ویلیامز[۲۲۵]، دالی[۲۲۶]، برنساید[۲۲۷] و هاموند-راولی[۲۲۸] (۲۰۱۰) عقیده دارند که هوش هیجانی با آسیب روانی، هنگامی که همزمان اندازه گیری می‌شوند، همبسته هستند؛ اما اطلاعات ‌در مورد اعتبار پیش بین[۲۲۹] این یافته ها بسیار محدود است. ‌بنابرین‏، آنان پژوهشی طولی را بر روی ۲۴۷ دانش آموز در انتقال از دوره ابتدایی به دوره دبیرستان انجام دادند. دانش آموزان دو ارزیابی از صفت هوش هیجانی[۲۳۰]، سه ارزیابی عینی از توانایی هیجانی و سیاهه افسردگی کودکان بک را در هر دو زمان تکمیل کردند. در هر دو زمان صفت هوش هیجانی با آسیب شناسی روانی همبسته بود در حالی که ارزیابی عینی از توانایی هیجانی با هوش هیجانی همبستگی نداشت. تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی[۲۳۱] نشان داد که صفت هوش هیجانی نمی تواند آسیب روانی مربوط به آینده را پیش‌بینی کند. تحلیل رگرسیون تکمیلی[۲۳۲] نشان داد که خودپنداره صفت هوش هیجانی را پیش‌بینی می‌کند. ریورز[۲۳۳] و همکاران (۲۰۱۰) نشان دادند که کودکانی که نمره بالایی در هوش هیجانی کسب کردند، توسط معلم های خود، در مشکلات برونی سازی[۲۳۴] (مثل بیش فعالی، پرخاشگری و اختلال سلوک)، مشکلات درونی سازی[۲۳۵] (مثل اضطراب و افسردگی) و مشکلات مدرسه پایین تر ارزیابی شدند.

 

در پژوهش دیگری فرناندز-بروکال[۲۳۶]، سالووی، ورا[۲۳۷]، اکسترمرا[۲۳۸] و راموس[۲۳۹] (۲۰۰۵) به بررسی تاثیر عوامل فرهنگی[۲۴۰] به عنوان عوامل تعدیل کننده، در همبستگی بین هوش هیجانی ادراک شده[۲۴۱](PEI) و افسردگی پرداختند. عوامل فرهنگی به کار رفته در این پژوهش، ابعاد جمع گرایی-فردگرایی[۲۴۲] و زنانگی-مردانگی[۲۴۳] بود. شرکت کننده از سه فرهنگ مختلف (آمریکا، شیلی و اسپانیا)، به مقیاس صفت فرا خلقی (TMMS) با سه خرده مقیاس (توجه، وضوح و اصلاح) و سیاهه افسردگی بک[۲۴۴](BDI) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که، خرده مقیاس توجه با نمره بالا در افسردگی و وضوح و اصلاح با سطح پایین افسردگی در همه فرهنگ ها همبستگی داشت. اما توجه و وضوح برای افسردگی در فرهنگ های زنانه، نسبت به فرهنگی مردانه، پیش‌بینی کننده های قوی تری بودند؛ و نیز در فرهنگ های فردگرا همبستگی بین صفت فرا خلقی و افسردگی بیشتر از فرهنگ های جمع گرا بود. ترنتاکوستا[۲۴۵]، ایزارد، موستو[۲۴۶] و فاین[۲۴۷] (۲۰۰۶) در پژوهشی با هدف بررسی رابطه هوش هیجانی و توانش توجه[۲۴۸] در دانش آموزان کلاس های اول و دوم دبستان ‌به این نتیجه رسیدند که دانش آموزانی که از هوش هیجانی بالاتری برخوردار هستند، میزان توجه بالاتری نشان می‌دهند.

