کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب


جستجو



 



۴-۱-۸- واژه مشتق و واژه مرکب
قبل از وارد شدن به بحث شفافیت و تیرگی معنایی لازم است منظور از واژه ی مشتق و واژه ی مرکب به سادگی بیان شود واژه ی مشتق از ترکیب یک تکواژ قاموسی یا یک یا چند تکواژ دستوری به دست می آید و واژه ی مرکب از ترکیب دو یا چند تکواژ قاموسی (ستاک، ریشه یا واژه ای مستقل) حاصل میشود.
نگارنده معتقد است تکواژهای دستوری یا در صرف اشتقاقی به کار می روند که معمولا نه تنها مقوله ی دستوری را عوض می کنند بلکه معنی را هم تغییر میدهند و معنایی را به ریشه اضافه می کنند و یا در صرف تصریفی برای ساخت صورت های مختلف یک کمله به کار میروند که معمولا مقوله ی دستوری کلمه را عوض نمی کنند ونقش دستوری دارند اما با این حال معنایی را اضافه می کنند بنابراین از همان آغاز درموضوع صرف و ساخت واژه معنی دخالت دارند زیرا صرف به طور کلی، به ساخت واژه مربوط می شود و عناصرآن تکواژ ،ریشه، ستاک، و واژه هستند. به جز تکواژهای دستوری، بقیه ی عناصر دارا ی معنی هستند . حتی تکواژهای دستوری هم به نوعی معنی دارند و یا حداقل میتوان گفت در صرف اشتقاقی و صرف تصریفی(پدر واژه های مشتق و مشتق مرکب) باعث تغییر معنایی در کل کلمه می شوند واز نظر معنایی تاثیر گذارند و به همین علت، از همان ابتدا، بحث تیرگی و شفافیت معنایی در صرف رخ می نمایاند.
شفافیت معنایی زمانی مطرح است که معنی یک واحد واژگانی عبارت باشد از مجموع معانی عناصری که آن واحد را تشکیل میدهند.
در صرف هر واژه در صورتی شفاف درنظر گرفته می شود که به روشنی قابل تجزیه به تکواژهای سازنده اش باشد و دانسته های ما درباره تکواژهای حاضر در واژه برای تفسیر معنی واژه در بافت کفایت کند(بائر، ۱۹۹۶، ص۱۹)
تیرگی معنایی زمانی مطرح است که نتوان معنی یک واحد واژگانی را از مجموع معانی عناصری که آن واحد را تشکیل میدهند به دست آورد به عبارت دیگر حاصل جمع مفهوم عناصر تشکیل دهنده ی یک واحد واژگانی، مفهوم آن واحد را به ذهن متبادر نسازد.
اصطلاح آن عبارتی است که معنای آن از مجموع معانی عناصر تشکیل دهنده ی آن(وقتی به عنوان قسمتی از اصطلاح نیستند) قابل حصول نمی باشد(کروز، ۱۹۸۶، ص۳۷) اصطلاح بیش از یک سازه یا واحد واژگانی دارد اما کوچکترین سازه ی معنایی به حساب می آید( همان، ص ۳۷)
تمام اصطلاحات واحدهای واژگانی ابتدایی هستند اگر چه هر اصطلاح از دو یا چند واژه تشکیل شده اما همان پیوستگی درونی را دارد که از یک واژه ی واحد انتظار می رود برای مثال نمی توان سازه های تشکیل دهنده ی آن را جابجا کرد یا چیزی به درون آن اضافه نمود.در صورت انجام این امر، اصطلاح معنی و مفهوم اصطلاحی خود را از دست میدهد.یا این که عبارت نادستوری میشود( کروز، ۱۹۸۶، ص۳۸)
البته باید توجه داشت که در برخی از مواقع، کل اصطلاح نه به صورت یک واژه بلکه به صورت یک گروه و عبارت عمل میکند و آن زمانی است که اصطلاح به گونه ای تحت عمل تصریف قرار بگیرد دراین صورت تکواژ تصریفی به سازه ای از اصطلاح می چسبد که از نظر دستوری با آن مناسب باشد:
جمله های (۱۷) تا (۱۹) را در نظر بگیرید:
۱۷-وعده ی سر خرمن میدهد.
۱۸-وعده های سر خرمن میدهد.
۱۹-وعده ی سر خرمن ها میدهد.
واژه های درون مرکز و برون مرکز
مسأله ی دیگر، واژه های درون مرکز و برون مرکز است. واژه ی درون مرکز از تعدادی واژه تشکیل شده است که نوعی ارتباط نحوی بین آنها برقرار است و یکی از واژه های تشکیل دهنده واژه ی مرکب هسته ی معنایی واژه ی مرکب به حساب می آید( افراشی، ۱۳۷۸، ص۶۹) مانند میز نهارخوری یعنی میزی که از آن برای نهار(غذا) خوردن استفاده می شود. دراین ترکیب میز هسته به حساب می آید و میتواند در همه جا به جای کل این واژه ی غیر بسیط بنشیند.
اصطلاح برون مرکز، بر گروهی از واژه های مرکب اطلاق میشود که اجزای آنها به لحاظ نحوی با یکدیگر مرتبطند ولی درآن هسته ی معنایی واژه ی مرکب خارج از ساخت سازنده ی آن واژه ای مرکب قرار دارد(همان، ص۷۰) و هیچ کدام از عناصر تشکیل دهنده ی این واحد واژگانی نمیتواند به جای کل آن واحد واژگانی بنشیند، مانند جیب بر، که به معنای دزد است یا شیرین بیان که نوعی گیاه دارویی است.
اولمان (۱۹۶۲) بر پایه ی دیدگاه کهن طبیعت گرایان و قرار دادیون به واژه های تیره و شفاف می پردازد(اولمان، ۱۹۶۲، ص۲۲۱) بدون شک هیچ زبانی کاملا شفاف یا کاملاً تیره نیست همه ی زبان ها به این امر گرایش نشان میدهد که در میزانهای متفاوت واژه های قرار دادی و انگیزه مندی را شامل شوند که به عوامل متعددی وابسته اند. و برخی زبانی و برخی دیگر فرهنگی و اجتماعی اند. وجود این دو نوع واژه به احتمال زیاد نوعی جهانی معنایی به شمار می رود بعید است بتوان وجود زبانی را تصور کرد که هیچ اصطلاح نام آوا و یا استعاره های شفاف نداشه باشد و نیز به نمونه ای اندیشید که تنها از واژه های انگیزه مند تشکیل شده باشد(همان، ص ۲۲۱)
اولمان معتقد است که معمولا انگیزش به سه طریق در زبان روی می دهد (همان، ص۲۲۲)
انگیزش آوایی که درنام آواها قابل بررسی است دال را به لحاظ صورت آوایی اش در پیوند احتمالی با مدلول خود قرار میدهد( صفوی، ۱۳۷۹، ص۲۵۴)برای مثال واژه های جیک جیک دنگ دنگ در فارسی از این دسته اند. انگیزش صرفی که باعث می شود از حاصل جمع مفهوم تکواژها به مفهوم واژه ی غیر بسیط دست یابیم(همان، ص۲۵۴) برای مثال بادانستن مفهوم سم و پاش میتوان به مفهوم واژه ی سم پاش پی برد. انگیزش معنایی که به لحاظ شباهت معنایی سبب درک ترکیبات استعاری می گردد( همان، ص ۲۵۴) مثلا با د

