۲-۱- الگو در تعریف نظام اقتصادی اسلام
در علم اقتصاد، الگو عبارت است از: نمایش ساده چیزهایی که تصور می شود مهم ترین عوامل مؤثر در رفتار مورد مطالعه اند. الگوهای اقتصادی معمولاً به زبان توابع، اتحادها و نمودارها نمایش داده می شوند. منظور از الگو همین مفهوم مصطلح در اقتصاد است. با این تفاوت که الگوهای مورد نظر، جنبه ی دستوری دارد. این الگوها از منابع اسلامی به روش اجتهاد مصطلح همراه با تحلیل های عقلی استنباط شده و در قالب های علمی روز هر زبان توابع و نمودارها ارائه می شود.
الگوهای رفتاری، رابطه بین افراد و اموال و منابع اقتصادی را در سطح خرد و کلان بیان می کنند. برای نمونه الگوی مصرف، تولید، پس انداز و سرمایه گذاری فرد مسلمان یا جامعه ی اسلامی، الگوهای رفتاری نامیده می شود، الگوهای روابط، رابطه بین شرکت کنندگان در یک نظام را با یکدیگر در سطح خرد و کلان بیان می کنند. برای نمونه الگوی خرید و فروش، اجاره، شرکت، قرض، مالیات ستانی و خدمات دهی دولت از این قبیل اند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید. |
۲-۲- ویژگی های نظام اقتصادی اسلام
۱- نظام اقتصادی اسلام نظامی دستوری
نظام اقتصادی را می توان به دو قسم «تحقق یافته» و «دستوری» تقسیم کرد. نظام اقتصادی تحقق یافته، نظامی است که در خارج به صورت بالفعل وجود دارد، ولی نظام اقتصادی دستوری چنین نیست بلکه طرحی است که بوسیله ی یک مکتب بشری یا الهی برای تغییر و تنظیم واقع موجود به منظور حرکت در مسیر هدف های مورد نظر آن مکتب تجویز می شود.
نظام اقتصادی اسلام نظامی دستوری است، یعنی الگوهای رفتاری و روابط در این نظام از متن آیات و روایات و با بهره گرفتن از تحلیل های عقلی به دست می آید و از آن ها برای تغییر و تنظیم واقع موجود استفاده می شود.
۲-نظامی مبتنی بر مبانی بینشی اسلامی
بی تردید هدف ها، رفتارها و روابط اقتصادی از اعتقادات و ارزش های پذیرفته شده شرکت کنندگان در نظام اقتصادی تأثیر می پذیرد. گرچه در تعریف های نظام اقتصادی به این مطلب تصریح نشده ولی مورد قبول بیش تر اهل فن در این زمینه، به جز اثبات گرایان، است. الگوهای رفتاری و روابط و نیز هدف های نظام اقتصادی اسلام هم بر جهان بینی و ارزش های اسلامی مبتنی است. بناء امور مزبور بر مبانی بینش اسلامی موجب هماهنگی و سازگاری اعضاء و اجزاء و هدف های نظام اقتصادی می شود.
علاوه بر این موجب می شود که بین نظام اقتصادی و سایر زیر نظام های نظام عام زندگی (سیاسی، اجتماعی و… ) تضاد و تنافی نباشد. در حقیقت مبانی بینشی عام اسلامی زیر بنای مشترک همه ی نظام های اقتصادی اجتماعی و سیاسی است.
مطالعه ی نظام اقتصادی اسلام با توجه به مبانی بینشی آن موجب می شود که نظام اقتصادی اسلام به عنوان یک جزء مستقل از سایر اجزای نظام عام اسلامی مورد مطالعه ی واقع نشده و دغدغه ای را که شهید صدر در این باره داشت مرتفع شود، زیرا: سایر اجزای نظام عام اسلامی نیز بر همین زیربنا استوار شده اند.
