کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب


جستجو



 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 



معلم قبل از اینکه از دانشآموزان بخواهد که به طور مستقل کار کنند، بایستی روش های صحیح مطالعه را به آنان بیاموزد. به اعتقاد صاحبنظران شرایط مطلوب مطالعه عبارت است از: ۱- مکان مناسب، ۲- مشخص بودن هدف، ۳- داشتن روش صحیح، ۴- نور کافی، ۵- آرامش خاطر و برکنار بودن از هر گونه پریشانی، ۶- یادداشت برداری و ۷- پیروی از ساعات منظم کار میباشد.
مهمترین هدفهای مطالعه از نظر متخصصان به قرار زیر است:

  1. برانگیختن ابتکار و ذوق دانشآموزان
  2. استقلال در کار و احساس مسئولیت
  3. ازدیاد تجارب دانشآموزان
  4. استفاده صحیح از اوقات فراغت
  5. و سرانجام، گسترش فعالیتهای آموزشی از مدرسه به خانه
  6. مهارت جمعبندی:

جمعبندی به آن دسته از فعالیتها اطلاق میشود که به وسیله معلم طراحی میگردد تا یا کمک دانشآموزان کلاس، آنچه را وی بهعنوان محتوا برای رسیدن به هدفی ارائه داده است به نتیجهای مناسب و پایانی مطلوب برساند. بدون جمعبندی که معمولاً در کلاس به قصد آموزش و یادگیری صورت میگیرد، آگاهی از میزان تسلط دانشآموزان بر مطالب ارائه شده میسر نخواهد بود. اساساً جمعبندی به منظور وصول به موارد زیر در تدریس توصیه گردیده است:

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
  1. متمرکز ساختن حواس دانشآموزان بر مطالب آموخته شده.
  2. پایان بخشیدن به یک واحد کاری مختصر و طولانی.
  3. آسانسازی، یادگیری مفاهیم یا اصول جدید.
  4. ایجاد حس موفقیت و کسب مهارت در دانشآموزان

اساس جمعبندی بر دو رکن استوار میباشد: ۱- خلاصه کردن ۲- تمرین. در خلاصه کردن برای دانش آموزان فرصتی فراهم آورده میشود تا به سازماندهی مفاهیم اصلی یا روابطی که در طول ارائه مطلب به آنها اشاره شده است، بپردازند. تمرین هم در واقع موقعیتی است که در آن دانشآموزان میتوانند مطالب آموخته شده را بیازمایند.

  1. مهارت دادن تکلیف شب:

تکلیف شب یا تکلیف خانه آن دسته از فعالیتها را شامل میگردد که در راستای یادگیریهای کلاسی به منظور انجام و تمرین آنها در خارج از مدرسه برای دانشآموزان تعیین میگردد. بررسی و مطالعهی تاریخ آموزش و پرورش نشان میدهد که تعیین تکلیف همواره به عنوان یکی از عوامل بسیار مهم در تحقق یادگیری مطرح بوده و در هر دورهای از تاریخ، متناسب با برداشتی که از یادگیری وجود داشته به شکل و نوع متفاوتی ارائه شده است. هر شغل و حرفهای بنا به مقتضیات خود مستلزم رفتارهای بدنی، اجتماعی، عاطفی و عقلی خاصی است که میزان موفقیت و پیشرفت فرد به چگونگی این گونه رفتارهای بستگی دارد. معلمی نیز که یکی از مهمترین وظایف اجتماعی است نمیتواند از این قاعده مستثنی باشد.
گیلبرت هارت[۱۱] با توجه به این مطلب معتقد است: «که معلمان برای موفقیت در کار خود باید دارای ویژگیهای زیر باشند:

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  1. علاقهمندی به دانشآموزان
  2. تسلط به موضوع درس
  3. شناخت تفاوتهای موجود بین دانشآموزان و روحیهی هر کدام از آنان
  4. انجام رابطه بین جامعه و مدرسه
  5. کسب آگاهی از فنون و مهارتهای آموزشی».