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

انستن مفهوم شمع که به دلیل مشابهت این مدلول جدید با مدلول قدیمی کاربرد استعاری یافته است میتوان مفهوم شمع اتومبیل را درک کرد( افراشی، ۱۳۷۸، ص۶۶)
کروز (۱۹۸۶) معتقد است آن عبارتی از نظر معنایی شفاف و غیر اصطلاحی است که به سازه های معنایی قابل تقسیم باشد( کروز ،۱۹۸۶، ص۳۷) همانطور که مشاهده می شود وی مفهوم شفاف را معادل غیر اصطلاحی میداند و اصطلاح را واحد واژگانی تیره مینامد. وی معتقد است آن عبارتی که ازنظر معنایی غیر شفاف است تیره خوانده می شود. (همان، ص۳۹) وی به مفهوم درجات تیرگی قایل است وتاکید می کند که شفافیت انتهای پیوستاری از درجات تیرگی است همان گونه که پاکی، نقطه ی مقابل و انتهای پیوستار درجات کثیفی است(همان، ص۳۹) وی برای تعیین درجه ی تیرگی در این پیوستار دو مشخصه و مولفه را لحاظ میداند (همان،ص ۳۹) عامل اول این است که آیا سازه های تشکیل دهنده ی عنصر غیر بسیط، شاخص کامل هستند یا شاخص جزیی و یا اصلا شاخص نیستند. برای مثال blackbird که دو شاخص کامل دارد شفاف تر از ladybird است که فقط یک شاخص جزیی(-bird) دارد که آن نیز به نوبه ی خود شفاف تر از red herring است که اصلاً شاخص ندارد( همان، ص۳۹) عامل دیگر در تعیین درجه ی تیرگی ،اختلاف یا تضاد بین تاثیر مشترک شاخص ها (چه کامل و چه جزیی) و معنی کلی اصطلاح می باشد. البته اندازه گیری و سنجش چنین تضادی به صورت عینی مشکل است اما برای مثال به نظر میرسد برخی از جفت های غیر قابل جابجایی مانند نان و پنیر و fish and chips تیرگی کمتری نسبت به blackbird دارند هرچند هر دو فقط شاخص های معنایی کامل را دارند(همان، ص ۳۹) اما احتمالا اگر به شما بگویندfish and chips به طور کلی تیره است تعجب میکنید.اما کافی است بدانید هر نوع ماهی با هر روش که پخته شده باشد یا به هر نوعی که عرضه شود برای توصیف آن کفایت نمی کند اما درمورد ترکیب هایی نظیر chips and fish یا fish with chips قضیه کاملا متفاوت است و هر دو شفاف هستند. (همان، ص۴۰) وی معتقد است تمام توالی های تیره، کوچکترین واحدهای واژگانی به حساب می آیند و در نتیجه، بهتر است در یک فرهنگ لغت مناسب به صورت (مدخل های ) جداگانه فهرست شوند(همان، ص۴۰)
باطنی(۱۳۷۰) با الگو گیری از اولمان اطلاعات قابل توجهی در این زمینه در زبان فارسی به دست میدهد. وی سه انگیزشی را که اولمان مطرح کرده است در زبان فارسی ارائه میدهد وی در انگیزش آوایی، نام آواها را مطرح می کند کهاز نظر او واژه هایی هستند که تلفظ آنها تقلیدی از صدای مدلولشان است مانند شر شر و یا ونگ ونگ که واکه ای /o/در میان دو هجا قرار می گیرد.(باطنی، ۱۳۷۰، صص۱۱۹ و ۱۲۰) یا واژه های خپل، تپل، کپل که به لحاظ احساسی شاید بتوان فرض کرد که همخوان /p/ میتواند القا کننده ی مشخصه ی چاقی باشد (همان، ص۱۲۱)
وی سپس، انگیزش صرفی را به این گونه مطرح می کند که در برخی از واژه ها صورت صرفی یا اشتقاقی تا حدی مبین معنی است( همان، ص۱۲۶)و انگیزش معنایی را انواع کاربردهای مجازی واژه ها می داند(همان، ص ۱۳۱)
افراشی (۱۳۷۸)درمقاله ی خود به مساله شفافیت و تیرگی معنایی در سطح واژه های مرکب زبان فارسی می پردازد. وی سعی می نماید ملاکی معنی شناختی برای تشخیص شفافیت و تیرگی معنایی واژه های مرکب به دست دهد. وی شفافیت را اصطلاحی میداند که در شماری از حوزه های مطالعات زبانی برای ارجاع به تحلیلی به کار می رود که حقایق را مستقیماً و به روشنی ارائه کند( افراشی، ۱۳۷۸، ص ۶۱)وی سپس به ارائه ی نمونه هایی از کاربرد دو اصطلاح تیرگی و شفافیت در واج شناسی زایا و نحو زایا می پردازد و همچنین مفهوم تیرگی ارجاعی و شفافیت ارجاعی درمعنی شناسی را به همراه نمونه ارائه میدهد.(همان، صص۶۲-۶۳) سپس واژه های شفاف و تیره را در صرف معرفی می نماید(همان، ص ۶۴) در ادامه به دیدگاه اولمان اشاره می کند و سه انگیزش آوایی، صرفی و معنایی او را مشخص
می نماید( همان،صص۶۴-۶۷)
افراشی رویکرد معنایی به شفافیت و تیرگی واژه های مرکب دارد و از ابزار معنی ارجاعی برای مطالعه ی خود استفاده می کند وی معنی ارجاعی را رابطه ای میان یک واحد زبانی ( به ویژه واژه )و واقعیات غیر زبانی که بر آن ها دلالت میکند میداند(همان، ص۶۷)
وی سپس پیوستار شفافیت و تیرگی در واژه های مرکب را بر اساس وضعیت معنی ارجاعی اجزای تشکیل دهنده ی واژه ارائه میدهد. به گونه ای که کاربرد اجراعی محض واحدها در ترکیب، نهایت شفافیت و عدم کاربرد ارجاعی واحدها در ترکیب، نهایت تیرگی را به دست میدهد.(همان، ص۶۸)
وی، سپس پیوستار شفاف – تیره را شاخصی برای مفهوم درون مرکز- برون مرکز میداند و بعد از ارائه ی تعریفی از واژه های درون مرکز و برون مرکز رابطه ی بین آنها را با پیوستار شفاف – تیره چنین اظهار میدارد که اگر در یک ترکیب واژگانی ،هسته ی نحوی ترکیب در معنی ا رجاعی به کار رفته باشدترکیب درون مرکز می گردد و چنانکه هسته ی نحوی ترکیب در معنی ارجاعی به کار نرفته باشد ترکیب برون مرکز خواهد بود. پس هر چه به سمت شفافیت نزدیک شویم، امکان ظهور ترکیبات درون مرکز بیشتر می شود و بالعکس(همان، ص۷۰)
وی در ادامه معیار دیگری برای تمایز شفافیت و تیرگی ارائه میدهد به این صورت که اگر قاعده مندی در ساخت واژه مطرح باشد شفافیت نیز امکان وقوع می یابد و حاصل کار به لحاظ زبانی شفاف می گردد و از سوی دیگر هر چه بر تعداد قواعد افزوده گردد تا ساخت واژه توجیه شود احتمالا پیچیدگی بیشتر و شفافیت کمتر می شود و فرایند به سوی تیرگی پیش می رود، به گونه ای که پذیرش ساخت های تیره از سوی جامعه ی زبانی بر حسب توافق عام خواهد بود زیرا یا فرایند تولید
یک ساخت زبانی بی قاعده است یا اینکه به علت کثرت تعداد قواعد، دنبال کردن تشخیص آنها مشکل خواهد شد ( همان، صص۷۰-۷۲)
صفوی (۱۳۷۹) در فصل ۹ کتاب درآمدی بر معنی شناسی خودآنجا که هم نشینی معنایی را توضیح میدهد زیر بخشی را به مقوله ی شفافیت و تیرگی معنایی اختصاص داده است. وی ابتدا شفافیت را در معنی کلی آن همان گونه که افراشی مطرح کرده است تعریف میکند و سپس در معنی شناسی شفافیت را زمانی مطرح می داند که بتوان از طریق دال، پی به مدلول برد.بدون آن که رابطه ای میان این دال و مدلول از پیش ساخته شده باشد(صفوی، ۱۳۷۹، ص۲۵۳) وی دراین مورد دو دال میز و دنگ دنگ را با هم مقایسه می کند و معتقد است اهل زبان برای دلک مدلول میز از طریق دال میز باید این نشانه را از قبل بشناسد وآن را در نظام زبان خود داشته باشد اما در مورد واژه ی دنگ دنگ چنین می نماید که میان دال دنگ دنگ و مدلول آن نوعی انگیزش وجوددارد. (همان، ص۲۵۴) که این همان مساله انگیزش آوایی و نام آواها می باشد در ادامه نیز وی انگیزش اولمان را مطرح می کند( همان، ص ۲۵۴)
از نظر وی واژه های بسیط، یعنی واژه هایی که از یک تکواژ تشکیل شده اند به دلیل ماهیت اختیاری نشانه های زبان تیره به حساب می آیند، یعنی هیچ انگیزشی سبب نمی شود تا اگر ندانیم مثلاً کلید چیست از دال کلید پی به مدلول آن ببریم( همان، ص۲۵۴) البته در این مورد توضیح میدهد که شاید بتوان واژه هایی نظیر بمب یا بوق را نسبت به مثلاً کلاه یا جوراب شفاف تر دانست. (همان، ص۲۵۴)بنابراین به نظر می رسد شفافیت و ویژگی در محدوده ی واحدهایی قابل بحث باشد که از بیش از یک تکواژ تشکیل شده اند. در چنین شرایطی، حوزه ی بررسی به واژه های غیر بسیط و جمله محدود خواهد شد.(همان، ص۲۵۴)
وی، سپس، واحدی را به لحاظ معنایی شفاف میداند که حاصل جمع مفهوم عناصر تشکیل دهنده اش ، مفهوم آن واحد را به ذهن متبادر سازد و مانند افراشی شفافیت و تیرگی معنایی را روی پیوستاری از نهایت شفافیت تا نهایت تیرگی قابل تبیین میداند( همان، ص۲۵۵)
وی واژه هایی چون پارچه فروش، طلا فروش، فخر فروش و عشوه فروش را با هم مقایسه می کند که به ترتیب، از نهایت شفافیت تانهایت تیرگی بروی پیوستار قرار میگیرند. زیرا با دانستن مفهوم پارچه و فروش میتوان به مفهوم دقیق پارچه فروش دست یافت. اما طلا فروش تنها تکه های طلا را نمی فروشد فروش در فخر فروش متفاوت از مفهوم فروش در طلافروش است. اما با دانستن مفهوم فخر میتوان مفهوم بخشی از فخر فروش را دریافت. اما عشوه فروش به لحاظ معنایی کاملا تیره است زیرا با دانستن مفهوم عشوه و فروش نمی توان به مفهوم آن دست یافت( همان، ص۲۵۵)
صفوی در ادامه مسأله ی شفافیت و تیرگی معنایی را در سطح جمله مطرح می کند که اگر حاصل جمع مفهوم واژه های تشکیل دهنده ی یک جمله، مفهوم آن جمله را به ذهن متبادر سازند، جمله ی مذکور شفاف و در غیر این صورت، تیره تلقی خواهد شد.(همان، ص۲۵۵)
سپس جمله های (۲۰) و (۲۱) را نمونه می آورد:
۲۰-کتابی بهش دادم
۲۱-وعده ی سرخرمنش دادم
وی توضیح میدهد که مفهوم جمله ی (۲۱) را بر خلاف نمونه ی (۲۰) نمی توان با کنار هم قرار دادن معنی تک تک تکواژها تشخیص داد (همان، ص۱۴۳) در چنین شرایطی جمله ای نظیر (۲۱)به لحاظ معنایی تیره محسوب می شود.معمولا جملات اصطلاحی درهر زبانی به لحاظ معنایی تیره اند واهل زبان آنها را همچون واژه های بسیط فرا می گیرند( همان، ص۲۵۶)
وی معتقد است که واحدهای زبانی تیره، خواه در سطح جمله و خواه در سطح واژه بر حسب توافق عام کاربرد می یابند و درنتیجه عملکردی محدودتر از واحدهای شفاف دارند.(همان، ص۲۵۶)
اما نگارنده معتقد است آنچه را صفوی تحت عنوان شفافیت و تیرگی در سطح جمله ذکر نموده است باید در سطح اصطلاح ذکر کرد زیرا یک اصطلاح، ممکن است جمله نباشد همان گونه که ملاحظه می شود در جمله ی (۲۱) که صفوی ذکر می کند خود جمله اصطلاح نیست، بلکه عبارت وعده ی سر خرمن اصطلاح محسوب می شود.
هر چند ممکن است یک اصطلاح به صورت جمله باشد. اما این امر موجب نمی شود که آن را جزو مقوله ی شفافیت و تیرگی معنایی در سطح جمله بدانیم. به عقیده ی نگارنده شفافیت و تیرگی در سطح جمله نیز وجود دارد اما زمانی مطرح می باشد که معنی اصطلاحی نداشته باشد. ودر این صورت یا جمله دارای ابهام است یا در حوزه ی کاربرد شناسی قابل طرح
می باشد.البته نگارنده بر این موضوع واقف است که ممکن است عبارتی از نظر کاربردی و درحوزه ی کاربرد شناسی، از شفافیت و به ویژه تیرگی برخوردار باشد.
نگارنده نیز به پیوستاری بودن شفافیت و تیرگی معنایی معتقد است به طوری که پیوستاری وجود دارد که یک طرف آن نهایت شفافیت و طرف دیگر، نهایت تیرگی است و در میان این دو قطب پیوستار، در جاتی از تیرگی را داریم.
نگارنده سعی بر آن دارد که از مفاهیم شاخص کامل و شاخص جزیی که کروز مطرح کرده است برای نشان دادن میزان شفافیت و تیرگی معنایی در واحدهای واژگانی بهره جوید هر چند که این معیار ناقص معیار ارجاعی بودن که افراشی به خدمت گرفته است نیست.
همان گونه که صفوی اشاره کرد همه ی واژه های ساده به جز نام آواها جزو واژه های تیره به حساب می آیند و در پیوستار در نهایت تیرگی قرار می گیرند ودر عوض نام آواهایی مانند جیک جیک که تلفظ آنها مانند صدای مدلولشان است جزو واژه های شفاف به حساب
می آیند. البته دراین میان واژه هایی نظیر بمب، بوق، فوت نسبت به واژه های بسیط فرش یا میز شفاف تر به حساب می آیند و درمیانه ی پیوستار قرار می گیرند. پس این پیوستار در مورد واژه های
بسیط چنین خواهد بود.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-12-19] [ 12:44:00 ب.ظ ]




مراحل قیمت گذاری

یک مدل برنامه قیمت گذاری برای گسترش و توسعه نیازمند همکاری با قسمتهای مختلفی از شرکت است. سه پیش نیاز برنامه قیمت گذاری مناسب وجود عواملی به شرح زیر در سازمان است:
– داشتن هدف اصلی و درک صحیح از مشتریان و روند بازار.
– دارابودن یک فرایند مدیریتی عمل گرا برای توسعه و اجرای برنامه قیمت گذاری.
– انجام یک برنامه قیمت گذاری صحیح که تمایل به تعهد در فرایند قیمت گذاری داشته باشد.
محققان معتقدند که برای داشتن یک برنامه قیمت گذاری مناسب برای شرکت باید ۷ مرحله اصلی و اساسی پشت سر گذاشته شود( Dolan & Simon, 1996, P.326)

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

مرحله اول: تعیین هدف بلندمدت قیمت گذاری

در اولین مرحله باید هدف از قیمت گذاری تعیین شود. اهداف قیمت گذاری از تنوع بالایی برخوردارند که در قسمت قبل توضیح داده شد.