 

همچنین، در ارتباط با افزایش هوش هیجانی در نتیجه آموزش مهارت های هوش هیجانی نیز پژوهش‌هایی انجام شده است. نلیس[۲۴۹]، کوادباچ[۲۵۰]، میکولاژاک[۲۵۱] و هانسن[۲۵۲] (۲۰۰۹) پژوهشی آزمایشی انجام دادند، که در آن گروه آزمایش مهارت های هوش هیجانی را دریافت کردند گروه گواه هیچ آموزشی را دریافت نکردند. نتایج نشان داد که نمره های هوش هیجانی گروه آزمایش به طور معنی دار افزایش یافته است. پیگیری ها نشان داد که این افزایش در هوش هیجانی گروه آزمایش، پس از گذشت شش ماه همچنان پایدار بود. همچنین، لی[۲۵۳] (۲۰۱۰) پژوهشی انجام داد که آزمودنی های آن دانش اموزان کلاس چهارم دبستان بودند و هدف آن بررسی تاثیر دوره های آموزش هوش هیجانی بر افزایش هوش هیجانی بود. بدین منظور او ده دانش آموز را در هر یک از گروه‌های آزمایش و کنترل قرار داد و ده جلسه هشتاد دقیقه ای، به صورت یک جلسه در هفته، را به آموزش مهارت های هوش هیجانی به گروه آزمایش اختصاص داد و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. تحلیل آماری با بهره گرفتن از شیوه آنکوای ‌یک‌راهه نشان داد که دوره آموزشی هوش هیجانی تفاوت معنی داری را بین گروه آزمایش و کنترل، از نظر میزان هوش هیجانی، ایجاد ‌کرده‌است. در مرحله پس آزمون نیز بین دو گروه از لحاظ دانش هیجانی، مدیریت هیجانی خود، خود ترغیبی[۲۵۴] و مدیریت روابط بین فردی تفاوت معنی دار وجود داشت. پزوهش دیگر، به وسیله کلب[۲۵۵] و وید[۲۵۶] (۲۰۰۱) بر روی دانش آموزان ۳ تا ۵ ساله دوره پیش از کودکستان صورت گرفت. مداخله شامل آموزش فعالیت همکاری، هوش هیجانی، یکپارچه سازی مباحث هوشی چندگانه، مهارت های اجتماعی و برنامه پیشگیری از خوشنت بود. نتایج حاکی از افزایش رفتارهای اجتماع پسند و هوش هیجانی در گرو آزمایش بود. به علاوه، یولوتاس و امروگلو (۲۰۰۷) نیز در پژوهش بر روی کودکان ۶ ساله نشان دادند که آموزش هوش هیجانی باعث افزایش سطح هوش هیجانی در کودکان این رده سنی می شود.

 

پژوهش های مختلفی به بررسی رابطه بین هوش هیجانی و عملکرد تحصیلی پرداخته‌اند، که در اینجا به تعدادی از آن ها اشاره می شود. هوگان[۲۵۷] و همکاران (۲۰۱۰) می نویسند، تلاش های قابل ملاحظه در زمینه یادگیری هیجانی و اجتماعی و روانشناسی مثبت نشان داده است که پیشرفت تحصیلی با سازگاری اجتماعی و هیجانی در محیط مدرسه همبسته است. موفقیت تحصیلی نیاز به تمرین جهت یادگیری خود تنظیمی، تقویت تلاش ها و مدیریت استرس و زمان دارد. یکی از سازه هایی که از طریق بهبود تعاملات اجتماعی و افزایش میزان انگیزه فرد برای عملکرد تحصیلی مؤثر شناخته شده است، هوش هیجانی است.

 

به علاوه، مک کان[۲۵۸]، فوگارتی[۲۵۹]، زیدنر[۲۶۰] و رابرتز[۲۶۱] (۲۰۱۱) دو پژوهش را گزارش کردند که در هر دو هوش هیجانی و سبک های مقابله ای[۲۶۲] به طور معنی داری با عملکرد تحصیلی همسبسته بودند. در آزمون اول که ۱۵۹ دانشجو در آن شرکت داشتند متغیرهای مقابله ای به طور معنی دار ارتباط بین هوش هیجانی و معدل تحصیلی را برای خرده مقیاس های ادراک هیجان[۲۶۳]، تسهیل هیجانی تفکر[۲۶۴] و مدیریت هیجان میانجی گری می کرد. در پژوهش دوم که ۲۹۳ دانش آموز دوره راهنمایی در آن شرکت داشتند. متغیرهای مقابله ای، مجدداً برای ارتباط هوش هیجانی و معدل تحصیلی نقش میانجی را داشتند. در هر دو پژوهش، مقابله مسئله مدار[۲۶۵] میانجی معنی دار بود. در مجموع نتایج این دو پژوهش پیشنهاد می‌کنند که برون داده های تحصیلی ممکن است به وسیله مهارت‌های هدفمند مرتبط با مدیریت و مقابله مسئله مدار پیشرفت کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...