این ویژگیها به معلمان کمک میکند که به دانشآموزان توجه بیشتری نشان داده و به کار با آنان عشق بورزند. چنانچه انسان دوستی و عشق به انسانها محور فعالیتهای آموزشی نباشد معلمان هر چند که علامهی دهر بوده و با فنون معلمی آشنا باشند، موفقیتی در کار اداره کلاس نخواهند داشت. همچنین معلمان بیاطلاع از علوم رفتاری و روانشناسی یادگیری نخواهند توانست بدون شناخت تفاوتهای فردی کودکان و خصوصیات هر کدام از دانشآموزان، اداره مؤثر کلاس را به عهده داشته باشند.
به همین منوال معلمانی که در پاسخگویی به پرسشهای منطقی و سنجیدهی دانشآموزان احساس ناتوانی می کنند نمیتوانند انتظار موفقیت در اداره و رهبری کلاس را داشته باشند. به علاوه اگر معلمی در زمینه فعالیتهای آموزشی خود به آگاهیهای خویش نیفزاید و ناچار به تکرار مکررات باشد، چگونه میتواند در اداره کلاس در انتظار موفقیتهای چشمگیر باشد؟خوشبختانه تمام ویژگیهای فوق اکتسابی بوده و معلمان پس از طی آموزشهای لازم و دوره های مربوطه قادر خواهند شد که با مهارت و تخصص کافی، وظایف خطیر خود را به نحو شایستهای انجام دهند. به همین سبب امروزه در بسیاری از کشورها پیش از آنکه در خصوص برنامه، ساختمان مدارس، تجهیزات و امکانات آموزشی فکر کنند، در اندیشهی تربیت معلم هستند زیرا هیچ یک از عوامل و عناصر تربیت نمیتواند چون معلم تربیت شده، منشأ اثرات شایان توجه در تعلیم و تربیت باشند، از این رو معلم امروزی نمی تواند صرفاً به دلیل داشتن مدرک تحصیلات عالی و بدون هرگونه آموزش و اطلاعی از رموز تربیتی، روانهی کلاس گردد. زیرا در این صورت به مانند صنعتگری است که فارغ از هر وسیله و ابزاری به منظور سازندگی به سراغ مواد خام میرود. به علاوه، معلمان حتی با وجود گذراندن برنامههای دروس نظری ثابت و مشخص و آشنایی با روش های تربیتی یکسان و معین، به هنگام پیاده کردن آموختههای خود در کلاس، به ور دقیق و کامل از اصول و نظریههای تربیتی پیروی نمی کنند بلکه هر کدام متناسب با خصوصیات جسمی و روانی و مقتضیات اجتماعی و فرهنگی در فعالیتهای آموزشی خود دخل و تصرفاتی انجام میدهند. در این خصوص، کل شخصیت معلم نقش اساسی ایفا کرده و دیدگاه او و فلسفهای که به آن معتقد است شدیداً در کارش تأثیر فراوان به جای میگذارد. بنابراین به همان اندازه که رعایت نظریهها، اندیشه ها و اصول تربیتی در مسئولیت و ادارهی کلاس از اهمیت والایی برخوردار میباشد.
در جوامع مختلف و محیطهای گوناگون بعضی از سنخهای معلمان در برخورد با دانشآموزان و اداره کلاس نسبت به نسخ های دیگر موفقترند و در بین دانشآموزان از محبوبیت خاصی برخوردار میباشند. آگاهی از انواع گونه های معلمان به معلم کمک میکند تا خود را از نگاه دیگران بررسی کرده و خویشتن را بهتر بشناسد و در اصلاح کمبودها و کاستیهای خویش کوشش نموده و محاسن دیگر معلمان را تشخیص داده و به تقویت رفتارهای مناسب در فعالیتهای آموزشی خود اقدام کند.
به اعتقاد صاحبنظران تعلیم و تربیت روانشناسان و جامعهشناسان، معلم عامل بسیار مهمی در آموزش و پرورش به شمار میرود. سازمان مدرسه، برنامه و وسایل آموزشی هرچند که نقش مهمی را دارا میباشند اما در مقایسه با اهمیت معلم، ارزش بسیار کمرنگتری دارند. زیرا این معلم است که به همهی آنها حیات می بخشد. به اعتقاد ارسطو کسانی که کودکان را تربیت میکنند باید بیش از افرای که آنان را بار میآورند مورد احترام قرار گیرند. زیرا اینان تنها زندگی را به کودک میبخشند در حالی که معلمان هنر بهتر زیستن را به او یاد میرهند. مشهورترین پژوهش موجود در زمینه شخصیت معلم و رابطه آن با کارآیی به وسیلهی رایانز[۱۲] درسال(۱۹۶۰) در ایالات متحده انجام شد.وی با تدوین مقیاس درجهبندی مخصوصی برای ارزیابی ویژگیهای معلم دریافت که معلم فوق فردی گرم، درک کننده، صمیمی، مسئول، منظم، خلاق و پرشور و شوق است. انجمن تربیت معلم امریکا با توجه به ماهیت تعلیم و تربیت در دنیای امروز، ویژگیهای مورد نیاز معلم را به صورت زیر خلاصه می کند:

  1. دارابودن معرفت و مهارت در فعالیتهای شغلی.
  2. عرضه کردن معرفت و مهارتهای خود در کلمات و اشکالی که برای دانشآموزان قابل فهم باشد.
  3. علاقهمندی به رشد و تکامل کودکان.
  4. محترم شمردن آزادی، رشد و پیشرفت همهی دانشآموزان و اعتقاد به اینکه آنان میتوانند پیشرفت کنند. البته این امر در صورتی ممکن خواهد بود که خود معلم پیوسته در حال پیشرفت باشد.
  5. افزایش معلومات و مهارتهای خود به صورت مستمر.
  6. برقراری روابط دوستانه با افراد اجتماع و سازگار ساختن خود با آداب و رسوم محلی.
  7. اعتقاد به استدلال در امور و توانایی بررسی و تجزیه و تحلیل مشکلات و مسائل شخصی، اجتماعی و تربیتی.
  8. صادقانه دوست داشتن کودکان از هر طبقه و در هر شرایط.
  9. ارزشیابی فعالیتهای خود و دانشآموزان بر حسب مقتضیات زندگی و اصلاح فعالیتهای نامطلوب.
  10. مهارت در همکاری با دیگران.

بررسی آثار و آرای صاحبنظران نشان میدهد که هر کس بنا به برداشت خود از شغل معلمی، ملاکهای شایستگی خاصی را برای آن در نظر میگیرد. سیف (۱۳۸۳) مهمترین ملاکهای شایستگی برای معلمان را به قرار زیر عنوان میکند:

  1. توانایی جذب دانش آموزان
  2. توانایی اداره کلاس و هدایت دانشآموزان
  3. توانایی ایجاد یادگیری در دانشآموزان
  4. داشتن مهارت در روش های آموزش
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-12-19] [ 12:39:00 ب.ظ ]




۳-۱۳تام با مبادیل (tom bumbudil)

