1 – 3- ضرورت واهمیت پژوهش… 7
1 – 4 – اهداف پژوهش… 9
1 –5 – سوال های پژوهش… 9
1 –6 – تعاریف متغیرهای پژوهش… 10
1-6-1 تعاریف مفهومی.. 10
1-6-2 – تعاریف عملیاتی.. 10
فصل دوم ادبیات نظری وپیشینه پژوهش… 11
2 -1- مقدمه. 12
2 – 2 – اهمیت رسانه. 13
2 – 3- آموزش دررسانه. 14
2 – 4- تلویزیون ونقش آ ن درافکارعمومی.. 15
2 – 5 – پلیس وامنیت… 16
2 -6- بخش اول،ادبیات نظری پژوهش… 17
2-6-1- نظریه‌های اثرات رسانه‌ها 17
2 -6- 1 –1- رسانه وتغییرالگوهایرفتاری.. 18
2 -6- 1 –1– 1 – عوامل موثربرسرمشق گیری.. 22
2 -6- 1 –2 – رسانه وتبلیغات فرهنگی.. 24
2 -6- 1 –  3 – میزان تأثیرتبلیغات فرهنگی برتغییررفتارمخاطبان. 25
2 -6- 1 –4 – حقوق شهروندی.. 26
2 -6- 1 –5- احترام به قانون. 29
2 -6- 1 –5 – 1- بررسی مفهوم قانون. 29
2-6-1-5 – 2- قانون درنظرفلسفه اسلامی.. 30
2 -6- 1 – 5  – 3 – قانون درزبا ن فارسی.. 30
2 – 6- 1 –5 – 4 – قانون گرایی وقانونگریزی.. 33
2 – 6- 1 – 5 – 5 – ابعادقانونگریزی.. 36
2 – 6- 1 – 5 – 6 – علل قانونگریزی.. 37
2 – 6- 1 – 5 – 7 – عوامل موثربرقانونگریزی.. 37
2- 7 – بخش دوم،پیشینه پژوهش… 38
2 – 8- بخش سوم،نتیجه گیری.. 42
2 – 9 –بخش چهارم،مدل پیشنهادیپژوهش… 43
فصل سوم روش شناسی پژوهش… 44
3 – 1- مقدمه. 45
3 – 2- روش پژوهش… 45
3 – 3 – جامعه،نمونه وروش نمونه گیری.. 46
3 – 4- روش گردآوری داده ها 46
3 –5 – ابزارگردآوری داده ها 48
3 –6 – روش تجزیه وتحلیل داده ها 48
فصل چهارم تجزیه وتحلیل داده ها 49
4 – 1- مقدمه. 50
4 – 2- بخش اول،سیمای آماری نمونه ها 51
4 – 3- بخش دوم،سوالهای پژوهش… 56

مقالات و پایان نامه ارشد

 