منابع نظام اقتصادی اسلام
منابع استنباط نظام اقتصادی اسلام همان منابع فقه یعنی آیات و روایات وارده از پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) و عقل است، آیات و روایات به تناسب بحث به دو دسته تقسیم می شوند:
الف: آیات و روایاتی که موضوع آن ها بینش ها است مانند نصوصی که موضوع آن ها خداوند و صفات او، انسان، دنیا، آخرت و روابط بین این امور است. نصوصی که به بیان مفاهیم ارزشی می پردازند.
مفاهیمی از قبیل: سعادت، مصلحت، عدالت، امنیت، رفاه، دنیا، مال، ثروت، سود، کسب، کار، فقر، غنی، زهد، تجمل و قناعت جزء این دسته از آیات و روایات به شمار می روند. این نصوص به تبیین صحیح ارزش ها و تفکیک آن از ضد ارزش ها می پردازند و روح حاکم بر رفتارهای انسان را بیان می کنند.
ب: آیات و روایاتی که موضوع آن ها «منش ها» است. رفتارها و روابط شرکت کنندگان در نظام، موضوع این نصوص است. این نصوص خود به دو دسته قابل تقسیم است.
۱- برخی از نصوص بیان کننده انگیزه و اهداف رفتارها و روابط اقتصادی مورد نظر اسلام اند.
۲- برخی دیگر، قواعد و حدود رفتارها و روابط اقتصادی را بیان می کنند. این نصوص که در قالب قضایای حقوقی و اخلاقی بیان می شوند، رفتارها و روابط انسان ها را بر اساس بینش ها و ارزش ها به سمت هدف های مورد نظر اسلام تنظیم می کنند.
قضایای عقلی به دو گروه مستقلات و غیر مستقلات تقسیم می شوند:
مستقلات عقلی قضایایی هستند که عقل مستقلاً و بدون استمداد از شرع به صحت آن ها دست می یابد. در این قضایا عقل از بدیهیات و اولیات شروع کرده و با برهان به نتایج نظری می رسد.
غیرمستقلات عقلی قضایایی هستند که عقل مستقلاً و بدون استمداد از شرع به صحت آن ها دست می یابد. در این قضایا عقل از بدیهیات و اولیات شروع کرده و با برهان به نتایج به دست آمده از نصوص بدست می آورد. در حقیقت برخی از مقدمات برهان را از آیات گرفته و با ضمیمه ی مقدمات عقلی دیگر به نتیجه می رسد.
در استنباط و کشف مبانی و هدف ها و اجزای نظام اقتصادی اسلام از آیات و روایات و مستقلات و غیر مستقلات عقلی استفاده می شود.
۲-۳- عناصر نظام اقتصادی اسلام
بر اساس تعریفی که از نظام اقتصادی اسلام ارائه شد، برای کشف این نظام لازم است مبانی بینشی، هدف ها، اصول راهبردی و الگوهای رفتاری و روابط اقتصادی مردم و دولت را کشف کرد.
مبانی بینشی به مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی و مفهوم های ارزشی تقسیم می شود. مبانی بینشی باید از طریق عقل کشف شود، گر چه برای کسی که به اسلام معتقد است و حجیت منابع اسلامی را به دلیل عقل و برهان اثبات کرده است آیات و روایات دسته اول نیز می توانند در کنار دلیل عقل منبع کشف این مبانی باشد.
در این نوشتار، این مبانی را به مدد آیات و روایات و عقل جستجو می کنیم. البته بدیهی است با توجه به موضوع اصلی بحث تلاش می گردد مقایسه ی تطبیقی آراء فقهی صاحب نظران مورد نظر که منبعث از آیات و روایات ملاک عمل واقع شود.
محقق می تواند در این رابطه ضمن جستجو در آیات و روایات با توجه به مبانی اعتقتادی دیگر نظام های اقتصادی به پرسش های مطرح در مورد افتراق و تعارض دیدگاه های موجود پاسخ دهد.
۲-۴- روش استنباط مبانی بینشی
مبانی بینشی، مفاهیم ارزشی و اهداف و اصول راهبردی به دو روش استنباط می شوند.
