معلم قبل از اینکه از دانشآموزان بخواهد که به طور مستقل کار کنند، بایستی روش های صحیح مطالعه را به آنان بیاموزد. به اعتقاد صاحبنظران شرایط مطلوب مطالعه عبارت است از: ۱- مکان مناسب، ۲- مشخص بودن هدف، ۳- داشتن روش صحیح، ۴- نور کافی، ۵- آرامش خاطر و برکنار بودن از هر گونه پریشانی، ۶- یادداشت برداری و ۷- پیروی از ساعات منظم کار میباشد.
مهمترین هدفهای مطالعه از نظر متخصصان به قرار زیر است:
- برانگیختن ابتکار و ذوق دانشآموزان
- استقلال در کار و احساس مسئولیت
- ازدیاد تجارب دانشآموزان
- استفاده صحیح از اوقات فراغت
- و سرانجام، گسترش فعالیتهای آموزشی از مدرسه به خانه
- مهارت جمعبندی:
جمعبندی به آن دسته از فعالیتها اطلاق میشود که به وسیله معلم طراحی میگردد تا یا کمک دانشآموزان کلاس، آنچه را وی بهعنوان محتوا برای رسیدن به هدفی ارائه داده است به نتیجهای مناسب و پایانی مطلوب برساند. بدون جمعبندی که معمولاً در کلاس به قصد آموزش و یادگیری صورت میگیرد، آگاهی از میزان تسلط دانشآموزان بر مطالب ارائه شده میسر نخواهد بود. اساساً جمعبندی به منظور وصول به موارد زیر در تدریس توصیه گردیده است:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید. |
- متمرکز ساختن حواس دانشآموزان بر مطالب آموخته شده.
- پایان بخشیدن به یک واحد کاری مختصر و طولانی.
- آسانسازی، یادگیری مفاهیم یا اصول جدید.
- ایجاد حس موفقیت و کسب مهارت در دانشآموزان
اساس جمعبندی بر دو رکن استوار میباشد: ۱- خلاصه کردن ۲- تمرین. در خلاصه کردن برای دانش آموزان فرصتی فراهم آورده میشود تا به سازماندهی مفاهیم اصلی یا روابطی که در طول ارائه مطلب به آنها اشاره شده است، بپردازند. تمرین هم در واقع موقعیتی است که در آن دانشآموزان میتوانند مطالب آموخته شده را بیازمایند.
- مهارت دادن تکلیف شب:
تکلیف شب یا تکلیف خانه آن دسته از فعالیتها را شامل میگردد که در راستای یادگیریهای کلاسی به منظور انجام و تمرین آنها در خارج از مدرسه برای دانشآموزان تعیین میگردد. بررسی و مطالعهی تاریخ آموزش و پرورش نشان میدهد که تعیین تکلیف همواره به عنوان یکی از عوامل بسیار مهم در تحقق یادگیری مطرح بوده و در هر دورهای از تاریخ، متناسب با برداشتی که از یادگیری وجود داشته به شکل و نوع متفاوتی ارائه شده است. هر شغل و حرفهای بنا به مقتضیات خود مستلزم رفتارهای بدنی، اجتماعی، عاطفی و عقلی خاصی است که میزان موفقیت و پیشرفت فرد به چگونگی این گونه رفتارهای بستگی دارد. معلمی نیز که یکی از مهمترین وظایف اجتماعی است نمیتواند از این قاعده مستثنی باشد.
گیلبرت هارت[۱۱] با توجه به این مطلب معتقد است: «که معلمان برای موفقیت در کار خود باید دارای ویژگیهای زیر باشند:
- علاقهمندی به دانشآموزان
- تسلط به موضوع درس
- شناخت تفاوتهای موجود بین دانشآموزان و روحیهی هر کدام از آنان
- انجام رابطه بین جامعه و مدرسه
- کسب آگاهی از فنون و مهارتهای آموزشی».
این ویژگیها به معلمان کمک میکند که به دانشآموزان توجه بیشتری نشان داده و به کار با آنان عشق بورزند. چنانچه انسان دوستی و عشق به انسانها محور فعالیتهای آموزشی نباشد معلمان هر چند که علامهی دهر بوده و با فنون معلمی آشنا باشند، موفقیتی در کار اداره کلاس نخواهند داشت. همچنین معلمان بیاطلاع از علوم رفتاری و روانشناسی یادگیری نخواهند توانست بدون شناخت تفاوتهای فردی کودکان و خصوصیات هر کدام از دانشآموزان، اداره مؤثر کلاس را به عهده داشته باشند.
