" دانلود منابع پایان نامه ها | قسمت 12 – 10 " |
“
رفتار ضد اجتماعی
در دوره نوجوانی آرام آرام شخصیت نوجوان پس از طی سلسله بحرانهای گوناگون از هر لحاظ شکفته می شود و شخصیت وی در جست و جوی تعادل جدیدی است، وظیفه روانشناختی اصلی در این مرحله سازش دادن شخصیت با شرایط جدیدی است که بر اثر تغییرات بدنی به وقوع پیوسته است و از این زاویه میتوان پدیده روانی مشخصکننده بلوغ را به منزله اقداماتی در جهت بازسازی تعادل از دست رفته دانست. اگر عوامل تأثیرگذار بر شخصیت شکلیافته کودک(والدین، خانواده، محیط اجتماعی، فرهنگ و …) به گونه ای سازمان یافته باشند که در هویتیابی و همانندسازی نوجوان را یاری کنند، مسایل حاد بروز نخواهد کرد، اگر این عوامل بحران را تشدید کنند، نوجوان، آسیبپذیر و مستعد نابهنجاری و یا به بیان مشخصتر رفتار ضداجتماعی خواهد شد. در طی دو دهه اخیر”رفتارهای ضداجتماعی” در نوجوانان توجه محققان زیادی را به خود جلب کردهاست زیرا گزارشهای زیادی از افزایش بزهکاری نوجوانان و جوانان، مصرف و سوءمصرف مواد، خشونت و … خبر می دهند(سهرابی و حسنی، ۱۳۸۶).
روابط خانوادگی، اجتماعی و مدرسهای
محیط خانواده اولین محیطی است که الگوهای جسمی، عاطفی و شخصیتی فرد در آن پیریزی می شود و نقش مهمی در تعالی و پیشرفت فرد دارد. وظیفه خانواده مراقبت از فرزندان و تربیت آن ها، برقراری ارتباط سالم اعضا با هم و کمک به استقلال فرزندان است. با توجه به نقش حیاتی خانواده در تربیت فرزندان،هر گونه اقدام تربیتی باید از خانواده آغاز شود. از سوی دیگر، نقش والدین برای یادگیری مادامالعمر ضروری و اساسی است. تعلیم و تربیت فراهم کردن شرایط مساعد و مناسب برای بروز و ظهور استعدادها و توانمندیهایی است که در نهاد آدمیان وجود دارد و به این اعتبار زمینه های تربیت فرزندان عبارتند از: خانه، مدرسه و جامعه. تحقیقات نشان داده است که فضای فرهنگی و تربیتی خانه و معیارها و ارزشهایی که پدران و مادران در خانهبرقرار میکنند و برداشت آن ها از مدرسه از جمله مهمترین عوامل مؤثر در پیشرفت تحصیلی، پرورشی و دانش آموزان است. ستیر[۷۱](۱۹۷۷) معتقد بود که مشکلات در خانواده از سه جنبه ناشی می شود: ۱) نادانی اعضای خانواده در مورد نقش، وظایف و مراحل رشد، ۲) ارتباطات نادرست و ۳)ارزشهای متضاد(حقیقتیان و همکاران، ۱۳۹۰).