مرحله دوم: تعیین میزان تقاضا

هر قیمتی منجربه ایجاد سطح متفاوتی از تقاضا می شود و از این رو، بر هدفهای بازاریابی شرکت اثری متفاوت خواهد گذاشت. رابطه بین قیمت و تقاضا باعث می شود که یک منحنی تقاضا به وجود آید. برای تعیین میزان تقاضا لازم است که حساسیت تقاضا نسبت به قیمت، برآورد منحنی تقاضا و کشش تقاضا در برابر تغییر قیمت نیز مورد بررسی قرار گیرد.

مرحله سوم: برآورد هزینه ها

در حالی که تقاضا سقف قیمتی را که شرکت برای محصولات خود در نظر می گیرد، تعیین می کند، هزینه ها، کف را تعیین خواهند کرد. بر این اساس هر شرکتی باید قیمتی را در نظر بگیرد که بتواند هزینه های تولید، پخش و فروش محصول را پوشش دهد و برای کار و ریسکی که شرکت پذیرفته است، بازده معقولی ارائه کند.

مرحله چهارم: تجزیه تحلیل محصولات، قیمت ها و هزینه های شرکت رقیب

هنگامی که شرکت با توجه به تقاضای بازار، قیمت و هزینه ها را برآورد می کند، باید هزینه ها و قیمتهای شرکت های رقیب و واکنش آنها در برابر قیمت محصولات خود را مورد توجه قرار دهد و در محاسبات خود منظور کند.

مرحله پنجم: انتخاب روش قیمت گذاری

در این مرحله باید از بین روش های متنوع قیمت گذاری روش مناسب را انتخاب کرد. بطور کلی روش های قیمت گذاری عبارتند از:

قیمت گذاری بر مبنای افزودن به بهای تمام شده: در این روش که ابتدایی ترین روش قیمت گذاری نیز محسوب می شود، قیمت با افزودن یک عدد استاندارد به بهای تمام شده تعیین می شود. این روش تنها زمانی کارساز واقع می شود که قیمت تعیین شده بتواند فروش مورد انتظار را تضمین کند.

قیمت گذاری بر مبنای بازده مورد نظر: در این روش، شرکت، قیمتی را تعیین می کند که به یک نرخ بازده از سرمایه گذاری برسد. در اجرای این روش اگر شرکت بتواند هزینه ها و فروش را به صورتی دقیق برآورد کند، بازده سرمایه مورد انتظار تحقق خواهد یافت. در غیر این صورت شرکت به نتایج مورد انتظار دست پیدا نخواهد کرد.

قیمت گذاری بر مبنای ارزش مورد تصور: در این روش، قیمت گذاری بر مبنای پنداشت خریداران در مورد ارزش محصول و نه بر پایه بهای تمام شده آن صورت می گیرد. سپس با بهره گرفتن از سایر اجزای تشکیل دهنده آمیزه بازاریابی، مانند تبلیغات، تلاش می شود تا بر ارزش مورد تصور در ذهن مشتریان افزوده شود. در بکارگیری این روش برای محصولات جدید به تحقیقات بازار نیاز است.

قیمت گذاری بر مبنای ارزش: این روش بر این پایه قرار دارد که قیمت باید نشان دهنده ارزش بالای محصول برای مشتریان باشد. در این روش شرکت باید به اقداماتی دست بزند که بدون اینکه به کیفیت محصول لطمه ای وارد آید، محصولات را با هزینه کمتری تولید کند و یا با عرضه آنها را به قیمت پایین تر، تعداد بیشتری از مشتریان حساس به قیمت را جذب کند. این روش بیشتر در خرده فروشیها مشاهده می شود.

قیمت گذاری بر مبنای نرخ رایج: در این روش فروشگاه ها قیمتهای محصولات خود را بر مبنای قیمت محصولات شرکتهای رقیب می گذارند. در این حالت امکان دارد شرکتی محصولات خود را یکسان، بیشتر یا کمتر از قیمت شرکتهای عمده و رقیب عرضه کند. این روش هنگامی که نتوان به راحتی هزینه ها را محاسبه کرد یا واکنش رقبا نامشخص است بکار برده می شود.

قیمت گذاری بر مبنای پیشنهادهای مهر و موم شده: این روش در مناقصه ها کاربرد دارد. هنگامی که شرکتها برای انجام پروژه ها، پیشنهادهای مهر و موم شده می دهند، قیمتها بصورت رقابتی تعیین می شود. در مناقصه، هر شرکتی قیمت پیشنهادی را بر اساس انتظاراتی که نسبت به قیمت شرکتهای رقیب دارد تعیین می کند نه بر مبنای رابطه دقیق قیمت با هزینه های شرکت یا تقاضای موجود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:43:00 ب.ظ ]




نظریه مؤلفه های معنایی/ واحدهای گزینشی/ واحدهای اشتقاقی/ واحدهای صرفی/ واحدهای واژگانی/ ساختمان فعل/ زبان فارسی.

  1. ارژنگ، غلام رضا. “صفت و نقش دستوری آن در زبان فارسی”. پایان نامه کارشناسی ارشد علوم تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، ۱۳۴۹، ۱۰۳ ص.

صفت/ نقش دستوری صفت/ زبان فارسی.

  1. استاجی، اعظم. “بررسی تحول تاریخی وندهای اشتقاقی فارسی و مقایسه آن با پاره ای گونه های ایرانی از دوره میانه تا امروز”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۷۶، ۳۲۰ ص، کتابنامه.

زبان فارسی/ وند اشتقاقی.

  1. اسحاقی، الیاس. “بررسی و توصیف گویش کاشمر”. پایان نامه کارشناسی ارشد ؟، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۷۹، ۱۷۸ ص، مصور، جدول، کتابنامه.*

گویش کاشمر/ بررسی آوایی/ بررسی دستوری.

  1. اسکندرزاده، محمدجلیل. “حالات اسم در زبان فارسی و مقایسه آن با زبان های باستانی ایران”. پایان نامه مقطع؟، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۳۸، دو+۳۴٫*

حالات اسم/ زبان فارسی دری/ زبان های ایرانی باستان/ مقایسه.

  1. اسماعیلی، محمدمهدی. “گویش گزی”. پایان نامه کارشناسی ارشد فرهنگ زبان های باستانی، دانشکده تحصیلات تکمیلی، دانشگاه شیراز، ۱۳۷۴، ۱۶۱ ص، واژه نامه، کتابنامه.

واج/ گز (بخش برخوار اصفهان)/ گویش گزی/ واکه.

  1. اسماعیلی فرد، زهرا. “انواع کلمه در زبان فارسی”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۰، ۷۵ ص، کتابنامه.

انواع کلمه/ زبان فارسی.

  1. اشتری، مهشید. “بررسی صوری و معنایی روندهای ترکیب و اشتقاق در شاهنامه فردوسی”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۸، ۹۷۵ ص.

شاهنامه فردوسی/ بررسی صوری/ بررسی معنایی/ ترکیب و اشتقاق.

  1. اشرف حاتمی عباد، علی. “بررسی گروه اسمی در گویش کردی کمیایی سنقر”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی، دانشکده ادبیات فارسی و زبان های خارجی، دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۷۵، ۱۳۲ ص، جدول، نقشه، کتابنامه.

گویش کردی/ گروه اسمی.

  1. افتخاری، محمدمهدی. “توصیف دستوری تاریخ بیهقی”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۷۳، ۳۶۴ ص، کتابنامه.*

توصیف دستوری/ تاریخ بیهقی (کتاب).

  1. افخمی نیا، مهدی. “دستور زبان مقایسه ای: کاربرد قید در زبان فرانسه و فارسی”. پایان نامه کارشناسی ارشد آموزش زبان فرانسه، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۷۴، ۱۰۴ ص، کتابنامه.

دستور زبان/ قید/ زبان فرانسه/ زبان فارسی.

  1. افراسیابی، فرامرز. “تجزیه و تحلیل زبان شناسانه اشعار فروغ فرخزاد”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشکده تحصیلات تکمیلی، دانشگاه شیراز، ۱۳۸۰، ?ص.

فرخزاد، فروغ/ شعر فارسی/ زبان شناسی.

  1. افضل نژاد، محمد. “بررسی و توصیف گویش سده”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۷۷، ۲۲۶ ص، کتابنامه.

گویش سده/ سده (قاین).

  1. افقری، اکبر. “مصدر در فارسی و انگلیسی، تحقیقی مقایسه ای به منظور اهداف آموزش”. پایان نامه کارشناسی ارشد زبان های خارجی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز، ۱۳۵۳، ۲۳۶ ص.

