکی

ضمانت نامه ی بانکی عبارت است از تعهد غیر قابل برگشت یک بانک به پرداخت وجه مورد ضمانت در صورت عدم ایفای قرارداد توسط یک شخص ثالث.
این خدمت مطابق بخشنامه شماره ۷۴۳ مورخ ۱۸/۹/۱۳۸۷ اداره کل اعتبارات و هدایت سرمایه گذاری و اصلاحات بعدی آن، در جهت تسهیل کار مشتریان استفاده می شود.

۲-۶- بخش چهارم: پیشینه پژوهش

قدمت  ورود  بحث  شایستگیها  به  حوزه  مدیریت  دولتی  در  عرصه  جهانی  به  دهه  ۱۹۹۰بر میگردد  و  این  موضوع  اگر  چه  در  قوانین  و  مقررات  ناظر  بر  مناسبات  دولتها  ظهور و  بروز  یافته  است،  اما  تجارب  کشورها  در این باره،  متنوع  و  حاکی  از  نقاط  قوت  و  ضعف گوناگون  است.  کشور ما ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و پژوهشهای این موضوع، بیشتر در بخش خصوصی و در قالب پایان نامههای دانشگاهی شکل گرفته است. همچنین با مراجعه به مقالات، منابع متعددی در حوزه شایستگیها، مدیریت شایستگیها، شایستگی های مدیران و رهبران و شایستگیهای منابع انسانی، بررسی شد، که خلاصهای از برخی از آنان در قسمت قبلی مورد استناد قرار گرفت. در این مقالات و تحقیقات، آنچه بیشتر مورد تأکید واقع شده است بررسی موضوع در بخش خصوصی است و توجه به موضوع مدیریت شایستگیها به ویژه برای مدیران منابع انسانی بخش دولتی در حاشیه قرار دارد. خلاصهای از این مقالات را در قالب دسته بندی زیر می توان بیان کرد:

  1. مقاله های مرتبط با بحث شناسایی شایستگی های حیاتی رهبران برای موفقیت واثربخشی؛
  2. مقاله های مرتبط با شایستگی های مدیران به ویژه در سطح میانی؛
  3. مقاله های مرتبط با مدیریت شایستگی ها برای مدیران بیمارستا نها؛
  4. مقاله های مرتبط با مطالعات تطبیقی بین کشورها؛
  5. مقاله های مرتبط با آزمون مد لهای مرتبط در شرکتها؛
  6. مقاله های مرتبط با احصای شایستگی های فارغالتحصیلان رشته های دانشگاهی؛
  7. مقاله های مرتبط با شایستگی های منابع انسانی.

در تحقیقی در سال ۲۰۰۲، شایستگیهای مدیران منابع انسانی در  شرکتهای  چند ملیتی  فعال  در  صنایع  مختلفی  مانند  صنایع  شیمیایی، کشاورزی،  ساخت  و  تولید،  و  نفتی  که  در  کشورهای  اروپایی  مستقر  هستند،  مورد  بررسی  قرار  گرفته  است (بوسلای و پاوو[۴۹]، ۲۰۰۵).
در  این  تحقیق  سؤالات  عبارت  بودند  از:

  1. شایستگیهای  اصلی  برای کارکرد  منابع  انسانی  در  اروپا  چیست؟
  2. میزان ارزش افزوده ادراک شده حاصل از شایستگیهای شناسایی شده، بر عملکرد سازمانی چقدر است؟

شرکت کنندگان در این تحقیق عبارت بودند از مدیران منابع انسانی و متخصصین این  رشته (۲۵۵ نفر) و  متخصصین  و  مدیران  غیر  مرتبط  با  مدیریت  منابع  انسانی (۴۲۸ نفر) که در بخش های مختلف شرکتهای ذکر شده شاغل بودند.  در  این  تحقیق  سؤالاتی  درباره  میزان  رضایت  عمومی  از  قابلیت  مدیران  منابع  انسانی  در  فعالیتهایی  مانند  استخدام،  توسعه،  ارزیابی  عملکرد،  سیستم  پاداش  و  مدیریت  تغییر  پرسیده  شد. با  استفاده  از  تحلیل  عاملی، مجموعا ۱۵عامل مختلف در ۱۱۱متغیر شایستگی تعبیه شده  در پرسشنامه شناسایی گردید. ساختار عاملی  شناسایی  شده  در  دو  گروه  مدیران  و  متخصصین  منابع  انسانی  و  مدیران  و  متخصصین غیر مرتبط  یکسان  بود.
در مطالعهای دیگر در سال ۱۹۹۴ گرو و همکاران براساس نمونهای از ۱۷ بانک تجاری مالزی با بهره گرفتن از تحلیل عوامل تعیین کننده سودآوری در بانکهای تجاری مالزی پرداختهاند. نتایج این تحقیقات نشان داد که در میان عوامل داخلی مدیریت تعهدات یک توزیعگر با معنیداری بالا در سودآوری بانکها بود و در میان عوامل بیرونی نرخ بهره بازار اثر معکوس و نرخ تورم اثر مثبتی در سودآوری بانکها داشته است .
یونگ و جانگ (۲۰۰۶)، به مطالعه سودآوری بلند مدت از طریق شیوه های جذب سپرده گذاری بلند مدت در بانکهای تایوان پرداختند و به این نتیجه رسیدند که خدمات بانکی مهمترین عامل در سودآوری و کسب منفعت برای شعب بانکی مورد مطالعه محسوب میشود. در ادامه کارکنان بانک ها مهمترین و اساسی ترین عامل جهت دستیابی به افزایش سودآوری و کسب منفعت محسوب شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:59:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم