قهر و لطف در دفتر اول و دوم و سوم مثنوی معنوی مولانا- قسمت ۶۹ |
هر که دست اندر زند یابد فتوح
(۴/۵۳۸ و ۵۳۹)
امیرالمؤمنین علی (ع) نیز پیامبر (ص) را مایۀ امن و آسودگی از عذاب الهی می دانستند. ۵۷ خداوند نیز در قرآن علاوه بر آنکه او را به طور عام رَحمَهً لِلعالَمِین۵۸ خطاب می کند، به طور خاص رحمهً للَّذینَ امَنوا ۵۹ توصیف می کند.
مولانا «در تقریر این معنی که بعثت انبیا چنانکه متکلّمان هم می گویند مبنی بر لطف الهی در حق اهل عالم است، خاطر نشان می کند که فی المثل اهتمام رسول ما در شکستن بتان کعبه موجب شد تا امّتان عالم از ضلال بت پرستی نجات پیدا کردند و اگر کوشش وی نمی بود، مردم هنوز بر وفق آیین اسلاف خویش به نیایش اصنام مشغول بودند. پس لطف حق که مقتضای رحمت عام اوست، سبب شد تا بعثت رسول ما، هم عام خلق را از ضلال بت پرستی نجات بخشد و هم خاص قوم را به تربیت روحانی از نفس پرستی و بندگی نفس امّاره برهاند».۶۰
مولا علی (ع) فرموده است : فِإنَّ اللهَ- سُبحَانَهُ- بَعَثَ مُحَمَّداً – صلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ – وَ لَیسَ أحَدٌ مِنَ العَرَبِ یَقرَأُ کِتَاباً وَ لا یَدَّعِی نُبُوَّهً وَ لا وَحیاً . فَقَاتَلَ بِمَن أطَاعَهُ مَن عَصَاهُ. یَسُوقُهُم إلَی مَنجَاتِهِم وَ یُبادِرُ بِهِم السَّاعَهَ أن تَنزِلَ بِهِم. یَحسِرُ الحَسِیرُ وَ یَقِفُ الکَسِیرُ فَیُقِیمُ عَلَیهِ حتّی یُلحِقَهُ غَایَتَهُ إلاَّ هَالِکاً لَا خَیرَ فِیهِ. (همانا خداوند سبحان، محمّد (ص) را برانگیخت؛ و از عرب کسی کتابی نخوانده بود و دعوی پیامبری و وحی نکرده. به یاری کسانی که فرمان وی را می بردند، یا آنان که راه نافرمانی او می سپردند پیکار کرد- تا به راه راستشان درآورد – آنان را به سوی رستگاری راند و پیش از آنکه قیامت رسد از گمراهی شان رهاند: کوته فکری در شناخت خدا درمانده، و شکسته عزیمتی راه به حق نبرده، پیامبر او را برخیزاند و در راه کشاند، و بدانجا که بایدش راند- جز کسی که طریق هلاکت می پیمود و در او خیری نبود – تا آنگاه که به سرمنزل نجاتشان رساند) . ۶۱
گر نبودی کوشش احمد تو هم | می پرستیدی چو اجدادت صنم | |
این سرت وارست از سجدۀ صنم | تا بدانی حق او را بر امم | |
گز بگوئی شکر این رستن بگو | کز بت باطل هَمَت برهاند او |
(۳/۳۶۵- ۳۶۷)
لطف پیامبر بر کفاری که در فتح مکه به دست مسلمانان اسیر شدند، یکی از بزرگترین دل مشغولی های مولوی است و از آن بارها، و با ذوق و اشتیاق فراوان یاد کرده است. در فیه مافیه می گوید : «مصطفی – صلوات اله علیه – مکه و بلاد را برای آن نمی گرفت که او محتاج آن بود. برای آن می گرفت که تا همه را زندگی بخشد و روشنایی کرامت کند، هذا کفٌّ معوَّدٌ بِاَن یُعطیَ ما هُوَ مُعوَّدٌ بِاَن یأخُذَ. ایشان خلق را می فریبند تا عطا بخشند نه برای آنک از ایشان چیزی برند» ۶۲ ، «مصطفی- صلی الله علیه و آله و سلّم – چون شکسته شد، مظلوم بود و چون شکست هم مظلوم بود، زیرا در هر دو حالت حق به دست اوست و مظلوم آن است که حق به دست او باشد. مصطفی – صلّی الله علیه و آله و سلّم – را دل بسوخت بر اسیران؛ حق تعالی برای خاطر رسول وحی فرستاد که بگو ایشان را در این حالت که شما در بند و زنجیرید، اگر شما نیّت خیر کنید، حق تعالی شما را از این برهاند و آنچ رفته است، به شما باز دهد و اضعاف آن و غفران و رضوان در آخرت، دو گنج: یکی آنک از شما رفت و یکی گنج آخرت» . ۶۳
در مثنوی اینگونه بیان می کند که بعد از فتح مکّه ۶۴ ، پیامبر گروه اسیران را نظاره می کرد؛ در همان حال تبسّمی نمود. آن اسیران با خود گفتند:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |
رحمت عالم همی گویند و او | عالمی را می برد حلق و گلو |
(۳/۴۴۷۹)
پیامبر (ص) با عنایت الهی سخن آنان را شنید و فرمود : «تبسّم من، خندۀ فاتحانه نیست بلکه برای این است که شما را از تاریکی و گمراهی به سوی روشنی هدایت کردم».
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-12-19] [ 12:41:00 ب.ظ ]
|