مصدر/ فارسی/ انگلیسی/ بررسی تطبیقی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:42:00 ب.ظ ]




هر که دست اندر زند یابد فتوح

(۴/۵۳۸ و ۵۳۹)
امیرالمؤمنین علی (ع) نیز پیامبر (ص) را مایۀ امن و آسودگی از عذاب الهی می دانستند. ۵۷ خداوند نیز در قرآن علاوه بر آنکه او را به طور عام رَحمَهً لِلعالَمِین۵۸ خطاب می کند، به طور خاص رحمهً للَّذینَ امَنوا ۵۹ توصیف می کند.
مولانا «در تقریر این معنی که بعثت انبیا چنانکه متکلّمان هم می گویند مبنی بر لطف الهی در حق اهل عالم است، خاطر نشان می کند که فی المثل اهتمام رسول ما در شکستن بتان کعبه موجب شد تا امّتان عالم از ضلال بت پرستی نجات پیدا کردند و اگر کوشش وی نمی بود، مردم هنوز بر وفق آیین اسلاف خویش به نیایش اصنام مشغول بودند. پس لطف حق که مقتضای رحمت عام اوست، سبب شد تا بعثت رسول ما، هم عام خلق را از ضلال بت پرستی نجات بخشد و هم خاص قوم را به تربیت روحانی از نفس پرستی و بندگی نفس امّاره برهاند».۶۰
مولا علی (ع) فرموده است : فِإنَّ اللهَ- سُبحَانَهُ- بَعَثَ مُحَمَّداً – صلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ – وَ لَیسَ أحَدٌ مِنَ العَرَبِ یَقرَأُ کِتَاباً وَ لا یَدَّعِی نُبُوَّهً وَ لا وَحیاً . فَقَاتَلَ بِمَن أطَاعَهُ مَن عَصَاهُ. یَسُوقُهُم إلَی مَنجَاتِهِم وَ یُبادِرُ بِهِم السَّاعَهَ أن تَنزِلَ بِهِم. یَحسِرُ الحَسِیرُ وَ یَقِفُ الکَسِیرُ فَیُقِیمُ عَلَیهِ حتّی یُلحِقَهُ غَایَتَهُ إلاَّ هَالِکاً لَا خَیرَ فِیهِ. (همانا خداوند سبحان، محمّد (ص) را برانگیخت؛ و از عرب کسی کتابی نخوانده بود و دعوی پیامبری و وحی نکرده. به یاری کسانی که فرمان وی را می بردند، یا آنان که راه نافرمانی او می سپردند پیکار کرد- تا به راه راستشان درآورد – آنان را به سوی رستگاری راند و پیش از آنکه قیامت رسد از گمراهی شان رهاند: کوته فکری در شناخت خدا درمانده، و شکسته عزیمتی راه به حق نبرده، پیامبر او را برخیزاند و در راه کشاند، و بدانجا که بایدش راند- جز کسی که طریق هلاکت می پیمود و در او خیری نبود – تا آنگاه که به سرمنزل نجاتشان رساند) . ۶۱

 

 

 

 

 

 

گر نبودی کوشش احمد تو هم   می پرستیدی چو اجدادت صنم
این سرت وارست از سجدۀ صنم   تا بدانی حق او را بر امم
گز بگوئی شکر این رستن بگو   کز بت باطل هَمَت برهاند او

(۳/۳۶۵- ۳۶۷)
لطف پیامبر بر کفاری که در فتح مکه به دست مسلمانان اسیر شدند، یکی از بزرگترین دل مشغولی های مولوی است و از آن بارها، و با ذوق و اشتیاق فراوان یاد کرده است. در فیه مافیه می گوید : «مصطفی – صلوات اله علیه – مکه و بلاد را برای آن نمی گرفت که او محتاج آن بود. برای آن می گرفت که تا همه را زندگی بخشد و روشنایی کرامت کند، هذا کفٌّ معوَّدٌ بِاَن یُعطیَ ما هُوَ مُعوَّدٌ بِاَن یأخُذَ. ایشان خلق را می فریبند تا عطا بخشند نه برای آنک از ایشان چیزی برند» ۶۲ ، «مصطفی- صلی الله علیه و آله و سلّم – چون شکسته شد، مظلوم بود و چون شکست هم مظلوم بود، زیرا در هر دو حالت حق به دست اوست و مظلوم آن است که حق به دست او باشد. مصطفی – صلّی الله علیه و آله و سلّم – را دل بسوخت بر اسیران؛ حق تعالی برای خاطر رسول وحی فرستاد که بگو ایشان را در این حالت که شما در بند و زنجیرید، اگر شما نیّت خیر کنید، حق تعالی شما را از این برهاند و آنچ رفته است، به شما باز دهد و اضعاف آن و غفران و رضوان در آخرت، دو گنج: یکی آنک از شما رفت و یکی گنج آخرت» . ۶۳
در مثنوی اینگونه بیان می کند که بعد از فتح مکّه ۶۴ ، پیامبر گروه اسیران را نظاره می کرد؛ در همان حال تبسّمی نمود. آن اسیران با خود گفتند:

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

رحمت عالم همی گویند و او   عالمی را می برد حلق و گلو

(۳/۴۴۷۹)
پیامبر (ص) با عنایت الهی سخن آنان را شنید و فرمود : «تبسّم من، خندۀ فاتحانه نیست بلکه برای این است که شما را از تاریکی و گمراهی به سوی روشنی هدایت کردم».

 

 

 

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:41:00 ب.ظ ]




-با توجه به اینکه نمونه حاضر تنها منحصر به شهرستان آمل می باشد طبعاً تعمیم نتایج ان نیز محدود می باشد . پیشنهاد می شود که تحقیقی مشابه به این پژوهش در سطح شهرهای دیگرکشور انجام شود.
منابع
الف )منابع داخلی :

    1. سلامی ،حبیب اله(۱۳۸۳)،مفاهیم و اندازگیری بهره وری در کشاورزی،فصلنامه اقتصاد کشاورزی و توسعه ،شماره۱۸٫

عکس مرتبط با اقتصاد

    1. طاهری ،شهنام(۱۳۸۲)،بهره وری وتجزیه وتحلیل آن در سازمان ها،نشر هوای تازه ،تهران.
    2. طالع زاری ،محمد(۱۳۷۹)،اندازه گیری وتجزیه وتحلیل بهره وری عوامل تولید در صنعت طیور گوشتی استان سمنان،پایان ارشد،مرکز آموزش عالی امام خمینی .
    3. هنرور،شهریار (۱۳۷۶)،بررسی وضعیت صنعت پرورش مرغ گوشتی دراستان فارس ،گزارش مطالعاتی ،مدیریت طرح و برنامه جهاد سازندگی .
    4. خاکی، غلامرضا(۱۳۷۶)؛ «افزایش افزوده، راهی برای اندازه گیری بهره وری»، مؤسسه مطالعات و برنامه ریزی آموزشی سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

  1. فطرس، محمد حسن(۱۳۸۲)، «اثر سیاست های پولی و مالی دولت بر متغیرهای عمده بخش کشاورزی اقتصاد کشاورزی و توسعه»، شماره ۴۳ و ۴۴٫
  2. باقری، هومن(۱۳۷۹)، «بررسی عوامل مؤثر بر سرمایه گذاری خصوصی و رشد بخش کشاورزی»، اقتصاد کشاورزی و توسعه.
  3. مهرگان، نادر(۱۳۸۴)، «تحلیل رفتار سرمایه گذاران بخش خصوصی در کشاورزی ایران»، اقتصاد کشاورزی و توسعه، شماره ۲۲٫
  4. کهنسال،رضا و علی دهقانیان(۱۳۸۲)، «اندازه گیری کارایی عوامل تولید کشاورزی در منطقه تربت حیدریه»، سازمان جهاد کشاورزی استان خراسان.
  5. امینی، علی و حسن فلیحی(۱۳۷۵)، « وضعیت سرمایه گذاری در بخش کشاورزی و عوامل مؤثر بر آن طی دوره ۱۳۴۴ تا ۱۳۷۳»، وزارت کشاورزی(سابق) .

ب) منابع لاتین مورد استفاده در این تحقیق

  1. EDUARDO T.GONZALEZ(2004), “THE IMPACT OF CORPORATE GOVERNANCE ON PRODUCTIVITY IN ASIA”, PUBLISHED BY THE ASIAN PRODUCTIVITY ORGANIZATION
  2. MIRFAKHRAI MOHAMMAD(2004), “TOTAL FACTOR PRODUCTIVITY GROWTH: SURVEY REPORT”, PUBLISHED BY THE ASIAN PRODUCTIVITY ORGANIZATION

به نام خدا
پاسخ دهنده گرامی باسلام
در سال های گذشته یکی از اهداف سیاست گذاران و برنامه ریزان کشور حرکت به سمت خودکفایی و اشتغال زایی بوده است.
بنابراین لازم است میزان موفقیت این برنامه ها مستمراً مورد ارزیابی قرار گیرد این پژوهش با هدف شناسایی میزان موفقیت مرغداران واحدهای صنعتی در بررسی اقتصاد تولید صنعت مرغداری در شهرستان آمل انجام می گیرد. نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما برای این تحقیق مفید بوده و می تواند به بهبود سیاست ها و برنامه های آینده کمک نماید ضمن تشکر از اینکه وقت خود را جهت همکاری با این پژوهش قرار می دهید خواهشمند است سئوالات زیر را با دقت خوانده و پاسخ خود را در محل مناسب مشخص کنید لازم به ذکر است که سئوالات داده شده صرفاً به منظور انجام کار پژوهش و علمی تهیه شده است و هیچ گونه استفاده دیگری از آن نخواهد شد.- -با سپاس فراوان-
بخش الف مشخصات فردی
۱- سن ….. ………………………سال
۲- تجربه کار …………………… سال
۳- جنسیت مرد O زن O
4- میزان تحصیلات زیر دیپلم O دیپلم O فوق دیپلم O لیسانس و بالاتر O
5- نوع فعالیت مرغداری گوشتی O مرغ مادر گوشتی O تخم گذار O
6- ظرفیت مرغداری……………قطعه
۷- تعداد کارگر …………………نفر
بخش ب – سئوالات دو گزینه ای

  1. پروانه بهره برداری دارید بلی O خیر O
  2. نوع سیستم پرورشی باز O بسته و اتوماتیک O
  3. نوع مالکیت شخصی O اجاره ای O
  4. مالکیت به صورت انفرادی O شرکتی O
  5. وضعیت فعالیت در سال کسب اطلاعات فعال O غیر فعال O
  6. وضعیت تخصص کارگران ماهر O ساده O

بخش ج – سئوالات چند گزینه ای-
به نظر شما وضعیت اقتصاد تولید در بخش صنعت مرغداری گوشتی در شهرستان آمل با در نظر گرفتن هر یک از مواردی که در زیر آمده چگونه است ؟
بسیار نا مناسب O نامناسب O مناسب O بسیار مناسب O

  1. تنوع نژادی جوجه های موجود در بازار چگونه است.

بسیار نا مناسب O نامناسب O مناسب O بسیار مناسب O

  1. کیفیت جوجه های یکروزه به عنوان اصلی ترین نهاده چگونه است.

بسیار نا مناسب O نامناسب O مناسب O بسیار مناسب O

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:40:00 ب.ظ ]




-کنترل شهر های بزرگ وهدایت سرمایه گذاری به سمت شهر های کوچکتر
-ایجاد تعادل بین شهرهای بزرگ وکوچکدر استان ها درجهت متعادل کردن سیاست های برنامه ریزی توسعه ی یکپارچه در سطح استانی
-باز شناسی و برریس نقاط ضعف و قوت شهر های کوچک در زمینه ی جذب جمعیت و مهاجر فرستی
-سرعت بخشیدن به توسعه ی فضاهای خدماتی در شهر قیدار بر اساس نیاز شهروندان
این پژوهش تا حدودی مشابه کار ما است با این تفاوت که علل مهاجرت را تنها از دید افرادی که هقدام به مهاجرت کرده اند سنجیده در حالی که ما قصد داریم علاوه بر این کار انگیزه های مهاجرت را در بین ساکنین حال حاضر بیجار نیز بررسی کنیم و یک تصویری از علل مهاجرت در گذشته و حال را ترسیم کنیم.و از طرفی شرایط نمونه مورد برسی تحقیق یاد سده بسیار متفاوت از شرایط نمونه ی مورد بررسی ماست چرا که تفاوت قومیتی ،زبانی و مذهبی در شهرستان مورد بررسی این تحقیق وجود ندارد.
زاهد (۱۳۸۵)در پژوهشی با عنوان «نگاهی کلان به به مهاجرت و توزیع جمعیت در ایران از سال ۱۳۵۵-۱۳۷۵» به تبیین حرکات جمعیت بر اساس این نظریه که «زیر ساخت پدیده ی مهاجرت را روابط مسلط اجتماعی (قوانین و هنجار ها)تشکیل می دهند»پرداخت .نتیجه این پژوهش که با روش کمی و کیفی انجام شده است نشان می دهد بر اساس نظریه ی زاهد،تمرکز گرایی در روابط اجتماعی از طریق تکنولوژی ملهم از آن روابط ،موجب توزیع متمرکز امکانات در مرکزیت این روابط می شود و جمعیت برای دستیابی به این امکانات به سوی قطب های مذکور روانه می شوند.
در دهه ی اول ۱۳۵۵-۶۵،به دنبال گسترش حدود دو برابر و نیم بخش عمومی یا دولتی و تقریبا ثابت ماندن تعداد شاغلین در بخش خصوصی ،علی رغم افزایش جمعیت ،یک نظام کاملا تمرکز یافته ی دولتی بر ساختار مشاغل کشور حاکم گردیده .این تمرکز در روابط سبب تمرکز در توزیع امکانات ومهاجرت به سوی این مراکز شد.به این ترتیب تهران و دیگر نقاط شهری کشور به ترتیب اولویت از لحاظ تمرکز گرایی در روابط اجتماعی پذیرای این جمعیت مهاجر شدند.
این روند در دهه ی دوم مطالعه(۱۳۶۵-۷۵) به صورت قبل ادامه نیافت وگسترش بخش خصوصی ،تا حدی از شدت هجوم مهاجران به شهرها کاست ما افزایش تعداد جمعیت موجب شد علی رغم ملایم تر شدن مکندگی شهرها ،باز هم بر حجم مهاجران به درون آنها به خصوص تهران افزوده شد.علاوه بر این بخش خصوصی هم در سالهای دهه ی دوم ،به صورت متمرکز رشد یافت وهمین عامل موجب جذب جمعیت به سوی مراکز تمرکز این که همان شهر ها بودند(زاهد ،۱۳۸۵: ۱۹۵-۱۹۶).
این کار پژوهشی رویکردی کل گرا داشته و با توجه به وسعت زیاد کشور و تنوع قومیتی زبانی و مذهبی و سطوح متفاوت توسعه در مناطق کشور قابلیت تبیین را در سطح کلی دارد وبه شرایط خاص هر منطقه توجه نکرده است.
قاسمی اردهائی و حسینی راد در بخشی از مقاله خود با عنوان «بررسی ویژه گی های مهاجران داخلی در ایران طی دهه ی ۱۳۷۵-۸۵» به مقایسه ی افراد مهاجر وافراد غیر مهاجر بر حسب جنس سن تعداد نفر در خانوار ،وضع فعالیت اقتصادی می پردازند. آنها به این نتیجه رسیدند که جریان های مهاجرت در ایران کاملا جنس گزین و سن گزین است یافته های این تحقیق نشان می دهد که:
۳۸%درصد جمعیت مهاجر در گروه سنی ۲۰ تا۲۹سال قرار دارد و در تمام گروه های سنی جمعیت مهاجر ،نسبت مردان بیشتر از زنان است.
از نظر تعداد نفر در خانوار ،خانوار های مهاجر نسبت به خانوارهای غیر مهاجر از تعداد اعضای کمتری بر خور دارند به طوری که در صد مهاجران در خانوار های یک الی ۴ نفره بیشتر از غیر مهاجران است.
مطالعه ی تطبیقی وضع فعالیت اقتصادی مهاجران و غیر مهاجران کشور نشان می دهد که مهاجرین نسبت به غیر مهاجرین بیشتر به فعالیت مشغولند.بررسی جمعیت فعال نیز نشان می دهد که درصد اشتغال بین مهاجرین بیشتر از غیر مهاجرین است .این امر بیشتر به ویژه گی های جمعیتی اجتماعی و اقتصادی مهجرین (از جمله ساختار سنی و تحصیلات ) بر میگردد (قاسمی اردهائی و حسینی راد،۱۳۸۸ :۴۱-۵۱).
در این کار تحقیقی به ویژه گی های مهاجران پرداخته شده و از علل و عوامل مهاجرت بحثی نشده است.و از نوع تحلیل ثانویه است.
مطالعه ای که توسط جهاد دانشگاهی استان خوزستان درباره ی علت مهاجرت روستاییان این استان در سال ۱۳۶۲ صورت گرفته که نتایج این تحقیق نشان می دهد پایین بودن نسبت درآمد روستاییان به نسبت درآمد شهربان، کمبود خدمات، آب آشامیدنی، و جاده از دلایل مهاجرت آنها بوده است. در این پژوهش از نظریه ی جاذبه و دافعه استفاده شده. این کار تحقیقی در به یافتن علل مهاجرت روستا شهری پرداخته حال این که ما به بررسی علل مهاجرت از نوع شهر به شهر می پردازیم.
قویدل و دیگران در پژوهش تحت عنوان بررسی روند و علل مهاجرت به کلان شهر تهران با تأکید بر شهرستان فیروز کوه به روند افزایش مهاجرت “شهر تهران را مورد بررسی قرار داده اند و عامل تحصیلات بالا و نقش عوامل فرهنگی اجتماعی در مهاجرت را به شهرستان فیروز کوه موثر دانسته اند. و توسعه و گسترش شهرک های صنعتی را از عوامل مهم برای جلوگیری از مهاجرت به پایتخت می دانند و به این نتیجه رسیده اند که برای افراد واقع در گروه درآمدی کم و متوسط (قبل از مهاجرت) عوامل اقتصادی و برای گروه درآمدی خوب عوامل فرهنگی و اجتماعی نقش بیشتری در مهاجرت افراد داشته اند. در این پژوهش از تئوری تودار و استفاده شده است.محققین این پژوهش بیشتر به بحث مهاجر پذیری پرداخته اند. و کار پژوهش در منطقه ای متفاوت از جهات مختلف با نمونه مورد بررسی م