به همین منوال معلمانی که در پاسخگویی به پرسشهای منطقی و سنجیدهی دانشآموزان احساس ناتوانی می کنند نمیتوانند انتظار موفقیت در اداره و رهبری کلاس را داشته باشند. به علاوه اگر معلمی در زمینه فعالیتهای آموزشی خود به آگاهیهای خویش نیفزاید و ناچار به تکرار مکررات باشد، چگونه میتواند در اداره کلاس در انتظار موفقیتهای چشمگیر باشد؟خوشبختانه تمام ویژگیهای فوق اکتسابی بوده و معلمان پس از طی آموزشهای لازم و دوره های مربوطه قادر خواهند شد که با مهارت و تخصص کافی، وظایف خطیر خود را به نحو شایستهای انجام دهند. به همین سبب امروزه در بسیاری از کشورها پیش از آنکه در خصوص برنامه، ساختمان مدارس، تجهیزات و امکانات آموزشی فکر کنند، در اندیشهی تربیت معلم هستند زیرا هیچ یک از عوامل و عناصر تربیت نمیتواند چون معلم تربیت شده، منشأ اثرات شایان توجه در تعلیم و تربیت باشند، از این رو معلم امروزی نمی تواند صرفاً به دلیل داشتن مدرک تحصیلات عالی و بدون هرگونه آموزش و اطلاعی از رموز تربیتی، روانهی کلاس گردد. زیرا در این صورت به مانند صنعتگری است که فارغ از هر وسیله و ابزاری به منظور سازندگی به سراغ مواد خام میرود. به علاوه، معلمان حتی با وجود گذراندن برنامههای دروس نظری ثابت و مشخص و آشنایی با روش های تربیتی یکسان و معین، به هنگام پیاده کردن آموختههای خود در کلاس، به ور دقیق و کامل از اصول و نظریههای تربیتی پیروی نمی کنند بلکه هر کدام متناسب با خصوصیات جسمی و روانی و مقتضیات اجتماعی و فرهنگی در فعالیتهای آموزشی خود دخل و تصرفاتی انجام میدهند. در این خصوص، کل شخصیت معلم نقش اساسی ایفا کرده و دیدگاه او و فلسفهای که به آن معتقد است شدیداً در کارش تأثیر فراوان به جای میگذارد. بنابراین به همان اندازه که رعایت نظریهها، اندیشه ها و اصول تربیتی در مسئولیت و ادارهی کلاس از اهمیت والایی برخوردار میباشد.
در جوامع مختلف و محیطهای گوناگون بعضی از سنخهای معلمان در برخورد با دانشآموزان و اداره کلاس نسبت به نسخ های دیگر موفقترند و در بین دانشآموزان از محبوبیت خاصی برخوردار میباشند. آگاهی از انواع گونه های معلمان به معلم کمک میکند تا خود را از نگاه دیگران بررسی کرده و خویشتن را بهتر بشناسد و در اصلاح کمبودها و کاستیهای خویش کوشش نموده و محاسن دیگر معلمان را تشخیص داده و به تقویت رفتارهای مناسب در فعالیتهای آموزشی خود اقدام کند.
به اعتقاد صاحبنظران تعلیم و تربیت روانشناسان و جامعهشناسان، معلم عامل بسیار مهمی در آموزش و پرورش به شمار میرود. سازمان مدرسه، برنامه و وسایل آموزشی هرچند که نقش مهمی را دارا میباشند اما در مقایسه با اهمیت معلم، ارزش بسیار کمرنگتری دارند. زیرا این معلم است که به همهی آنها حیات می بخشد. به اعتقاد ارسطو کسانی که کودکان را تربیت میکنند باید بیش از افرای که آنان را بار میآورند مورد احترام قرار گیرند. زیرا اینان تنها زندگی را به کودک میبخشند در حالی که معلمان هنر بهتر زیستن را به او یاد میرهند. مشهورترین پژوهش موجود در زمینه شخصیت معلم و رابطه آن با کارآیی به وسیلهی رایانز[۱۲] درسال(۱۹۶۰) در ایالات متحده انجام شد.وی با تدوین مقیاس درجهبندی مخصوصی برای ارزیابی ویژگیهای معلم دریافت که معلم فوق فردی گرم، درک کننده، صمیمی، مسئول، منظم، خلاق و پرشور و شوق است. انجمن تربیت معلم امریکا با توجه به ماهیت تعلیم و تربیت در دنیای امروز، ویژگیهای مورد نیاز معلم را به صورت زیر خلاصه می کند:
- دارابودن معرفت و مهارت در فعالیتهای شغلی.
- عرضه کردن معرفت و مهارتهای خود در کلمات و اشکالی که برای دانشآموزان قابل فهم باشد.
- علاقهمندی به رشد و تکامل کودکان.
- محترم شمردن آزادی، رشد و پیشرفت همهی دانشآموزان و اعتقاد به اینکه آنان میتوانند پیشرفت کنند. البته این امر در صورتی ممکن خواهد بود که خود معلم پیوسته در حال پیشرفت باشد.
- افزایش معلومات و مهارتهای خود به صورت مستمر.
- برقراری روابط دوستانه با افراد اجتماع و سازگار ساختن خود با آداب و رسوم محلی.
- اعتقاد به استدلال در امور و توانایی بررسی و تجزیه و تحلیل مشکلات و مسائل شخصی، اجتماعی و تربیتی.
- صادقانه دوست داشتن کودکان از هر طبقه و در هر شرایط.
- ارزشیابی فعالیتهای خود و دانشآموزان بر حسب مقتضیات زندگی و اصلاح فعالیتهای نامطلوب.
- مهارت در همکاری با دیگران.
بررسی آثار و آرای صاحبنظران نشان میدهد که هر کس بنا به برداشت خود از شغل معلمی، ملاکهای شایستگی خاصی را برای آن در نظر میگیرد. سیف (۱۳۸۳) مهمترین ملاکهای شایستگی برای معلمان را به قرار زیر عنوان میکند:
- توانایی جذب دانش آموزان
- توانایی اداره کلاس و هدایت دانشآموزان
- توانایی ایجاد یادگیری در دانشآموزان
- داشتن مهارت در روش های آموزش
[سه شنبه 1399-12-19] [ 12:39:00 ب.ظ ]
|