است : استعاره تبعیّه ، لفظ فعل مستعار و حقیقت آن مستعارٌله که ناظر به ” افتادن و قرار داده شدن”(مستعارٌمنه) است. “چکیدن” و بستن” بین افعال و مصادر فارسی ، صور بلاغی متعدد دارد.
۳-۴۶-استعاره ی مصرحّه
من نه آنم که ز کویش به جفا برگردم گر بر اندز در آن حور پری زاد مرا
(خواجو:۳۹)
حور پری زاد(پری زاد): (مستعار) و استعاره ی مصرحّه است از “یار زیبارو”(مستعارٌمنه) جامع: زیبایی و لطافت حیرت انگیز.
در : مجاز است از” کوی و برزن و خانه و حضور” به علاقه ی ملازمت یا جزء به کل.
باغ و صحرا با سهی سروان نسرین بر خوش است
خلوت و مهتاب با خوبان مه پیکر خوش است
(خواجو:۸۷)
“سهی سروان” نسرین بر (مستعار) استعاره ی مصرحّه مجردّه از” یار بلند قد و زیبا” (مستعارٌمنه) نسرین : گلی است سفید و خوش دارای بیت گلبرگ لطیف که کمی مخملی است . برق گلبرگ های شیری رنگ نسرین در میانه ی روز و در هوای باغ و بستان ، گاه از گل سرخ صد پر نیز دل نشین تر است.
خوبان :زیبا رویان
مرا گویند دل بر کن به افسون از لب لیلی ولی کی آتش مجنون بدین افسانه بنشیند
(همان :۲۱۸)
آتش :استعاره ی مصّرحه محقّقه از عشق
دل برکن:کنایه از” منصرف و رها شو”
“لب” :مجاز از” خود محبوب”
افسانه:استعاره ی مصّرحه از نصیحت(مراگویند….)
زهی دو نرگس چشمت در ارغوان خفته دو تُرک مست تو با تیرو کمان خفته
(همان :۵۷۶)
“ارغوان” استعاره ی مصّرحه مطلقه است چرا که” چشم” در “نرگس چشم” از ملایمات میاست که می رساند هم نرگس و هم ارغوان در معنای حقیقی به کار نرفته اند و مراد از ارغوان چهره ی یار است و “خفته” مجازاً به معنای قرارداده شده است.
دو تُرک مست مصّرحه مطلقه است چرا که” مست” هم می تواند ملایم چشم(چشم مست) باشد.
و هم ملایم تُرک(تُرک مست).مقصود از تیر یا تیر همزه و از کمان ،کمان ابروست که هر دو استعاره ی مصّرحه اند و با همان ملایم مست می توان آنها را مصّرحه مرشحّه دانست.
کافر گردن کشش بازار ایمان می شکست جادوی مردم فریبش هوش مستان می ربود
(همان :۲۲۰)
کافر گردن کش استعاره ی مصّرحه است از زلف یار که به گردن کشی (پیچ و خم داشتن و سربالا بودن) معروف است.لفظ استعاره (کافر…) مستعار و حقیقت آن مستعارله است.
جامع:سرکش و طغیان و گردن کشی که حقیقتا در برخی از آدم ها مجازا و تخیلا در زلف قابل مشاهده است.
بازار ایمان :تشبیه بلیغ که ایمان را به بازار تشبیه کرده است.
وجه شبه:ارزش و اعتبارمعنوی ایمان و ارزش بازار و امکان شکست بازار”ورشکستگی “و شکست ایمان در برابر آرزوها و هوسها.
جادوی مردم فریب:(مستعار )که استعاره ی مصّرحه مطلقه است از چشمان مست و افسونگر “یار و مردم فریب” ملایم و وصفی است برای مشبه و مشبهٌ به درژرف ساخت استعاره و بدین جهت استعاره یاد شده مصّرحه مطلقه است ضمناً با ارائه جادوی مردم فریب (چشمان مست یار) می گوید: مستان هوش از سرشان ربوده می شد و در برابر مستی چشمان یاربه اصطلاح در مستی کم می آورند و دچار چرت و خودکم بینی می شدند و این از ظرافت بیت است.
غنچه در مهد زمّرد در تبسّم بود و باز بلبل شب خیز کارش ناله شبگیر بود
(همان :۲۲۲)
مهد زمّرد (اضافه بیانی جنسی) استعاره ی مصّرحه مجّرده از کاسبرگ های گل سرخ است، ترکیب مورد نظر مستعار و مستعارله است و کاسبرگ ها مستعار منه است .
چنانکه مشاهده می شود مستعارمنه (مشبهٌ به ) نباید حتماً انسان باشد و می تواند هر پدیده ای که ملایم داشته و شایستگی استعاره شده را دارا باشد مشبهٌ به ژرف ساخت استعاره قرار گیرد.” غنچه” ملایم استعاره ی یاد شده است.
“تبسم”:استعاره ی مصّرحه از شکفتن است و مستعار و مستعارله است .
شکفتن متسعارمنه است.
جامع:دراستعاره نخست آمادگی و پرورش گلبرگ ها و حفاظت از آنها با کاسبرگ و حفاظت و کمک در پرورش طفل( به مادر).
در استعاره ی دوم در خندیدن دهن باز می شود در شکفتن نیز گلبرگ ها از هم فرا رفته و بازتاب خندیدن تخیّلی اند.
شب بخیر:سحرخیز “شب “مجاز است از” سحر” به علاقه کل به جز( سحر بخش پایانی شب است).
۳-۴۷-استعاره ی مصرحّه و کنایه
از آن دُر دانه تا من بر کنارم کنارم روز و شب دریا کناری است
(خواجو:۱۰۷)
دُردانه[ = دانه ی در] (مستعار) استعاره از یار نفیس و زیبا(مستعارٌمنه) جامع : زیبایی و نفاست ( جامع مرکّب )
کنارش : دامنش را به دریا کنار[= ساحل دریا] مانند کرده است.
وجه شبه : فراوانی اشک که همچون آب ساحل دریاست.
من میان بحر بی پایان ، غریق آنکه عیبم می کند بر ساحل است
(خواجو:۹۴)
” بحر بی پایان” استعاره از ” عشق بی کران و بی پایان”(مستعارٌمنه)
بر ساحل بودن (مکنیّ به ولازم) کنایه است از ” کمال آسودگی خاطر و امنیّت” :
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبک باران ساحل ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...