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

ا صورت گرفته است.
ضرابی و رخشانی نصب در تحقیقی تحت عنوان روندهای مهاجرپذیری و مهاجر فرستی شهرهای ایران در دو دهه ی اخیر، به بررسی روند مهاجرت در شهرهای مختلف ایران پرداخته اند نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در طول دو دهه ی مورد مطالعه مهاجر پذیری در سیستم شهری کشور افزایش یافته است به گونه ای که در طول دو دهه ی مورد ۱۳۸۵ – ۱۳۶۵ دهه ی ۷۵ – ۱۳۶۵ حدود ۷۱ درصد شهرهای کشور مهاجر پذیر بوده اند در حالی که در دهه ی اخیر درصد شهرهای مهاجر پذیر به ۲۷/۸۶ درصد رسیده به عبارتی درصد شهرهای مهاجرپذیر حدود ۱۵ درصد افزایش یافته در بین شهرهای کشور شهرهای متوسط مهاجر پذیری بیشتری داشته اند و در نهایت باید گفت بر اساس نتایج این پژوهش افزایش مهاجرپذیری شهرهای متوسط ضرورت توجه به این گونه شهرها در نظام شهری کشور مطرح می شود چرا که هدایت سرمایه گذاری ها به سمت شهرهای متوسط باعث ثبات منطقه ای می-گردد و از هجوم بی رویه ی مهاجران به سمت شهرهای بزرگ جلوگیری می کند. با این کار تعادل در جریان های مهاجرتی ایجاد و از شدت مهاجرپذیری شهرهای بزرگ و متروپلیتن تهران کاسته می شود این پژوهش با روش اسنادی صورت گرفته. در این پژوهش رویکرد کلی نگر حاکم است و روند های مهاجرت را در سطح کشور مورد بررسی قرار داده و روند مهاجرت را در استان ها و مناطق مختلف مطرح نکرده،حال این که ما به بررسی علل مهاجرت از یک شهرستان خاص می پردازیم.
پژوهشی در سال ۱۳۸۲ با عنوان بررسی عوامل اقتصادی اجتماعی و جمعیتی موثر بر مهاجرت در شهرهای استان مازندران طی سالهای ۸۵ – ۱۳۷۵ صورت گرفته که در نتایج آن آمده است :میزان بیکاری و امکانات ارتباطی بیشترین سهم و میزان شهرنشینی کمترین تأثیر را در تغییرات میزان مهاجر فرستی در شهرهای آن استان را داشته اند. همچنین بیشترین مهاجرت ها در آن استان از مناطق شهری به مناطق شهری بود. و مردان حدود ۶۰ درصد از مهاجران را تشکیل داده اند این پژوهش با رویکرد مقایسه ای صورت گرفته واز تئوری جاذبه و دافعه استفاده کرده.این پژوهش شباهت نسبتا زیادی با کار تحقیقی ما دارد اما به دلیل شرایط متفاوت نمونه ی مورد بررسی ما ( تفاوت های قومیتی و مذهبی شهرستان بیجار)کاری متفاوت با کار ماست و نمی توان به تعمیم نتایج این بررسی به نمونه ی مورد بررسی ما پرداخت.
پژوهش در سال ۱۳۷۴ توسط صدیقی تحت عنوان بررسی اوضاع اجتماعی اقتصادی، فرهنگی و روند مهاجرت کوهپرعلیا نوشهر انجام شده که در این پژوهش عوامل اصلی مهاجرت روستاییان کوهپرعلیا به شهرستان نوشهر را عوامل اقتصادی و نابرابری فرصت های شغلی بیان کرده است این تحقیق هم از دیدگاه جاذبه و دافعه به مسئله نگریسته و به شیوه ی پیمایش صورت گرفته. این پژوهشروند مهاجرترا بررسی کرده و به علل آن نپرداخته است
مطالعه ای در سال ۱۳۷۲ با عنوان علل و عوامل مهاجر فرستی و مهاجر پذیری وخالی از سکنه شدن روستاهای استان فارس در مرکز جمعیت شناسی دانشگاه شیراز صورت گرفت که نتایج بدست آمده از آن تحقیق نشان میدهد مشکلات مربوط به زمین کشاورزی و آب عامل اصلی مهاجر فرستی روستاهاست ودر دهاتی که اقتصاد آنها بیشتر بر پایه ی مرغدار ی بود مهاجر فرستی کمتر بوده ،روستاهایی که بیشتر به دامداری اشتغال دارند غالبامهاجر فرست بوده و به عبارت دیگر مشکلات مرتع دارو درمان عامل عمده در مهاجر فرستی است .غیر از روستاهایی که به علت بروز بلایای طبیعی از قبیل سیل زلزله و رانش زمین خالی از سکنه شده اند ،مشکل بقیه ی روستاهای خالی از سکنه مسائل اقتصادی بوده است اما نکته ی مهم این است که در بسیاری از روستاهای خالی از سکنه امکانات تولیدی کاملا از بین نرفته وکشاورزان از مزارع انگور روستاها بهره برداری می کنند به عبارت دیگر می توان با ایجاد راه های مناسب از مهاجرت جلو گیری و از امکانات تولیدر دهاتخالی از سکنه نیز استفاده کرد (آقا ،۱۳۷۲ به نقل از حاجیان ،۱۳۸۷).
پژوهش فوق به بررسی علل مهاجرت روستا شهری پرداخته اما ما به مهاجرت شهر به شهر می پردازیم و از سویی هم فاصله ی زمانی حدود۲۰ ساله با کار پژوهشی ما دارد. ودر طول این مدت وضعیت مهاجرت تفاوت زیادی داشته
۲-۵-۲مطالعات خارجی
لی آنگ در مقاله ای تحت عنوان «دوره ی مهاجرت در چین »علل مهاجرت داخلی در این کشور را در دو مقطع زمانی (۱۹۸۷و ۱۹۹۰)مورد بررسی قرار داده است .بررسی وی نشان داد که دلایل مهاجرت در طول زمان تغییر کرده بدین صورت که در گذشته در حدود نیمی از مهاجرت ها به دلایل خانوادگی صورت می گرفته در صورتی که اکنون به دلایل مربوط به کار (جستجوی کار ، کار آموزی انتقال کار و ماموریت برای کار )انجام می گیرد . یعنی مهاجرت ها به احتمال زیاد پاسخی اقتصادی است(لی یانگ۲۰۰۱:۵۱۶٫۵۱۷).
این کار پژوهشی به مقایسه ی علل مهاجرت در دو مقطع زمانی مختلف پرداخته است و تفاوت زیادی بین شرایط نمونه ی مورد بررسی این پژوهش با نمونه ی ما وجود دارد.
در گزارشی از سازمان ملل درباره ی سیاست های توزیع جغرافیایی جمعیت ۱۵۸کشور در سال ۱۹۸۸ صورت گرفت نتایج زیر بدست آمده در بین این کشورها ۷۳کشور از نظر توزیع جغرافیایی جمعیت وضعیت کاملا نا مناسب داشته اند از این تعداد به استثنای ۵کشور همه گی در حال توسعه بوده اند همچنین ۶۶ کشور دارای وضعیت نا مناسب از نظر توضیع جغرافیایی جمعیت بوده اند که از این تعداد ۴۲ کشور جزو کشورهای در حال توسعه بوده اند وتنها ۶کشور وضعیت قابل قبولی داشته اند تقریبا همه ی کشورهایی که از نظر توضیع جغرافیای خود نا راضی بوده اند عامل اصلی رشد جم
عیت شهرها را مهاجرت روستایی شهری دانسته اند محاسبات آماری هم ثابت کرد که تقریبا بیش از ۳۵تا۶۵درصد از رشد جمعیت شهرها مربوط به مهاجرت های روستایی بوده ۹۰ کشور در حال توسعه در پاسخ به سازمان ملل اظهار داشتند که سیاست های آنها در کاهش روندهای مهاجرت های روستایی شهری می باشد (فتاحی۱۳۸۸ :۴۷).
یکی دیگر از تحقیقات انجام شده در زمینه تاثیر تحصیلات بر مهاجرت ،تحقیقی است با عنوان «ظرفیت انسانی نا متجانس و مهاجرت :چه کسانی از مکزیک به امریکا مهاجرت می کنند ؟»که توسط کاپونی در سال ۲۰۰۶انجام شده است در این مطالعه از داده های سر شماری مکزیک و امریکا استفاده شده است کاپونی در این مطالعه نشان می دهد که بین ظرفیت انسانی که با تحصیلات اندازه گیری شده است و مهاجرت رابطه وجود دارد وی در این پژوهش نشان می دهد که انتخاب مهاجرت در میان مردم مکزیک به صورتU شکل است شکل Uنشان دهنده ی این است که افرادی که دارای تحصیلات وتخصص بسیار پایین یا بسار بالا هستند ،به دلیل این که به شدت متاثر از عوامل جاذبه ی مقصد و عوامل دافعه ی مبداء هستند ،بیشتر از افراد با تحصیلات و تخصص متوسط به امریکا مهاجرت می کنند(CAPONI2006:29.30) ..
محقق در این پژوهش به بررسی ویژه گی های مهاجرین پرداخته و علل مهاجرت که ما درپی آن هستیم در کار وی وجود ندارد.
«کاپروسکی»«دورهام»و«ری»(۱۹۹۸)در بررسی تاثیر مهاجرت ها در تغییرات شهری لهستان طی دوره ی( ۱۹۸۴-۱۹۹۴)نوعی تحرک مهاجرتی سلسله مراتبی به سوی مرکز را در نظام مهاجرتی لهستان مشاهده کردند .همچنین در دوره ی مورد نظر ،کاهش های اساسی در مهاجرت های روستا به شهر دیده شده است .یکی از نتایج قابل توجه این پژوهش ، تغییرات اساسی در عملکرد شهرهای بزرگ همان نقاط مرکزی در نظام مهاجرتی لهستان بوده است .
این مطالعه نشان داد که شهرهای بزرگ به عنوان مناطق اصلی جذب مهاجران در گذشته ،تبدیل به مناطق مهاجر فرستی شده اند که جمعیت مهاجر آنها بیشتر جذب شهر های همجوار و حومه شده اند و نوعی فرایند حومه گرایی در کلان شهر های لهستان مشاهده شده است (کاپروسکی ،دورهام وری ۱۹۹۸:به نقل از انتظاری و مشفق، ۱۳۸۸: .(۴ نویسنده گان این مقاله به تاثیر مهاجرت در تغییرات شهری پرداخته و به نحوی به بحث تداوم نیافتن تمرکز گرایی در شهر های بزرگ لهستان اشاره دارد.
«منگالام» و«شوارزوللر»در مقاله ی خود مهاجرت را پدیده ای در نظر می گیرد که برخی از جنبه های آن در نظام اجتماعی ،پاره ای از جنبه های آن در نظام فرهنگی و برخی از جنبه های آن در نظام شخصیت سازمان اجتماعی انسان قرار دارد .به نظر آنها مهاجرت یک فرایند اجتماعی است که دو نظام سازمان اجتماعی را به هم پیوند می دزند(حسینی جبلی ،۱۳۸۸ :۱۵۸).این مقاله به خود پدیده ی مهاجرت پرداخته وعلل و عوامل مهاجرت در این مقاله بحث نشده است.
«چانگ»(۲۰۱۱)در پژوهشی در مورد مسئله ی مهاجرت روستا به شهر نشان داد که افزایش درآمد ها ،علت اصلی مهاجرت نیست .وعلت اصلی مهاجرت روستاییان به شهر ها را توزیع نا متوازن منابع فرهنگی و اجتماعی می داند .داده مورد مطالعه ی وی ،دوپیمایش بود متشکل از ۲۰۰مورد برون کوچی و در مطالعه ی دوم ۱۰۰نفر که در بخش وشهرستان خود باقی مانده بودند
وی در مطالعه ی خود به این نتیجه رسید که علت تمرکز مهاجران در شهرها ،منشاءغیر اقتصادی دارد و در این مورد به فراهم بودن زمینه برای تحصیلات بهتر وافزایش منزلت اجتماعی اشاره دارد .
به نظر چانگ توزیع نابرابر منابع(غیراقتصادی)در مناطق شهری و روستایی ،واکنشی به نام مهاجرت از روستا به شهر را در پی دارد و افزایش درآمد صرفایک انگیزه ی سنتی برای مهاجران سطح پایین و نیروی بلقوه فعال محسوب می شود (چانگ،۲۰۱۱). این مطالعه هم در حوزه ی مهاجرت روستا شهری قرار دارد.
در میان مطالعات صورت گرفته بیشتر تمرکز بر مطالعه ی مهاجرت های روستا شهری و علل و پیامد های آن بوده ومطالعه ی مهاجرت های بین شهری کمتر مورد توجه بوده.و از سویی مطالعات صورت گرفته مانند کاری که نصیری در قیدار انجام داده به دلیل تفاوت شرایط دو شهر بیجار وقیدار و وجود تفاوت های قومی مذهبی در بیجار دارای تفاوت زیادی با موضوع مورد بررسی ماست و نمی توان نتایج آن را برای بیجار هم تعمیم داد با این وصف که مطالعه ی کمی به صورت موردی در خصوص علل مهاجر فرستی شهرهای کوچک انجام شده وکارهای معدود صورت گرفته تبیین درست و کاملی از مهاجرفرستی شهرهای کوچک ارائه نکرده اند و از سوی دیگر با توجه به تفاوت داشتن شرایط در نقاط مختلف نمی توان نتایج آنها را به بیجار هم تعمیم کرد .در پایان باید گفت اهمیت وبحرانی بودن وضعیت مهاجرت از بیجار به حدی است که مطالعه ی مجزایی را می طلبد.