۱-روش مستقیم: در این روش، محقق به طور مستقیم به نصوص که این امور را معرفی کرده اند، مراجعه می کند. روش استنباط در این رابطه همان روش مرسوم فقهاء در استفاده از آیات و روایات (اجتهاد) است.
۲-روش غیرمستقیم: این روش استفاده از فتوا و نظرات فقها است. رجوع به نظر فقیه یا فقهاء به صورت غیرمستقیم و با یک واسطه، رجوع به آیات و روایات است. این روش برای کسانی که به درجه اجتهاد رسیده اند، مناسب است.
فصل سوم
دیدگاه های اقتصادی آیت ا… صدر
۳- دیدگاه های اقتصادی آیت ا… صدر
با مراجعه به آراء و اندیشه های متفکران مسلمان و از میان ایشان، آیت ا.. محمدباقر صدر را می توان طراح نوین مطالعات و تحقیقات اقتصاد اسلامی دانست که ایده های جدیدتری را مطرح و افق های روشن تری را پیش روی نظریه پردازان و اقتصاددانان گذارد.
چنین به نظر می رسد که می توان به نقش کلی ایشان در معرفی اقتصاد اسلامی در چند زمینه ی اساسی اشاره کرد. یکی از مباحث ایشان مطرح کردن اقتصاد اسلامی به عنوان یک کلیّت می باشد و این امر در واقع زمینه ی های اولیه و بسترهای مناسب برای طراحی و تدوین نظام اقتصاد اسلامی به صورت یک سیستم را فراهم آورده است. در واقع ایشان در قالب مکتب اقتصادی اسلام اموری را مطرح ساختند و به ذکر لوازمی پرداخته اند که برای ارائه نظام اقتصاد ضروری بوده است. مثلاً: توصیف مالکیت در اقتصاد اسلام، اشاره به پایه های بحث تخصیص منابع در آن و تشریح راه های کشف یک اندیشه ی منسجم و علمی کردن آن جهت استخراج قوانین اقتصاد اسلامی، تلاش در ایجاد و اکتشاف نوعی پیوند منطقی بین عناصری مانند احکام مضاربه با ربا، قواعد شرکت ها و جعاله و ارتباط آن ها با بخش تولید از اهم اقدامات وی بوده است.
طرح اهداف و اصول برای اقتصاد اسلامی از دیگر اقدامات کلیدی وی محسوب می شود. ایشان با ترسیم پایه هایی در تدوین نوعی کلیّت سازی در اقتصاد اسلام اهداف و اصولی برای آن مکتب معرفی کرد. وی اغلب از اصولی چون عدالت اجتماعی، مالکیت مختلط و آزادی محدود در اقتصاد اسلام نام می برد.
بخش دیگری از نظریه ی اقتصادی آیت ا… صدر ناظر به زمینه سازی برای نوعی بینش سیستمی بین اقتصاد اسلامی و سایر زیر مجموعه های این سیستم در دین اسلام می باشد. ایشان معتقدند، نه تنها بین عناصر مختلف اقتصاد اسلامی پیوند ریشه ای بر قرار است بلکه بین مکتب اقتصاد اسلام و دیگر مکاتب دین اسلام از جمله، مکتب اجتماعی، مکتب فرهنگی و مکتب سیاسی نیز این پیوند برقرار است. وی تصریح می کند که حتی در بررسی و مطالعات علمی اقتصاد اسلامی نیز باید برخی عناصر و مکاتب را جدای از دیگر عناصر و مکاتب در نظر گرفت. (صدر، اقتصادنا، ۱۹۸۰ : ۲۲).
در نتیجه ایشان، ارتباط بین اخلاق اسلامی با اقتصاد و پیوند عقاید دینی با مکتب اقتصادی و حتی با مکتب حقوقی و سیاسی و اجتماعی را نظام مند تلقی می کند.
یکی دیگر از مباحث اساسی اقتصاد اسلامی که آیت ا… صدر به طرح آن مبادرت ورزیده اند، کاربرد عنصر اجتهاد می باشد، ایشان این عنصر را در کشف مکتب اقتصادی اسلام بسیار مؤثر می دانند.