همسر بانو گلدبری پیرمردی که در حاشیه رودخانه ویتی ویندل در اعماق جنگل قدیمی زندگی می کند. پیرمردی با ریش بلند قهوه ای، چشمان آبی درخشان، کلاه فرسوده کهنه ای با تارک بلند و پر دراز آبی رنگی که در نوار دورش فرو رفته به همراه چکمه های زرد و نیم تنه آبی رنگی نمود پیدا می کند.
رفتار او بسیار شوخ و شنگ و شاد است و بیشتر اوقات بر لب زمزمه می کند. وقتی که دوستان فورودو در جنگل قدیمی بوسیله درختان بید اسیر شده بودند، تام آنها را از چنگال درختان نجات داد و هابیت ها را به خانه اش برد و با استقبال گرم همسرش گلدبری مواجه شدند.
مانند همسرش گلدبری، دقیقاً معلوم نیست تام چه نوع مخلوقی است ولی آنچه مسلم است این است که او مرز مشخص فرمانروایی بر طبیعت دارد و نمی تواند بیشتر از آن جلو برود. بعد از این که تام فورودو را از چنگال موجودات گورپشته رهایی داد، هرچه هابیت ها به او التماس کردند تا با آنها به میهمان خانه اسبچه هموار بیاید قبول نکرد و در جواب چنین گفت: « سرزمین تام این جا تمام می شود: او از مرز نخواهد گذشت تام باید به فکر خانه خود باشد و گلدبری منتظر است».
همانندی و همسانی فراوانی میان تام و بئورن (Beoren) در « کتاب هابیت» است تام و بئورن هر دو ارواح طبیعت هستند و توانایی پیوستن و یکی شدن با طبیعت و کنترل آن را به میل و دلخواه خود دادند. تام، درختان قدیمی را خطاب قرار می دهد و آن ها را تحت اختیار دارد و بئورن دقیقاً همین کار را با موجودات قلمرو انجام می دهد و هر دو نیروهای مستقل محسوب می شوند که در خدمت هیچ کس جز خودشان نیستند و عمر آنها نامعین است. تام می تواند به شکل درختان درآید؛ چنان که بئورن به عنوان یک «پوست عوض کن» می تواند پوست عوض کند: « بئورن پوست عوض می کند. به این معنی که پوست خودش را عوض می کند، گاهی به خرس بزرگ و سیاه تبدیل می شود و گاهی مردی قوی و موسیاه با بازوهای ستبر و ریش بلند .
بعضی می گویند که او خرسی از نسل خرس های باستانی کوه هاست که پیش از ورود غول ها در آنجا می زیسته است: بعضی دیگر می گویند که او مردی از نسل اولین انسان هایی است که پیش از اسماک(Smavg) یا اژدهای دیگری به این نقطه از دنیا بیاید و پیش از این که گابلین ها از شمال به این تپه ها بیایند، این جا زندگی می کرده است.
به هرحال، او در طلسم هیچ کسی نیست ؛ جز خودش. او در یک جنگل بلوط زندگی می کند و خانه چوبی بزرگی دارد و وقتی که به شکل انسان است، گله های اسب را نگهداری می کند که به اندازه خودش فوق العاده بزرگ هستند. او آن هارا نمی خورد و آن ها هم او را نمی خورند. او کندوهای بسیاری پر از زنبورهای وحشی دارد و غذایش بیشتر از خامه و عسل است.» قهرمانان یعنی فورودو و بیلبو در این ملاقات ها با ارواح طبیعت دیدار می کنند و مکر و تزویر جنگل بزرگ و طبیعت را به طور کلی می شناسند. تام درباره ی مرد درختی پیر و درختان رده پایین تر جنگل قدیمی تعریف می کند و بئورن درباره ی جنگل ظلمت (mirkwood) و اسرار سیاه آن می گوید. تام و بئورن مسافران را به خانه خود می برند و با هم شام می خوردند.

۳-۱۴ برومیر (Beromir)

نتیجه بئور کهنسال ،پدربزرگ بارامیر پدر برن؛ نخستین فرمانروای لادروس. فرزند ارشد دنه تور و برادر بزرگ تر فارامیر.فارامیر و برومیر از همان آغاز کودکی بسیار به هم علاقه داشتند. ولی برومیر بیشتر مورد علاقه پدر بود. برومیر هرگز ازدواج نکرد و بیشتر به امور جنگ و رزم تمایل داشت . در داستان او شخصیتی بسیار شجاع ، دلیر، جنگاور و سلحشور با قدرت زیاد نمودار می شود. او چهره ای زیبا و لطیف داشت با چشمان خاکستری. زمانی که برومیر به ریوندل رسید در شورای الروند شرکت کرد.او درباره مقاومت جانانه مردم گاندور برای جلوگیری از ورود نیروهای موردور سخن گفت و تلاش کرد که الروند را متقاعد کند تا حلقه را با خود به گاندور ببرد تا از آن برای دفاع در برابر دشمن استفاده کند. اما الروند مخالفت نمود و توضیح داد که حلقه قدرت وسوسه آور دارد و نمی توان از آن برای اهداف خیر هم استفاده کرد. برومیر قصد بازگشت به میناس تریت راداشت و از این روی به یاران حلقه پیوست. تأثیر راهنمایی او در همان آغاز سفر گروه مشهور است: به پیشنهاد برومیر بود که هر کدام از اعضای گروه یک دسته هیزم جمع کردند و زمانی که کولاک شدیدی شد آتشی که با این هیزمها درست کردند جانشان را نجات داد. او در مورد پیشنهاد گندالف مبنی بر عبور از معادن موریا مقاومت نشان داد و گفت هرگز به آن سمت نمی رود و بهتر آن است که گروه از طریق سرزمین های جنوب دید به راهشان ادامه بدهند.
برومیر نهایتاً پذیرفت ولی از اینکه گندالف رمز عبور را فراموش کرده بود ناراحت بود. برومیر از جمله کسانی بود که به گندالف انتقاد کرد او گفت: «پس فایده آوردن ما به این مکان نفرین شده
( موریا) چه بود؟ تو گفتی که یک بار از میان معادن گذشته ای. این چطور ممکن است در حالی که نمی دانی چطور وارد بشوی»؟
او در موریا به همراه آراگون دلیرانه جنگید. او با دمیدن در شیپور گندور دشمنان را متوقف ساخت و گروه توانست به راهش ادامه دهد.
برومیر باز هم با تصمیم گروه و سرکرده آن بعد از گندالف یعنی آراگورن مخالفت نمود و از این که گروه خواستار حرکت به سمت لوتولرین هستند اظهار تأسف کرد و گفت عده ی کمی سالم به آنجا می رسند. زمانیکه گروه لوتولورین را ترک می کرد گالادریل به هر کدام از آنان هدیه داد و هدیه برومیر یک کمربند طلایی بود.
برومیر در طی داستان رفته رفته به حلقه علاقه مند می شود و نمی تواند در برابر حلقه مقاومت کند. او در حین سفر هنگام عبور گروه از میان رودخانه آندوسین، بورومیر خود را به قایق حامل فورودو نزدیکتر می نمود او مدام با خود حرف می دزد و ناخن هایش را می جوید. ذهن ماخولیایی و ترس و دلهره او به تدریج اعضای گروه را نسبت به رفتار او مشکوک ساخت. قدرت وسوسه حلقه در برومیر فزونی یافته بود و حلقه را برای خود می خواست. او خود را پادشاهی بزرگ می دانست که می تواند سائورون را در هم بکوبد و رهبر گاندور باشد. وقتی که فورودو در جنگل تنها پرسه می زد او فرصت را غنیمت شمرد و سعی کرد حلقه را با زور از فورودو بگیرد. اما فورودو مقاومت نمود و حلقه را در انگشت نمود و ناپدید شد. بورومیر پی به اشتباهش برد و گریان و پشیمان از فورودو خواست برگردد ولی دیگر خیلی دیر شده بود.
در داستان بعدی، کتاب دو برج سرنوشت بورومیر رقم می خورد و در همان اوایل داستان در حالی که سعی داشت هابیت ها را به طرف اردوگاه هدایت کند در کمین گروهی از اورک ها افتاد. بورومیر برای آخرین بار در شیپور گوندرو دمید و دلیرانه جنگید و از رسیدن اورک ها به مری و پیپین جلوگیری نمود. بدن او نهایتاً با تیرهای زیادی شکافته شد و اورکها مری و پیپین را به اسارت گرفتند.
زمانی که آراگورن او را پیدا کرد بورومیر هنوز زنده بود، در حالیکه تیغه شمشیرش از دسته شکسته و شیپورش دو نیم شده بود. قبل از مرگش بورومیر به آراگورن گفته بود که سعی کرده حلقه رااز فورودو بستاند. سپس آراگورن بورومیر را در قایقی گذاشت و به میان رودخانه آندوین انداخت در حالیکه شمشیر و شیپور شکسته اش را روی سینه اش و سلاح های دشمنانش را در زیر پایش قرار داده بود. رودخانه برن بورومیر را به سمت آبشار رائوس حمل کرد.
بورومیر دچار وسوسه حلقه شد و فریب خورد. از این روی او نابود شد. پایان کار برومیر بسیار تلخ و اندوهبار است. قایق بعد از سه شب به برادر بورومیر، فارامیر می رسد و فارامیر جسد برادرش را می بیند. او تنها کسی از یاران حلقه است که کشته می شود و دیگر نقشی در حوادث بعدی بر عهده نمی گیرد.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