۲-۶چارچوب نظری :
چارچوب نظری الگویی است که محقق بر اساس آن درباره ی روابط بین عواملی که در ایجاد مسئله مهم تشخیص داده شده اند نظریه پردازی می کند . این نظریه می تواند ضرورتا سخن پژوهشگر نباشد و به طور ونطقی از نتایج تحقیقات قبلی پیرامون مسئله نشات گیرد .چارچوب نظری می تواند مبنایی برای بررسی موضوع تحقیق باشد . به طور خلاصه چارچوب نظری به رابطه ی بین متغیر هایی مانند متغیر مستقل و وابسته که تصور می شود در دگرگونی شرایط مورد بررسی نقش دارند می پردازد .ایجاد چنین چارچوب نظری در برقراری و ساخت فرضیه ها، آزمون آنها و همچنین تکمیل درک پژوهش گر از «مسئله ی تحقیق »کمک می کند (سجادی و بیگلریان ،۱۳۸۵ :۲۵).
مهاجرت از شهر های کوچک یکی ازاساسی ترین مسایلی است که کشورهای جهان سوم با آن روب
ه رو هستند.این نوع مهاجرت ها نشان دهنده ی پیامد عدم تعادل در مجموعه سکونت گاه های شهری و سطح نابرابر توسعه درجوامع شهری است . جمعیت زدایی ناشی از مهاجرت در شهرهای کوچک به عنوان یک عامل خارجی ،نظم طبیعی رشد جمعیت را بر هم می زند و اختلالات عمده ای در وجوه ساختاری جمعیت و حرکات آن ایجاد می کند.
درایران ناهماهنگ بودن تمرکز جمعیت،صنایع و سرمایه در شهرهای بزرگ و مراکز استانها ،علاوه بر این که شهرهای بزرگ رابه صورت یک ایستگاه انتقال ثروت در آورده ،فرصت های پیشرفت وتوسعه را نیز از شهر های کوچک گرفته است وعدم تعادل در موازنه ی توضیع جمعیت در سطح کشور را سبب شده است (مشهدیزاده دهاقانی،۱۳۷۴ :۱۸۳ به نقل از نصیری،۱۳۹۰).جهت گیر مهاجرت از شهرهای کوچک به شهر های بزرگ در سال۱۳۸۵حدود۴۰درصد از ارقام مهاجرت های کشور را تشکیل می دهد طبق بررسی های وزارت اقتصاد ،در شهر های کوچک نرخ رشد جمعیت پایین تر از نرخ رشد طبیعی است(وزارت اقتصاد ،۱۳۷۵ :۲۵).
در اکثر کشور های در حال توسعه شهرهای بزرگ با عدم پیوستگی کامل با شهر های کوچک اکثر سطوح عالی خدماتی اجتماعی و اقتصادی را به خود اختصاص داده است و شهرهای کوچک با ارتباط ضعیف با جوامع پایین تر از خود به صورت فضاهای پیرامونی حاشیه ای و وابسته در آمده اند.(زیاری،۱۳۸۷: ۱۵).
اگر چه ممکن است مهاجرت به دلایل مختلفی انجام پذیرد ،اما شناخت این علل در بین کشورها و حتی شهرها مستلزم شناخت تفاوت هاست(طیبی نیا،۱۳۸۸ :۱۴۴به نقل از ناصری،۱۳۹۰).
درخصوص عوامل موثر بر شکل گیری مهاجرت دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. با این وصف یکی از نظریه ها که برای تبیین مهاجر فرستی شهرستان بیجار کاربردی است نظریه ی وابستگی است.
بنابر این در تعیین فرایند مهاجرت ،لازم است نخست به مسئله عدم توسعه توجه نمود ،زیرا در این راستا است که روابط نابرابر ساختی و مکانی بین بخش های مختلف جامعه مد نظرقرار می گیرد.
معتقدین به وابستگی بر این عقیده اند که علتهای مهاجرت را نمی توان از اثرات آن جدا کرد. زیرا مهاجرت از یک طرف معلول توسعه نابرابر است و از طرف دیگر عامل گسترش و رونق و تعمیق توسعه نابرابر در علت یابی مهاجرت از روستا به شهر در کشورهای جهان سوم، نظریه پردازان وابستگی بیان می کنند که باید به مساله عدم توسعه توجه نمود و در این رابطه نابرابری های ساختی و مکانی بین بخش های جامعه رادر نظر گرفت. به طور خلاصه در نظریات وابستگی ،مهاجرت امری اجباری است که بر اساس عدم توسعه یک محیط(روستا)نسبت به محیط دیگر(شهر)و وابسته گی غیر سرمایه داری به وجود می آید و این امر کاملا استثماری و ادامه ی آن باعث گسترش هرچه بیشتر توسعه نیافته گی می گردد.از مدل فوق برای تبیین مهاجرت های شهر به شهر نیز می توان استفاده کرد و مهاجرت از شهر های توسعه نیافته به شهر های توسعه یافته تر در یک کشور را در این چارچوب تبیین کرد.در واقع می توان گفت نابرابری های موجود به لحاظ امکانات رفاهی و اشتغال و توزیع متمرکز امکانات د رپایتخت و مراکز استان باعث ایجاد عقب افتاده گی شهرستان هایی چون بیجار گردیده و اهالی آن برای خارج شدن از این مشکلات به مهاجرت روی می آورند و حاضرند برای رسیدن به وضعیت بهتر مشکلات مهاجرت را به جان بخرند .
دومین نظریه ی کاربردی برای تبیین مهاجرت از بیجار را می توان نظریه ی جاذبه و دافعه ی اورس لی دانست.
لی معتقد است چهار عامل در مهاجرت و تصمیم به مهاجرت با اهمیت است که شامل:
الف- عوامل موجود در مبدأ (برانگیزنده یا باز دارنده))
ب- عوامل موجود در مقصد (برانگیزنده یا بازدارنده)).
) ج – موانع موجود در جریان مهاجرت از مبدأ به مقصد
د- عوامل شخصی.
نظریه ی وی به تئوری عوامل جاذبه و دافعه معروف ا ست. در صورتی که برایند عوامل برانگیزنده و بازدارنده مثبت باشد میل به مهاجرت در فرد ایجاد می شود. و اگر چنان چه عوامل شخصی نتواند این تمایل را از بین ببرد و موانع موجود در جریان مهاجرت نیز تأثیر بازدارنده ای اعمال نکند مهاجرت عینیت می یابد و فرد حرکت خود را از مبدأ ء به مقصد آغاز می کند. وی وجود امکانات بیشتر، آموزش، اشتغال و درآمد را در مقصد را از جمله عوامل جاذبه به حساب می آورد. در مقابل هزینه-های بالای زندگی در محل جدید، دوری از خانه و کاشانه و آلودگی محیط زیست را از عوامل دافعه محسوب می-کند. نکته ی قوت این نظریه تأکید درست بر تأثیر عوامل شخصی است.
در واقع می توان گفت شهرستان بیجار به دلیل نبود امکانات به خصوص امکانات پزشکی (به حدی که حتی برای تمام سوانح بیماران را به شهرهای زنجان یا سنندج اعزام می کنند که معمولا به دلیل فاصله ی نسبتا زیاد تا آنجا صدمات جبران نا پذیری به بیماران وارد می شود وگاهی به فوت بیماران می انجامد. )و اشتغال و قرار گرفتن در استان کردستان و تفاوت مذهبی ساکنین بیجار با سایر شهرستان هاوتفاوت قومیتی (قومیت ترک و کرد)وشرایط آب و هوایی سرد خشک و خشکسالی های متمادی که باعث خشک شدن چشمه ها و سخت شدن ادامه فعالیت کشاورزان به دلیل نبود آب و ندادن مجوز چاه عمیق به کشاورزان تنها راه برای ادامه کشاورزی کشت دیمی می باشد که بازدهی کمی دارد و متاسفانه سد های موجود در حوضه ی این شهرستان به دلیل مدیریت ناصحیح بهره برداری درستی از آن نمی شود وتنها مقدار بسیار کمی از اراضی پشت سد از آب بهرهمند هستند و به تازه گی سدی در شهرستان بیجار افتتاح شده که استان های زنجان و همدان با کانال کش آب این سد را به این دو استان انتقال داده اند و شهرستان بیجا
ر به دلیل مدیریت ضعیف مسئولین شهرستانی و استانی اقدامی برای استفاده از اب این سد برای کشاورزی صورت نگرفته را از علل دافعه ی این شهرستان بر شمرد . واز عوامل جاذبه ی مقصدهای مهاجرتی چون تهران زنجان و همدان با داشتن شرایط بهتر اشتغال و امکانات بهتر رفاهی و خدماتی و دسترسی به راه آهن و فرودگاه و راه های ارتباطی بهتر وامکانات دانشگاهی و تشابه مذهبی وقومیتی را از عوامل جاذبه ی مقصد می توان به حساب آورد .
بر اساس نظریه ی محرومیت نسبی زمانی که فرد یا جمع نتواند در داخل سازمان اجتماعی خود (جامعه ی مبداء)،به اهداف با ارزش دست پیدا کند و احساس کند که منابع لازم برا ی رفع محرومیت هایش در خارج از سازمان اجتماعی وجود دارد به مهاجرت اقدام می کند.
در این فرایند فرد با دو سازمان اجتماعی روبروست .نخست سازمانی که در آن پرورش یافته اما احساس می کند که در آن از فرصت های لازم برای رسیدن به اهداف با ارزش خود محروم است ودوم سازمانی که شاید به گونه ای مبهم آن را می شناسد اما احساس می کند که در آن می تواند به منابع لازم برای رفع محرومیت های خود دست یابد .در این حالت مهاجرت در عین این که نتیجه ی برخی نارسایی هایی است که در کارکرد یک سازمان اجتماعی وجود دارد سلسله ای از تغیرات را در کل سازمان اجتماعی نیز بر می انگیزاند .در صورت برابر بودن شرایط ،محرومیت از دستیابی به اهدافی که ارزش بیشتری دارند نسبت به محرومیت از از دستیابی به اهدافی که ارزش کمتری دارند در تصمیم به مهاجرت موثر ترند در واقع در این رویکرد،مهاجرت پاسخ نهایی به محرومیت های نسبی است(حاج حسینی،۱۳۸۵).در واقع بیجاری ها حس می کنند این شهر توان براورده کردن نیازهای آنها را ندارد و با مهاجرت به شهرهایی چون زنجان وتهران و همدان می توانند به خواسته ای خود برسند.
در نظریه ی شبکه های مهاجرتی ، هزینه و فایده ی مهاجرت ، در قالب شبکه های مهاجرتی مورد تبیین قرار می گیرند . شبکه های مهاجرتی مجموعه ای از روابط بین شخصی است که از طریق نسبت های خویشاوندی ،دوستی و جامعه ی مبداء مشترک ،مهاجران را به مهاجران قبلی در مقصد به غیر مهاجران در نواحی مبدا پیوند می دهد (مسی۱۹۹۰:۷). درون شبکه های مزبور ،حرکات مهاجرتی رو به افزایش می رود ؛به این دلیل که هزینه ها خطرات ناشی از مهاجرت را کاهش داده منافع حاصل از آن را افزایش می دهد . در واقع ارتباطات و تماس های حاصل از این شبکه ها،نوعی سرمایه ی اجتماعی برای افراد محسوب می شود که به وسیله ی آن ،به موقعیت شغلی بهتر ی دست می یابند(حاج حسینی، ۱۳۸۵ :۴۲).نظریه ی شبکه های مهاجرتی از دیگر نظریه هایی است که می تواند برای درک علل مهاجرت از بیجار مفید باشد . تعداد بیجاریی های که هم اکنون در خارج از این شهرستان ساکنند بسیار بیشتر از ساکنین حاضر این شهرستانند .لذا شبکه های مهاجرتی قویی و گسترده ای به خصوص در شهرستان های تهران دارند مانند اسلام شهر شهر قدس و مشکین آباد (کرج).معمولا غالب ساکنین بیجار اقوام وآشنایان زیادی در این مناطق دارند ودارای ارتباطات گسترده ای با این مناطق هستند و در مناسبت های مختلفی مانند عید نوروز و تاسوعا و عاشورا به بیجار بر میگردنند . وهمین ارتباطات گسترده به شناخت امکانات مقصد مهاجرتی و کاهش هزینه های مهاجرت به خصوص هزینه های روانی کمک می کند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:39:00 ب.ظ ]