آیت ا… صدر در کتاب بحث اجتهاد موضوع جدیدی تحت عنوان محدوده ی آزادی نظر قانونی (منطقه الفراغ فی التشریع الاقتصادی) طرح کرده اند و آن شامل زمینه هایی است که شارع مقدس در آن ها حکم خاصی صادر نکرده است لذا دولت اسلامی و یا ولی امر می تواند طبق مقتضیات زمان مقرراتی را وضع نماید. ایشان به طور کلی دخالت دولت و یا ولی امر را مشروط به حرمت کامل در راستای شریعت و طریقت اسلامی می دانند و تصریح می کنند که آن ها نمی توانند به عنوان مثال حلال و حرامی را جا به جا کنند. البته دولت اسلامی یا ولی امر در تکامل ساختن و متناسب روز کردن قوانین اقتصاد اسلامی در چارچوب قوانین کلی، آزادی نظر دارد.
از دیگر بحث های دقیق آیت ا.. صدر در اقتصاد اسلامی جدا نمودن مکتب اقتصادی از علم اقتصاد می باشد، از این رو به تشریح دیدگاه های ایشان در این زمینه ی ها می پردازیم:
۳-۱- توصیف علمی نبودن مبحث اقتصاد اسلامی
۳-۱-۱- زمینه ی های اولیه
اساساً یکی از موضوعات مهم در روش شناختی علوم و معارف مختلف همواره به علمی بودن یا نبودن آن ها مربوط بوده و هست. «علمی بودن رشته ها و معارف گوناگون نوعی شرافت خاص برای آن ها به همراه آورد، به طوری که حتی علمی بودن رشته های مختلف نشانه برتری و حقانیت آن محسوب می شد و برعکس علمی نبودن مترادف یا بی تناسب (قاعده) بودن و حتی در مواردی نشانه باطل بودن آن تلقی می گردید.» (دادگر، ۱۳۷۶، ص۱۵).
این موضوع با قدری حساسیت کمتر به دنیای دین و معارف دینی نیز کشیده شد. البته شدّت این امر را در طرح ایدئولوژی هایی چون مارکیسم به مراتب بیش تر از معارف دینی و اسلامی بود. متفکران و محققان جهان بینی های مختلف نیز در صدد برآمدند که پژوهش های خود را به صورت علمی مدوّن سازند. در این راستا عده ای معتقد بودند که معارف و رشته های دینی می توانند در محدوده ی علم قرار گیرند. به عنوان مثال، گروهی اقتصاد اسلامی را صرفاً یک پدیده ارزشی می دانستند و در نتیجه اعلام می کردند که نمی تواند علم محسوب شود. و برخی نیز آن چنان به علمی بودن اقتصاداسلامی اذعان داشتند که گویی اقتصاد اسلامی همانند اقتصاد متعارف یک بافت کاملاً نظری و علمی دارد و حتی معیارها و مکانیسم ها و روش های مطالعه ی ی اقتصاد متعارف را در اقتصاد اسلام تحلیل می نمودند.
این اعتقاد تا آن جا پیش رفت که نویسندگان اقتصاد اسلامی افتخار می کردند که کلام متفکران مسلمان را در امور اقتصادی منطبق با علم اقتصاد متعارف بدانند.
در نتیجه دو دیدگاه حاد شکل گرفت که دیدگاه آیت الله صدر در یک سوی این طیف حاد واقع شده است و اقتصاد اسلامی را نه علم که تنها نوعی مکتب تلقی می کند.
۳-۱-۲-علم و مکتب از دیدگاه آیت ا… صدر
آیت ا… صدر با تفکیک دو مفهوم «مکتب» و «علم» از هم بر این ادعا است که مکتب راهی است که یک جامعه در تکامل اقتصادی و درمان مشکلات عملی اش می پیماید و علم، زندگی اقتصادی و روابط موجود میان حقایق اقتصادی و عوامل از پیش تعیین شده را شرح می دهد.