۳-۱۵آراگورنAragorn

سی و نهمین وارث مستقیم ایزیلدور. شاه قلمروهای از نو متحد شده آرنور و گوندور پس از جنگ حلقه. همسر آرون دخت ارباب الروند، معروف به وارث ایزیلدور.
آراگورن در عصر سوم ۲۹۳۱ دیده به جهان گشود و تنها دو سال بعد از تولدش وقتی که پدرش آراتورن دوم توسط اورک ها کشته شد شانزدهمین سالار دونه داین گشت.
مادر آراگورن گیل رائن او را در ریوندل برد تا در آنچا زندگی کند. الروند آراگورن را به عنوان پسرخوانده اش پذیرفت و نام استل را بر او نهاد. آراگورن درسال ۲۹۵۱ از نام واقعی و جد سلسله اش آگاه شدو هنگامی که به بیست سالگی رسید ،الروند فهمید که او دیگر برای خودش مردی شده است ، دو گنجینه سلسله ایزیلدور را به او واگذار کرد: حلقه باراهیر و تکه های شمشیر نارسیل. روز بعد آراگورن، آرون را می بیند که از لوتلورین بازگشته تا پدرش الروند را ببیند. هنگامی که تینویل، الفی که زندگی جاودانه اش را فدای عشق برن فانی نمود. آرگورن در عشق آرون گرفتار آمد. الروند به آرون تذکر می دهد که اگر آراگورن را انتخاب کند می بایست همانند لوتین فانی شود و همچنین سن و تجربه و به علاوه دودمانش از آراگورن بسیار فراتر است آراگورن ریوندل را ترک می گوید و برای کسب دانش و تجربه به ماجراجویی در سرزمین میانه می پردازد. او ابتدا به دورترین نقاط شرق رون و سپس به جنوب به هاراد می رود. حتی یکبار از موریا از دروازه دیمریل می گذرد و در اطراف موردور پرسه می زند درسال ۲۹۵۶ او گندالف خاکستری را ملاقات می کند. آراگورن مدتی در خدمت پادشاه روهان، تنگل بود و همراه آنان می راند. و مدتی هم از افسران اکتالیون دوم بود. در آنجا آراگورن هویتش را مخفی نگه داشت. اکتالیون به افسر مرموزش آراگورن بیشتر از فرزندش دنه تور علاقه داشت ولی آراگورن یک روز ناگهانی گاندور را ترک نمود همانطور که ناگهان آمده بود. سال۲۹۸۰ آراگورن به سمت ریوندل بازگشت تا اندکی بیاساید چرا که بسیار خسته بود. هنگامی که به لوتلورین رسید آرون را در آنجا یافت. آنها در نیمه تابستان بر فراز کرین آمروت با هم نامزد شدند. اما در برگشت آراگورن به ریوندل الروند به او گفت که آرون با کسی کمتر از پادشاه گوندور ازدواج نمی کند. برای همین آراگورن دوباره ریوندل را ترک کرد.
در داستان یاران حلقه او به شکل مردی با چهره آفتاب سوخته، جدی و مصمم، با باشلقی کهنه و ژنده به رنگ سبز مجسم می شود.
اولین حضور او در داستان با نام مستعار استرایدر(straider) در مهمانخانه اسبچه راهوار به وقوع می پیوندد آراگورن به فورودو اخطار می دهد که اشباح حلقه در تعقیب اویند و هدایت و حمایتش را به او پیشنهاد می دهد. بدین ترتیب آراگورن همراه فورودو و دوستانش به سوی ریوندل حرکت می کند. شجاعت و دلیری آراگورن در راه رسیدن به ریوندل در برابر اشباح حلقه ستودنی است. با این حال در ودرتاپ (wodertop) اشباح حلقه فورودو را زخمی می کنند. آنها سرانجام به ریوندل الروند می رسند و آراگورن با آرون دیدار می کند. در همین شورای الروند بود که آراگورن خود را به عنوان نواده الندیل (Elendil) معرفی می کند و تصمیمش را مبنی بر رفتن به میناس تریت اعلام می کند.
تکه های شمشیر نارسیل را در آهنگری الف ها دوباره جوش می دهند و آراگورن از آن پس آن را آندرویل، شعله غرب، خواند. آراگورن در۲۵ دسامبر ۳۰۱۸ به همراه یاران حلقه از ریوندل خارج می شود و به طرف جنوب می رود. در معدن موریا هنگامی که گندالف به دره سقط نمود، آراگورن رهبری گروه را بر عهده می گیرد و گروه را به سمت لوتولورین روانه می سازد. آراگورن هنگام دیدار با بانو گالادریل جواهر سبزی را که بر روی آن زمینه نقره پرداخته شده بود و به سان سنجاقی با نمای عقاب می مانست به عنوان هدیه دریافت می کند.
( او در داستان با قامت بلند نگاه نافذ و رفتار نجیبانه ابتدا با یک ولگرد راهزن اشتباه می شود. او سرشت دوگانه خود را اینگونه بیان می کند: « من هم استرایر هستم و هم دونادون ….)
سرشت او هم الگوی نیم خدایانی نظیر بعل، هرکول و مسیح است؛ باید آوارگی ، رنج و تحقیر را بر خود هموار سازد تا پادشاهی را بدست آورد. در بازگشت پادشاه گندالف درباره آراگورن چنین می گوید: «دستان شاه دستان شفا بخش اند.» و پادشاه شفابخش از القاب مسیح است که خدا او را در انتهای زنجیره آل داوود به صورت طعمه ای برای صید لویوتان قرار می دهد. دنه تور ، پدر برومیر در بازگشت پادشاه درباره آراگورن چنین می گوید :« من در برابر چنین شخصی سر فرود نخواهم آورد، در برابر آخرین بازمانده خاندان از هم گسسته ای که مدت هاست از سروری و شرف خلع شده اند». بیلبو بگینز در شورای الروند این شعر را خطاب به آراگورن سرود و به گونه ای وقایع داستان را پیشگویی نمود که خبر از پادشاهی نهایی آراگورن می داد:

 

 

« هرچه از طلاست درخشان نیست
آن که پیر است و نیرومند پژمرده نمی شود،
از خاکسترها آتشی برخواهد آمد؛
تیغ شکسته باید که نو شود
  هرکه سرگردان است گم گشته نیست
ریشه های عمیق را سرما نمی زند.
نوری از تاریکی بیرون خواهـد آمـد؛
تاج از کف داده باید که پادشاه شود.»

از جهات زیادی شخصیت آراگورن با (آرتورشاه (Arthur) قابل مقایسه است.
شاه آرتور قهرمان مشهور یک سلسله افسانه و رمانس ها در تین تاگول (tintagol) به دنیا آمد. او پادشاه بریتانیا شد و در دربار کاملوت رهبر دسته ای از اشراف جنگاور یا شوالیه های میزگرد شد. در افسانه های سلتی، شاه آرتور قهرمانی بزرگ خشن و غوغاگر و ماجراجو است که از سرزمین غولان و دیوان و جادوگران رهایی یافت (وارنر، ۱۳۸۶: ۴۵۷).
در داستان شاه آرتور جام مقدس وجود دارد و در ماجرای آراگورن حلقه قدرت. آراگورن با اورک ها و نیروهای شیطانی جنگید و آرتور با غولان و دیوان. شمشیر جادویی آراگورن نارسیل است و شمشیر شاه آرتور کالیبور. هر دو ماجراجو و محبوب هستند. هر دو جهت بدست آوردن پادشاهی وارد جنگ شدند.
برای درک بهتر شخصیت آراگورن باید به تاریخ قرون وسطی رجوع کرد:بدین ترتیب که بر وفق روایات تاریخی در میان اقوام فرانک در محلی که فرانسه امروزی قرار دارد سلاطین بسیار لایق عرض اندام نمودند که بزرگترین انها شارلمانی بود.شارلمانی در سال ۸۰۰ میلادی امپراطوری گسترده ای رابنا نهاد و درشهر رم به وسیله پاپ تاج گزاری کرد.شارلمانی از جبال پیرنه عبور کرد و گوشه شمال شرقی اسپانیا را مجددا برای مسیحیان تسخیر نمود.وی حکومت امرا و سلاطین اقوام وحشی را که در ایتالیا مستقر گردیده بودند بر انداخت و آنها را مطیع و منقاد خود ساخت.لشکر به حوزه دانوب کشید ،به خاک بوهم رخنه کرد و با پاره ای از اقوام ژرمن که هنوز بت پرست بودند و در کنار آلپ زندگی می کردند به جنگ پرداخته یا آنهارا کشتار کرد و یا به قبول دیانت مسیح مجبور کرد(پالمر،۱۳۴۹: ۲۶).
در افسانه های مربوط به شارلمانی شمشیر جادویی به نام جوییسjoyeuse وجود دارد و قابل انطباق با شمشیر آراگورن اندوریل است و نیز با شمشیر شاه ارتور با اسم اکس کالیبور که قبلا ذکر آن رفت.همسر اراگورن arwefin ارون شباهت زیادی به همسر شارلمانی کبیر بنام فاراست رادا farastrada دارد.شارلمانی فتوحات گستردهای کرد و اروپا را یک بار دیگر متحد ساخت ،درست مانند اراگورن که پیروزی هایی علیه نیروهای موردور به دست آورد .

۳-۱۶ نارسیل (narsil)

شمشیر الندیل (Elendil) ساخته تلخار اهل نو گرود، که هنگام مرگ پادشاه الندیل در مصاف با سائورون شکست. ایزیلدور (Isildur) پسر فرمانروا الندیل با تیغه شکسته نارسیل (شمشیر پدرش) حلقه را از دست سائورون برید و حلقه را تصاحب کرد و سائورون را شکست داد. شمشیر الندیل را آهنگران الف از نو ساختند و روی تیغه آن نشان هفت ستاره را در میان هلال ماه و قرص خورشید تابان نقش زدند و گرداگرد آن نوشته هایی به خط موردورحک کردند؛زیرا آراگورن پسر آراتورن عازم جنگ در سر حدات موردور بود. شمشیری که از نو بو تمامی ساخته شده و بسیار درخشنده بود. نور خورشید با تابشی سرخ از درون آن می تافت و نور ماه بر آن درخششی سر داشت آراگورن نام جدیدی به آن داده و آندوریلش(Andurill) نامید، به معنای شعله غرب و وجود چنین شمشیری در داستان شباهت بسیاری با شمشیر شاه آرتور (Arthur) به نام اکس کالیبور (Excalibur) دارد.
آرتورشاه در جوانی این شمشیر را در صخره بزرگی فرود آورد و آن را شکافت آن گاه شهریاری خود را حق دانست. در داستان های متاخر آمده که آرتورشاه شمشیر جادویی اش را از بانوی دریاچه اخذ کرد و به هنگام مرگ بر سر بدیور (Sir Bediver) دستور داد که شمشیر را به آب بازگرداند. این شمشیر که به کالبیرینوس نیز شهرت دارد احتمالاً با شمشیر جادویی دیگری به نام کالادبولگ مربوط است، شمشیری که متعلق به فرگوس (Fergus)قهرمان ایرلندی تعلق داشت (وارنر،۱۳۸۶: ۴۵۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:38:00 ب.ظ ]