فصل پنجم بحث ونتیجه گیری.. 64
5– 1- خلاص هپژوهش… 65
5– 2 – بحث ونتیجه گیری.. 66
5– 3 – محدودیتهای پژوهش… 73
5– 4 – پیشنهادات کاربردی.. 73
5–5 – پیشنهادات برای پژوهشهای آتی.. 74
فهرست منابع. 75
پیوستها 80
مقدمه
با پیشرفت ارتباطات، جوامع دستخوش تغییرات بسیاری شده اند. رسانه های همگانی مانند تلویزیون در سطح جامعه جایگاهی را اشغال کرده اند که از آن جایگاه به طور فزاینده چه در سطح ملی و چه بین المللی مطرح شده اند. از آنجا که آموزش و فرهنگ از طریق رسانه های جمعی جریان می یابد، اشکال متفاوت زندگی نیز توسعه پیدا می کنند. در این رابطه می توان گفت رسانه ها بر شیوه های زندگی و سلیقه های عمومی در جامعه تأثیر می گذارند. در حال حاضر به دلیل اهمیت رسانه های جمعی، بیش از هر زمان دیگری این حوزه تحت بررسی و مطالعه دقیق و منظم قرار گرفته است. از چند دهه قبل به موضوع ارتباطات به ویژه ارتباطات جمعی توجه بیشتری شده و به رابطه رسانه ها با جامعه و تأثیرات اجتماعی و تعامل آنها تأکید بیشتری صورت گرفته است. با گسترش ارتباطات و وسایل ارتباطی، بشر هر روز بیش از پیش به اهمیت استفاده از آنها در زندگی انسان ها افزوده می شود. اطلاعات بیشتر یعنی قدرت بیشتر. بنابراین افراد برای ادامه حیات نیاز بیشتری به داشتن اطلاعات گسترده تر دارند. رسانه ها مخصوصاً تلویزیون از وزنی بالا در اوقات فراغت آدمیان برخوردار هستند (خوشنویس، 1389، 2). 
رسانه تلویزیون تغییرات مهمی را در سیاست، آموزش، بازاریابی، اخبار، فرهنگ توده، زندگی اجتماعی و خانوادگی ایجاد کرده است. امروزه تماشای تلویزیون جزء انکارناپذیری از زندگی افراد است و به عنوان منبعی از اخبار باور کردنی، اطلاعات و تعلیمات مهم، آگاهی های دقیق اجتماعی، سرگرمی لذتبخش و همراهی آرامش بخش پذیرفته شده است؛ به همین دلیل اغلب مردم حتی نمی توانند تصور کنند که بدون تلویزیون زندگی چگونه خواهد بود (زنجانی و قرهی، 1390، 42). 
در واقع تلویزیون فراگیرترین رسانه پنج دهه اخیر است و در هر کشور رسانه جریان اصلی شمرده می شود و اغلب یا وابسته به دولت ها و یا در اختیار کمپانی های بزرگ قطب های سیاسی و اقتصادی کشورها می باشد. در اکثر کشورهای توسعه یافته، تلویزیون وسیع ترین گستره مخاطبان را در میان تمام رسانه ها به خود اختصاص داده است. در سراسر دنیا افراد بدون توجه به منشأ ملی، نژاد، طبقه اجتماعی، جنسیت یا سن تلویزیون تماشا می کنند و فراوانی تماشاکنندگان زیاد است. تلویزیون از بدو تولد فرد وجود دارد و جزئی از زندگی اوست و با انواع و اقسام برنامه ها از جمله فیلم، سریال و تبلیغات و … افراد جامعه را با مسائل متعددی آشنا می سازد (میرساردو و صداقت، 1386، 30).  
از این رو با توجه به اهمیت همه جانبه تلویزیون به عنوان یکی از پرمخاطب ترین رسانه های عصر امروز در فصل حاضر به بیان مسئله، ضرورت و اهمیت، اهداف و سوال ها و در انتها تعاریف متغیرهای پژوهش پرداخته خواهد شد.
1 – 2- بیان مسئله
امروزه وسایل ارتباط جمعی به ویژه تلویزیون، از جمله عوامل مهم و اثرگذار بر شیوه و کیفیت زندگی فردی و گروهی افراد هستند. بر اساس اغلب دیدگاه های نظری و به ویژه طبق نظریه لازارسفلد[1]، سلطه این ابزار به حدی است که خصوصی ترین تجربه های انسانی، از جمله هیجان ها و احساسات عمیق را بر می انگیزند و در جهت دلخواه خود هدایت می کنند و به این ترتیب، واکنش های رفتاری افراد را بر اساس اهداف و سیاست های خود شکل می دهند. رسانه ها در زمینه آموزش های عمومی زندگی اجتماعی و مانند آنها اطلاعات عملی و مفید بسیاری ارائه می کنند (سعدی پور و علی پور، 1386، 111).پوتر[2] (1990، 49) به این مسئله اشاره کرده است که تلویزیون بُعد پرورشی و تربیتی داشته و در زندگی اجتماعی افراد اثرگذار است.
زندگی اجتماعی برای انسان یک ضرورت اجتناب ناپذیر و لازمه زندگی اجتماعی نیز، نظم، امنیت و عدالت است. در این راستا هر چیزی که بتواند زندگی اجتماعی را برای انسان کارآمدتر سازد، باید مورد توجه جدی قرار گیرد. از جمله این پدیده ها قانون است که انسان ها در پرتو آن می توانند علاوه بر بهره مندی از زندگی اجتماعی، از حقوق طبیعی خود نیز برخوردار شوند. بنابراین می توان گفت که لازمه استحکام و انسجام هر جامعه ای، توجه به قانون[3] و رعایت آن است (دانایی فرد و همکاران، 1389، 9).
حاکمیت قانون در جامعه از شاخصه های جوامع توسعه یافته و از اهداف عمده توسعه سیاسی است. از این رو هنگامی که از حاکمیت قانون در جامعه، به معنای کلی آن، سخن به میان می آید، منظور حاکمیت ضوابط و اصولی است که از سطح خرد (فردی) تا سطح کلان (دولت و حکومت) جریان دارد؛ به بیان دیگر، شکل گیری و نهادینه شدن ساز و کارهایی برای حل منازعات و تنظیم روابط در درون ساخت جامعه. از طرفی مهم ترین کارکرد قانون، تنظیم روابط میان دولت و شهروندان و از سویی شهروندان با هم از سوی دیگر است. با پیچیده تر شدن دو نوع تعامل یاد شده، نقش قانون و بالطبع مفهوم حاکمیت قانون، برجسته تر و قابل ملاحظه تر شده است. ضمن آنکه در تمام جوامع، قضات از طریق قانون، تأمین کننده امنیت و آزادی هستند. قانون، تعیین معیارها و ضوابط ثابتی است که برای همگان ایجاد حق و تکلیف می کند و افراد جامعه بر اساس آن، روابط خود را تنظیم می کنند و به این ترتیب شهروندان از حقوق خویش آگاه می شوند (جوادی یگانه و همکاران، 1389، 11). شهروندی[4] همانطور که روشن است از مشتقات شهر است. شهروندی را قالب پیشرفته ی شهرنشینی می دانند. به باور برخی کارشناسان، شهرنشینان هنگامی کهبه حقوق یکدیگر احترام گذاشته و به مسئولیت های خویش در قبال شهر و اجتماع عمل نمایند به شهروند ارتقاء یافته اند (انالز[5]، 2007، 69).
شهروندان به جوامع تعلق دارند و به عنوان گروه هایی از مردم تعریف می شوند که می پذیرند چیز مشترکی دارند. آنچه آنها را متحد می کند ممکن است به طور ساده پذیرش مشروعیت دولتی باشد که در چارچوب آن زندگی می کنند. همچنین یک عنصر مشترک دیگر ممکن است همبستگی موثر و قوی مبتنی بر تاریخ مشترک، قومیت، مذهب و یا هدف مشترک باشد (همتی، 1387، 328).
حقوق شهروندی را می توان از طریق کانال های ارتباطی بسیاری مانند رسانه های تصویری از قبیل تلویزیون آموزش داد. تلویزیون رسانه ای است که با بهره گیری از امکانات فنی و هنری بسیار، محرک ها و دروندادهای متنوعی را در

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...