آیت ا… صدر علم اقتصاد را به این صورت تعریف می کند: «علم اقتصاد علمی است که به تفسیر زندگی اقتصادی و پدیده ها و مظاهر آن می پردازد و ارتباط آن پدیده ها و مظاهر را با علل و عوامل کلی حاکم برآن توضیح می دهد. »
« فعلم الاقتصاد هو العلم الذی یتناول تفسیر الحیاه الاقتصادیه و احداثها و ظواهرها و ربط تلک الاحداث والظواهر بالاسباب والعوامل العامه التی تتحک فیها» (صدر، اقتصادنا، ص ۲۸).
پس ایشان علم اقتصاد را پدیده ای جدید معرفی می کند که حداکثر چهار قرن قبل تدوین شده است و آن را به معنای دقیق کلمه منطبق بر اقتصاد سیاسی عصر سرمایه داری می داند، پس بیان می کند که مکتب اقتصادی مجموعه ی خط مشی ها و شیوه هایی است که هر جامعه ترجیح می دهد در قالب زندگی اقتصادی و حل مشکلات مربوط دنبال نماید. ایشان تقویت و تکامل مکتب اقتصادی را بر مبنای مطالعات علمی می داند و به عنوان مثال به این مورد اشاره می کند: «وقتی طرفداران مکتب سوداگری از لحاظ علمی به این مطلب رسیدند که کمیت ثروت هر ملتی به میزان ثروت نقد (طلا ونقره) بستگی دارد، از ابزار تجارت خارجی [به ویژه واردات طلا و نقره از خارج] استفاده کردند. البته وی در نوشته ی دیگری مکتب اقتصادی را نیز بر مبنای حصول به عدالت تعریف می کند. « نقصد بالمذهب الاقتصادی ایجاد طریقه لتنظیم الحیاه الاقتصادیه و فق للعداله» (صدر، ماذا تعرف عن الاقتصاد الاسلامی بیروت: ۱۹۷۳، ص ۱۳۸)
آیت ا… صدر تفاوت میان علم و مکتب اقتصادی را بسیار بزرگ و جدّی می داند و با بیان عبارت «ان الفرق بینهما کبیر» تصریح می کند که اصولاً مکتب اقتصادی عهده دار ایجاد روش برای تنظیم یک زندگی عادلانه است امّا علم اقتصاد روشی برای زندگی ارائه نمی دهد، بلکه تنها به بررسی آثار و نتایج روش های پیاده شده در جامعه می پردازد (صدر، ماذا تعرف عن الاقتصاد الاسلامی، بیروت، ۱۹۷۳، ص ۱۳۹۹).
۳-۱-۳-اسلام و اقتصاد اسلامی
آیت ا… صدر پس از تعریف علم اقتصاد در مکتب اقتصادی به تعریفی از اقتصاد اسلامی مورد نظر خود مبادرت می کند و تصریح می کند که اقتصاد اسلامی علم نبوده، بلکه تنها مکتب می باشد، پس به جدایی وظایف دین و علم اشاره می کنند که قابل توجه است. « ایشان در ابتدا اشاره می کند که وقتی عبارت اقتصاد اسلامی را بکار می بریم منظور، مستقیماً «علم اقتصاد سیاسی» نمی باشد، بلکه منظور مکتب اقتصادی است.
چون علم اقتصاد یک پدیده جدید است، ولی دین اسلام یک عقیده ی ریشه دار است و وظیفه ی اصلی آن این نیست که با مسایل علم اقتصاد سرو کار داشته باشد» (صدر، اقتصادنا، ص ۳۱). و در جای دیگر تأکید می کند که اسلام به عنوان یک آیین زندگی اصولاً مسئولیت ندارد که از علم اقتصاد، علم هیأت و یا از علم ریاضیات سخن بگوید. به خاطر تأمل بیش تر به بخشی از کلام ایشان اشاره می کنیم: «لان الاسلام دینا لیس من وظیفته ان یتکلم فی علم الاقتصاد او علم الفلک او الریاضیات»
[سه شنبه 1399-12-19] [ 11:19:00 ق.ظ ]
|