رَفیعُ العُلَی مَن شَقَّ جبریلُ صَدرَهُوطَهَّرَهُ فَاَزدادَ طُهراً علی طُهرِرَؤوفٌ عَطُوفٌ أجمَلُ الخلقِ خِلقهًوَاعظمَهُم خُلقاً وَ مُنشَرِحُ الصَّدرِ[۲۲۸]

– بلند مرتبه ای که جبرئیل سینه اش را شکافت و (قلب) او را پاک کرد پس پاکی بر پاکی افزوده شد.
– مهربان، بخشنده و زیباترین خلق در آفرینش و برترین آنها در اخلاق و فراخ سینه ترین آنها.
«صرصری» می گوید:

 

وَ خصَّ بالعُمرِ النّامی الشَّریفِ لَهُ بالشَّرحِ صَدرٌ بِماءِ القُدسِ مَغسُولُ[۲۲۹]

– به خاطر عمر رشد یافته و زندگی شریفش مخصوص (یگانه) گردید و به واسطه شرح صدر سینه ای دارد که با آب قدسی شسته شده است.
۴-۱-۴-۳- سفر به شام و ملاقات با بحیرا
بعد از فوت آمنه (س) و عبدالمطلب (ع) کفالت محمد(ص) در حالی که هشت ساله بود را عمویش ابوطالب به عهده داشت و این وصیت عبدالمطلب به پسرش ابوطالب بود و او نیز با افتخار سرپرستی پیامبر (ص) را بر عهده گرفت و او را بی نهایت دوست داشت و شب و روز از او مراقبت می کرد.[۲۳۰] در سفر تجاری که کاروان قریش به سمت شام حرکت می کرد ابوطالب محمد(ص) را نیز با خود به این سفر برد این مسافرت محمد (ص) در ۱۲ سالگی از سفرهای فراموش نشدنی و پر سروصدا به شمار می رود. که در این سفر وی از نقطه «بصری» فراتر نرفت زیرا جریانی پیش آمد که تا حدی برنامه مسافرت ابوطالب را عوض کرد و تفصیل آن از این قرار است:
راهبی از فرقه سطوریان به نام «بحیرا» در صومعه مخصوصی در آن نقطه (بصری) به سر می برد و اطلاعات عمیقی از کتب عهدین داشت و از این نظر مورد احترام مسیحیان بود و گاهی کاروان های تجاری در مسیر خود در آن نقطه توقف می نمودند و از وی ملاقاتی به عمل می آوردند از حسن تصادف بحیرا با کاروان بازرگانی قریش روبه رو گردید.[۲۳۱]
بحیرا از بام صومعه خود دید که چون قافله قریش آمد همه درختان صحرا و سنگ ها به صدا درآمده بودند و می گفتند: «السلام علیک یا رسول الله» و تکه ابر سفیدی را دید که از میان قافله بر پیامبر (ص) سایه بسته بود و همان طور که قافله می آمد آن ابر نیز با پیامبر (ص) می آمد و چون قافله فرود آمدند پیامبر (ص) زیر درختی نشستند آن درخت شاخه هایش را بر پیامبر (ص) برگشود تا ایشان زیر سایه اش استراحت کنند.
بحیرا طعام فراوانی برای کاروانیان آماده نمود و پس از فراغت از طعام و پراکنده شدن قوم، بحیرا از پیامبر (ص) سوالاتی از احوال خواب و بیداری ایشان پرسید و پیامبر (ص) جواب دادند و بحیرا همه را موافق صفاتی دید که در کتاب خوانده بود سپس به پشت ایشان نگریست و خاتم نبوت را میان دو کتف بازوی او دید سپس به ابوطالب گفت: این طفل همان پیامبر موعود است که کتاب های آسمانی از نبوت جهانی و حکومت گسترده او خبر داده اند و او را خاتم پیامبران و سرور جهانیان معرفی کرده اند.
این همان پیامبری است که من نام او نام پدر و اصل و نسب او را در کتاب های دینی خوانده ام و احبار یهودی، راهبان نصاری و کهّان عرب ازقبل، خبر تولد او را داده اند و می دانم از کجا طلوع می کند و به چه نحو آیین او در جهان گسترش پیدا می کند و به ابوطالب گفت: او را به دیار خویش ببر و از یهودیان بر او بیمناک باش که به او آسیب می رسانند و ابوطالب را با شتاب به مکه بازگردانید.[۲۳۲]
«صرصری» در این باره چنین سروده است:

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 

 

 

مُصطَفی اللهِ ذی الجَلالِ مِنَ الخَلـ ـقه نَبِیٌّ له علینا الوَلاءُ
شَهِدَت بِالرسالََهِ الصُّحُفُ الأو لَی له و الغُوتُ والأسماءُ
ورَأی فَضلَهُ بَحیرا عیاناً و بِهِ قَبلُ بَشَّرَ الأنبیاءُ[۲۳۳]