والدین توانا کسانی هستند که از دانایی و توانایی لازم برای تربیت فرزندان برخوردار باشند. خانوادهای سالم و پویا است که میان والدین و فرزندان رابطهای انسانی و دوستانه حاکم باشد. این ارتباط در پیشگیری از گرایش فرزندان به انحرافات اجتماعی و افت تحصیلی آنان مؤثر است. در دوره نوجوانی، نوجوان با دو مسأله اساسی درگیر است: بازنگری و بازسازی ارتباط با والدین، بزرگسالان و جامعه و بازسازی و بازشناسی خود به عنوان یک فرد مستقل. اگر کانون خانواده دربرگیرنده محیط سالم و سازنده و روابط گرم و تعامل بین فردی صمیمی باشد، موجب رشد و پیشرفت همه جانبه اعضای خانواده می شود. ارتباط سازنده در خانواده بستگی به توانایی اعضای خانواده در برقراری ارتباط مؤثر و اتخاذ دیدگاهی مثبت نسبت به همدیگر دارد. صنعتی شدن و شهرنشینی، ساختار خانواده را متحول کرده و نیازها و انتظارات جدیدی را آفریده است. بزرگترین مشکل انسانها فقر ارتباطی و ناهماهنگی میان والدین و فرزندان است. به خاطر داشته باشیم که نوجوانان و جوانان امروز بیش از گذشته به روابط محبتآمیز، حمایت رفیقانه، هدایت حکیمانه، منطق و صلابت شخصیت، بردباری و صبوری والدین و مصونیت عاطفی نیاز دارند(شماعیزاده و احمدی، ۱۳۸۷)
نوجوانان به دلیل دوره خاص رشد خود با رویدادهای انتقالی بسیاری از نظر بیولوژیکی، تحصیلی و اجتماعی رو به رو میشوند. آنان میبایست راه حلهایی برای حل مشکلات و مقابله با آنها بیابند. تغییرات عمیق و تحولات سریع دوران نوجوانی از یک طرف و بحرانهای اجتماعی و کاهش شبکه روابط اجتماعی و خانوادگی از سویی زمینه ساز بروز مشکلات زیادی در نوجوانان می شود. در این میان مشکلات خانوادگی و ارتباط با همسالان، انتقاد معلمان، مشکلات تحصیلی و… برای دختران بیشتر از پسران مشکل ایجاد می کند. نوجوانانی که در روابط اجتماعی کارآمدی خود را مثبت یا بالا ارزیابی میکنند، کمتر احساس ناتوانی میکنند، با پیامدهای دردناک اعّم از جسمی و روانی، سازگاری بهتری دارند و در تعاملات اجتماعی با خانواده، همکلاسیها و سایرین مشکلات کمتری دارند(آقامحمدی و همکاران، ۱۳۹۰). نوجوانانی که در خانواده و اجتماع خود روابط مساعدی با اطرافیان خود دارند، از روابط مدرسهای مساعدی در محیط مدرسه برخوردارند. بنابرین داشتن روابط مؤثر در محیط خانه، اجتماع و مدرسه، شرایط سازگاری اجتماعی دانش آموزان را فراهم می کند.
۲-۱-۲-۲-پایه های نظریه سازگاری اجتماعی
نظریه ها، راهنمای روانشناسان اجتماعی در انتخاب موضوعهای اصلی برای پژوهش و طرحریزی مطالعه میباشند. آنها چهارچوبهای منطقی خاصی هستند که جنبه های گوناگون رفتار و تفکر اجتماعی را تبیین میکنند. پیش بینیهای ناشی از نظریه ها به وسیله تحقیق به محک آزمایش گذاشته می شود، اگر تأیید شد، اعتماد به درستی نظریه افزایش مییابد و اگر رد شد، چنین اعتمادی کاهش مییابد. عمومأ نظریه ها در پژوهشهای روانشناسی نقش قاطع سودمندی دارند.سازگاری اجتماعی در سالهای اخیر جایگاه ویژهای در پژوهشهای مربوط به جامعه شناسی، روانشناسی، علم سیاست و تجارت به خود اختصاص داده است. این دانش بشری به دنبال آن است تا رابطه میان فرد و جامعه را تبیین کند و میزان تأثیر هر یک را بر دیگری بررسی نماید. بر این اساس، نظریه های گوناگونی پدید آمدهاند که با شاخص های خاصی به پژوهش در این زمینه ها می پردازد(شکری، ۱۳۸۹: ۱۲).
نظریه روانپویشی
“
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-09-21] [ 11:16:00 ق.ظ ]
|