معلم قبل از اینکه از دانشآموزان بخواهد که به طور مستقل کار کنند، بایستی روش های صحیح مطالعه را به آنان بیاموزد. به اعتقاد صاحبنظران شرایط مطلوب مطالعه عبارت است از: ۱- مکان مناسب، ۲- مشخص بودن هدف، ۳- داشتن روش صحیح، ۴- نور کافی، ۵- آرامش خاطر و برکنار بودن از هر گونه پریشانی، ۶- یادداشت برداری و ۷- پیروی از ساعات منظم کار میباشد.
مهمترین هدفهای مطالعه از نظر متخصصان به قرار زیر است:

  1. برانگیختن ابتکار و ذوق دانشآموزان
  2. استقلال در کار و احساس مسئولیت
  3. ازدیاد تجارب دانشآموزان
  4. استفاده صحیح از اوقات فراغت
  5. و سرانجام، گسترش فعالیتهای آموزشی از مدرسه به خانه
  6. مهارت جمعبندی:

جمعبندی به آن دسته از فعالیتها اطلاق میشود که به وسیله معلم طراحی میگردد تا یا کمک دانشآموزان کلاس، آنچه را وی بهعنوان محتوا برای رسیدن به هدفی ارائه داده است به نتیجهای مناسب و پایانی مطلوب برساند. بدون جمعبندی که معمولاً در کلاس به قصد آموزش و یادگیری صورت میگیرد، آگاهی از میزان تسلط دانشآموزان بر مطالب ارائه شده میسر نخواهد بود. اساساً جمعبندی به منظور وصول به موارد زیر در تدریس توصیه گردیده است:

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
  1. متمرکز ساختن حواس دانشآموزان بر مطالب آموخته شده.
  2. پایان بخشیدن به یک واحد کاری مختصر و طولانی.
  3. آسانسازی، یادگیری مفاهیم یا اصول جدید.
  4. ایجاد حس موفقیت و کسب مهارت در دانشآموزان

اساس جمعبندی بر دو رکن استوار میباشد: ۱- خلاصه کردن ۲- تمرین. در خلاصه کردن برای دانش آموزان فرصتی فراهم آورده میشود تا به سازماندهی مفاهیم اصلی یا روابطی که در طول ارائه مطلب به آنها اشاره شده است، بپردازند. تمرین هم در واقع موقعیتی است که در آن دانشآموزان میتوانند مطالب آموخته شده را بیازمایند.

  1. مهارت دادن تکلیف شب:

تکلیف شب یا تکلیف خانه آن دسته از فعالیتها را شامل میگردد که در راستای یادگیریهای کلاسی به منظور انجام و تمرین آنها در خارج از مدرسه برای دانشآموزان تعیین میگردد. بررسی و مطالعهی تاریخ آموزش و پرورش نشان میدهد که تعیین تکلیف همواره به عنوان یکی از عوامل بسیار مهم در تحقق یادگیری مطرح بوده و در هر دورهای از تاریخ، متناسب با برداشتی که از یادگیری وجود داشته به شکل و نوع متفاوتی ارائه شده است. هر شغل و حرفهای بنا به مقتضیات خود مستلزم رفتارهای بدنی، اجتماعی، عاطفی و عقلی خاصی است که میزان موفقیت و پیشرفت فرد به چگونگی این گونه رفتارهای بستگی دارد. معلمی نیز که یکی از مهمترین وظایف اجتماعی است نمیتواند از این قاعده مستثنی باشد.
گیلبرت هارت[۱۱] با توجه به این مطلب معتقد است: «که معلمان برای موفقیت در کار خود باید دارای ویژگیهای زیر باشند:

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  1. علاقهمندی به دانشآموزان
  2. تسلط به موضوع درس
  3. شناخت تفاوتهای موجود بین دانشآموزان و روحیهی هر کدام از آنان
  4. انجام رابطه بین جامعه و مدرسه
  5. کسب آگاهی از فنون و مهارتهای آموزشی».

این ویژگیها به معلمان کمک میکند که به دانشآموزان توجه بیشتری نشان داده و به کار با آنان عشق بورزند. چنانچه انسان دوستی و عشق به انسانها محور فعالیتهای آموزشی نباشد معلمان هر چند که علامهی دهر بوده و با فنون معلمی آشنا باشند، موفقیتی در کار اداره کلاس نخواهند داشت. همچنین معلمان بیاطلاع از علوم رفتاری و روانشناسی یادگیری نخواهند توانست بدون شناخت تفاوتهای فردی کودکان و خصوصیات هر کدام از دانشآموزان، اداره مؤثر کلاس را به عهده داشته باشند.
به همین منوال معلمانی که در پاسخگویی به پرسشهای منطقی و سنجیدهی دانشآموزان احساس ناتوانی می کنند نمیتوانند انتظار موفقیت در اداره و رهبری کلاس را داشته باشند. به علاوه اگر معلمی در زمینه فعالیتهای آموزشی خود به آگاهیهای خویش نیفزاید و ناچار به تکرار مکررات باشد، چگونه میتواند در اداره کلاس در انتظار موفقیتهای چشمگیر باشد؟خوشبختانه تمام ویژگیهای فوق اکتسابی بوده و معلمان پس از طی آموزشهای لازم و دوره های مربوطه قادر خواهند شد که با مهارت و تخصص کافی، وظایف خطیر خود را به نحو شایستهای انجام دهند. به همین سبب امروزه در بسیاری از کشورها پیش از آنکه در خصوص برنامه، ساختمان مدارس، تجهیزات و امکانات آموزشی فکر کنند، در اندیشهی تربیت معلم هستند زیرا هیچ یک از عوامل و عناصر تربیت نمیتواند چون معلم تربیت شده، منشأ اثرات شایان توجه در تعلیم و تربیت باشند، از این رو معلم امروزی نمی تواند صرفاً به دلیل داشتن مدرک تحصیلات عالی و بدون هرگونه آموزش و اطلاعی از رموز تربیتی، روانهی کلاس گردد. زیرا در این صورت به مانند صنعتگری است که فارغ از هر وسیله و ابزاری به منظور سازندگی به سراغ مواد خام میرود. به علاوه، معلمان حتی با وجود گذراندن برنامههای دروس نظری ثابت و مشخص و آشنایی با روش های تربیتی یکسان و معین، به هنگام پیاده کردن آموختههای خود در کلاس، به ور دقیق و کامل از اصول و نظریههای تربیتی پیروی نمی کنند بلکه هر کدام متناسب با خصوصیات جسمی و روانی و مقتضیات اجتماعی و فرهنگی در فعالیتهای آموزشی خود دخل و تصرفاتی انجام میدهند. در این خصوص، کل شخصیت معلم نقش اساسی ایفا کرده و دیدگاه او و فلسفهای که به آن معتقد است شدیداً در کارش تأثیر فراوان به جای میگذارد. بنابراین به همان اندازه که رعایت نظریهها، اندیشه ها و اصول تربیتی در مسئولیت و ادارهی کلاس از اهمیت والایی برخوردار میباشد.
در جوامع مختلف و محیطهای گوناگون بعضی از سنخهای معلمان در برخورد با دانشآموزان و اداره کلاس نسبت به نسخ های دیگر موفقترند و در بین دانشآموزان از محبوبیت خاصی برخوردار میباشند. آگاهی از انواع گونه های معلمان به معلم کمک میکند تا خود را از نگاه دیگران بررسی کرده و خویشتن را بهتر بشناسد و در اصلاح کمبودها و کاستیهای خویش کوشش نموده و محاسن دیگر معلمان را تشخیص داده و به تقویت رفتارهای مناسب در فعالیتهای آموزشی خود اقدام کند.
به اعتقاد صاحبنظران تعلیم و تربیت روانشناسان و جامعهشناسان، معلم عامل بسیار مهمی در آموزش و پرورش به شمار میرود. سازمان مدرسه، برنامه و وسایل آموزشی هرچند که نقش مهمی را دارا میباشند اما در مقایسه با اهمیت معلم، ارزش بسیار کمرنگتری دارند. زیرا این معلم است که به همهی آنها حیات می بخشد. به اعتقاد ارسطو کسانی که کودکان را تربیت میکنند باید بیش از افرای که آنان را بار میآورند مورد احترام قرار گیرند. زیرا اینان تنها زندگی را به کودک میبخشند در حالی که معلمان هنر بهتر زیستن را به او یاد میرهند. مشهورترین پژوهش موجود در زمینه شخصیت معلم و رابطه آن با کارآیی به وسیلهی رایانز[۱۲] درسال(۱۹۶۰) در ایالات متحده انجام شد.وی با تدوین مقیاس درجهبندی مخصوصی برای ارزیابی ویژگیهای معلم دریافت که معلم فوق فردی گرم، درک کننده، صمیمی، مسئول، منظم، خلاق و پرشور و شوق است. انجمن تربیت معلم امریکا با توجه به ماهیت تعلیم و تربیت در دنیای امروز، ویژگیهای مورد نیاز معلم را به صورت زیر خلاصه می کند:

  1. دارابودن معرفت و مهارت در فعالیتهای شغلی.
  2. عرضه کردن معرفت و مهارتهای خود در کلمات و اشکالی که برای دانشآموزان قابل فهم باشد.
  3. علاقهمندی به رشد و تکامل کودکان.
  4. محترم شمردن آزادی، رشد و پیشرفت همهی دانشآموزان و اعتقاد به اینکه آنان میتوانند پیشرفت کنند. البته این امر در صورتی ممکن خواهد بود که خود معلم پیوسته در حال پیشرفت باشد.
  5. افزایش معلومات و مهارتهای خود به صورت مستمر.
  6. برقراری روابط دوستانه با افراد اجتماع و سازگار ساختن خود با آداب و رسوم محلی.
  7. اعتقاد به استدلال در امور و توانایی بررسی و تجزیه و تحلیل مشکلات و مسائل شخصی، اجتماعی و تربیتی.
  8. صادقانه دوست داشتن کودکان از هر طبقه و در هر شرایط.
  9. ارزشیابی فعالیتهای خود و دانشآموزان بر حسب مقتضیات زندگی و اصلاح فعالیتهای نامطلوب.
  10. مهارت در همکاری با دیگران.

بررسی آثار و آرای صاحبنظران نشان میدهد که هر کس بنا به برداشت خود از شغل معلمی، ملاکهای شایستگی خاصی را برای آن در نظر میگیرد. سیف (۱۳۸۳) مهمترین ملاکهای شایستگی برای معلمان را به قرار زیر عنوان میکند:

  1. توانایی جذب دانش آموزان
  2. توانایی اداره کلاس و هدایت دانشآموزان
  3. توانایی ایجاد یادگیری در دانشآموزان
  4. داشتن مهارت در روش های آموزش
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:39:00 ب.ظ ]