– برگزیده خداوند، صاحب جلال و اکرام از آغاز خلقش پیامبری که بر ما سیادت و سروری دارد.
– پیامبری که به رسالتش کتب ادیان و آسمان ها شهادت داده اند.
– و بحیرا (راهب مسیحی) فضل و برتری اش را آشکارا دیده (و دانست که آن پیامبر موعود است)
بواسطه آن چه که انبیاء از قبل بشارت داده بودند.
۴-۱-۵- بعثت و دریافت وحی
از آنجا که شیعه خود را پیرو عترت و اهل بیت پیامبر می داند وبه حکم حدیث ثقلین گفتار پیشوایان خود را از هر نظر قطعی و صحیح می داند از این رو درباره تعیین روز مبعث پیامبر اسلام پیرو قولی شدند که از اهل بیت آن حضرت برای آنان به طور صحیح نقل شده است. فرزندان آن حضرت می گویند. «بزرگ خاندان ما در روز ۲۷ ماه رجب مبعوث گردید در حالی که چهلمین سال از زندگی خود را سپری می کرد»[۲۳۴].
مهمترین دلیلی که می تواند برای قول دیگر مدرک شمرده شود همان تصریح قرآن بر این که، آیات قرآن در ماه رمضان نازل گردیده است، می باشد از آن جا که روز بعثت روز آغاز وحی و نزول قرآن بوده است. بنابراین باید گفت: «روز بعثت در همان ماهی است که قرآن در آن ماه فرو فرستاده شده است و آن ماه رمضان است»
آیات زیر نشان دهنده نزول قرآن در ماه مبارک رمضان است:
الف) شَهرُ رمضانِ الّذی فیه القرآنٌ[۲۳۵]. ماه رمضان ماهی که در آن قرآن فرو فرستاده شده.
ب) انّا انزلناهُ فی لیله القدرِ[۲۳۶]. ما آن را در یک شب مبارک (شب قدر) فرو فرستاده ایم.
«محمد بن اسحاق» روایت می کند: «پیامبر (ص) هر سال یک ماه در غار حرا به سر می برد تا این که شبی از ماه مبارک رمضان خداوند او را به وسیله رسالتش گرامی داشت و پیامبر را وسیله رحمت بر بندگانش قرار داد. جبرئیل امین به دستور حق تعالی نزد پیامبر (ص) آمد و به ایشان فرمود: «إقرأ بِسمِ رَبَّکَ الذی خَلَق»[۲۳۷] بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید.
شخص پیامبر(ص) حکایت می کند که جبرئیل با دیباچه ای که نوشته ای در آن بود بر ایشان وارد شد و گفت: «بخوان» و از آن جا که پیامبر (ص) امی و درس نخوانده بود گفت: من توانایی خواندن ندارم چه بخوانم؟ فرشته وحی او را سخت فشرد سپس درخواست خواندن کرد و همان جواب را شنید فرشته بار دیگر او را به شدت فشار داد و این عمل سه بار تکرار شد و پس از فشار سوم پیامبر (ص) احساس کرد که می تواند لوحی را که در دست فرشته است بخواند در این موقع آیات را که در حقیقت دیباچه کتاب سعادت بشر به شمار می رود، خواند. «إقرأ بِاسمِ رَبِّکَ الذی خَلقَ. خَلَقَ الانسانَ مِن علق. إقرء وَ ربُّکَ الأکرم. الذی عَلَّمَ بالقلم علّم الانسانَ ما لَم یعلَم»[۲۳۸] بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید کسی که انسان را از خون بسته خلق کرد. بخوان و پروردگار تو گرامی است. آن که قلم را تعلیم داد و به آدمی آن چه را نمی دانست آموخت.
جبرئیل مأموریت خود را انجام داد و گفت: ای محمد تو پیامبر خدایی و من جبرئیلم. پیامبر(ص) پس از نزول وحی از کوه غار پایین آمد و به نزد همسرش (خدیجه) رهسپار شد و چون داخل خانه شد، از جمال او خانه منور شد. خدیجه گفت: ای محمد این چه نوری است که در تو مشاهده می کنم؟ پیامبر فرمود: « این نور پیغمبری است» و چون پیامبر خوابید از جانب خداوند به او ندا رسید «یا ایها المُدثِرُ قُم فأنذر و ربِّکَ فکبّر»[۲۳۹] ای رسولی که به لباس در پیچیده ای برخیز و مردم را خدا ترس گردان و خدا را به بزرگی و کبریایی یاد کن.
پس خداوند به او امر کرد که بعد از سه سال دعوت خود را آشکار کند. بنابراین رسول خدا با عزمی راسخ و ایمانی کامل برای انجام فرمان خدا قیام فرمود و به بالای کوه صفا رفت و مردم را تبشیرو انذار کرد و ایشان را به دین مبین و آموختن قرآن دعوت کرد.[۲۴۰]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:37:00 ب.ظ ]




تامین منابع مالی از جمله مهمترین در مدیریت مالی بوده و از دغدغه ها و وظایف مالی بشمار می رود. شرکت ها با بهره گرفتن از روش های مختلف می توانند تامین مالی کنند. آگاهی مدیران مالی از انواع روش ها و ابزارهای تامین مالی و اثرات آن بر شرکت ها موجب می گردد که تداوم فعالیت شرکت ها امکان پذیر و ساختار مالی آنها کمتر آسیب پذیر و جریان عملیات تسهیل گردد. داشتن درک درستی از تاثیرات و ارتباطات تامین مالی وعملکرد عملیاتی، مدیران را در تصمیم گیری های استراتژیکی و اساسی شرکت یاری داده و اطلاعات مناسبی را برای علاقه مندان به سرمایه گذاری در این شرکت ها فراهم می سازد. مدیر مالی وظایفی دارد که بتواند به اهداف مزبور دسترسی پیدا کند.
الف- سرمایه گذاری و یا مدیریت بر مصارف: برای مدیریت بر مصارف، وظایف متعددی مطرح می شود که اهم آنها عبارتند از: از اداره نقدینگی، مدیریت بردارایی های جاری و مدیریت برسرمایه گذاری ها.
ب- تامین منابع مالی: در راستای تامین مالی نیز وظیفه مدیر مالی این است که اولا میزان و درصد هر یک از منابع مالی را تعیین و سپس نسبت به مدیریت تامین آنها به گونه ای عمل کند که نتیجه آن ایجاد حداکثر برای سهامداران باشد( تهرانی،۱۰ ،۱۳۸۵).
یکی ازمهم ترین تصمیمات مالی که در هر سازمانی گرفته می شود تامین مالی شرکت می باشد، تامین مالی برای اجرای پروژه های سودآور در صحنه ی رشد شرکت نقش بسیار مهمی ایفا می کند توانایی شرکت در مشخص کردن منابع مالی اعم از داخلی یا خارجی برای تهیه ی سرمایه به منظور سرمایه گذاری و تهیه برنامه های مالی مناسب از عوامل رشد و پیشرفت شرکت ها به حساب می آید.
تاکید مدیریت مالی روی تصمیمات و اقداماتی است که بر روی ارزش شرکت تاثیر می گذارد و نیز توجه کامل آن به این امر معطوف است که چگونه می توان ارزش شرکت را به حداکثر ممکن رساند، برای تعیین اینکه مدیران تا چه اندازه در حداکثر سازی ثروت سهامداران ، موفق عمل کرده اند، شاخصهای متعددی به کار می گیرند. اهداف این پژوهش عبارتند از: بررسی رابطه بین شیوه های تامین مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و بررسی سود سهام آن می باشد.
در تصمیم گیری های مربوط به سرمایه گذاری اعم از کوتاه مدت و بلند مدت، نیاز به منابع اصلی است. تصمیمات تامین مالی اصلی ترین حوزه ی تصمیم گیری مدیران و یک مرحله ی مهم در رشد شرکت ها بشمار می رود، یکی از مهم ترین مسایل شرکتهایی که رشد از چرخه ی حیات خود را سپری می کنند، روش های تامین مالی است.
نیاز به تامین مالی از آنجا ناشی می شود که اولا ارزش سرمایه ی شرکت ها به خاطر عوامل بیرونی چون نرخ ارز،تورم، نرخ بهره ی بانکی تقلیل می یابد و ثانیا سازکارهای عملیاتی شرکت ها موجب می گردد که برای خرید دارایی های جدید، افزایش ظرفیت کارخانه ، استخدام نیروی جدید و خرید مواد اولیه نیاز به وجوه مالی در قالب منابع مالی مطرح می شود ( عبادی دولت آبادی، ۱۳۸۲ ، ۲).
نتایج تحقیق صورت گرفته نشان می دهد، عملکرد عملیاتی شرکت ها به طور سیستماتیک به استفاده و نوع تامین مالی برون سازمانی شرکت مرتبط است، به طوری که پس از تامین مالی، عملکرد عملیاتی شرکت تحت تاثیر این فعالیت ها قرار گرفته و کاهش در عملکرد را نشان می دهد. همچنین نوع تامین مالی برون سازمانی (از طریق سرمایه و یا از طریق بدهی) تاثیرات متفاوتی برعملکرد عملیاتی شرکت ها دارد. به طوری که تامین مالی سرمایه ای رابطه ی قوی تری با تغییرات عملکرد عملیاتی شرکت نسبت به دیگر منابع مالی از قبیل بدهی های بلند مدت دارد. حتی این ارتباط در میان بدهی ها، در بدهی های قابل تبدیل به سهام قوی تر از بدهی های بلند مدت می باشد( گاوین جون، ۲۰۰۵).
متداول ترین شیوه های تامین مالی داخلی ، نگهداری سود سهام است. یعنی اینکه بخشی از سود سال بین سهامداران تقسیم و بخش دیگر به عنوان سود تقسیم نشده در واحد انتفاعی باقی بماند( نیکو مرام و همکاران، ۱۳۸۱ ، ۲۴۸).
مهم ترین شیوه های تامین مالی، استفاده از منابع خارجی واحد انتفاعی است.روش های متداول تامین مالی واحد انتفاعی عبارت است از افزایش سرمایه از طریق صدور سهام، دریافت وام و تسهیلات اعتباری کوتاه مدت و بلند مدت ( استقراض) است( نیکو مرام و همکاران، ۱۳۸۱ ، ۲۵۱).
انتخاب بهترین گزینه ی تامین مالی حتما باید با مدنظرگرفتن مخارج تامین مالی صورت گیرد، که در ادبیات مالی از آن تحت عنوان هزینه سرمایه یاد می شود( نوروش، عبادی، ۳، ۱۳۸۴).
قطعا شناسایی راه های مختلف تامین مالی و بهره گیری از ابزار مناسب مالی، مدیریت را در اتخاذ تصمیم های صحیح تر و کسب منافع بیشتر یاری خواهد نمود.
ارزیابی عملکرد از منظر اقتصادی و مالی از مسائل مهم در فرایند اداره بنگاه های اقتصادی و تصمیم گیری مالی محسوب می شود. ارزیابی منطقی عملکرد به شناخت و تبیین و بکارگیری شاخص های مالی و غیرمالی بستگی دارد، ازجمله شاخص های مالی میزان سودآوری یا سود سهام است ( رهنمای روی پشتی، ۱۶۰ ، ۱۳۸۶).
مدیریت مالی با تصمیم گیری درباره بدهی ها و حقوق صاحبان سهام، منابع مالی را تامین می کند و با تصمیم گیری درباره ی دارایی های جاری، بلند مدت و سرمایه گذاری ها ، آنها را به کار می برد. بدیهی است روش های به کار گرفته شده در شرکت ها و صنایع مختلف، تاثیرهای قابل توجهی به ساختار د ارایی ها و نیز هزینه های مالی و درنتیجه بر سود و زیان آنها دارد.
بررسی های اولیه نشان می دهد که تاکنون در ایران تحقیقات انجام شده عمدتا در خصوص بررسی روش های تامین مالی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و تحقیقی در این صورت نگرفته است که مدیران مالی در صنایع مختلف از چه روشهایی برای تامین منابع مالی مورد نیاز خود و همچنین تاثیر این منابع بر میزان سودآوری این صنایع استفاده می کنند.
یافته های برخی دیگر از تحقیقات قبلی در زمینه تامین مالی، نشان می دهد که با زده سهام به طور با اهمیتی تحت تاثیر فعالیت های تامین مالی برون سازمانی شرکت قرار می گیرد. براین اساس در شرکت های تامین مالی کننده، معمولا پایین تر بودن بازده، با معاملات تامین مالی، از قبیل انتشار سهام برای اولین بار یا انتشار مجدد سهام سرمایه، انتشار اوراق ترکیبی مانند بدهی های قابل تبدیل( به سهام) و بدهی های بلند مدت، که وجوه شرکت را افزایش می دهند، مرتبط باشند.
در این پژوهش نیز سعی شده باتوجه به شرایط موجود در بازار سرمایه ایران و با بهره گرفتن از اطلاعات موجود در صورت های مالی هم چون سود و زیان و ترازنامه، تاثیر شیوه های تامین مالی بر سود سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار، بررسی گردد.
یکی دیگر از مهمترین شیوه های تامین مالی، استفاده از منابع خارجی واحد انتفاعی است. روش های متداول تامین مالی خارج واحد انتفاعی عبارت است از افزایش سرمایه از طریق صدور سهام، دریافت وام و تسهیلات اعتباری کوتاه مدت و بلند مدت( استقراض) است ( نیکومرام و همکاران، ۱۳۸۱ ، ۲۵۱).
انتخاب بهترین گزینه ی تامین مالی حتما باید با مد نظر گرفتن مخارج تامین مالی صورت گیرد، که در ادبیات مالی از آن تحت عنوان هزینه سرمایه یاد می شود ( نوروش و عبادی، ۳، ۱۳۸۴). قطعات شناسایی راه های مختلف تامین مالی و بهره گیری از ابزار مناسب مالی، مدیریت را در اتخاذ تصمیم های صحیح تر و کسب منافع بیشتر یاری خواهد نمود.
ارزیابی عملکرد از منظر اقتصادی و مالی از مسائل مهم در فرایند اداره بنگاه های اقتصادی و تصمیم گیری مالی محسوب می شود. ارزیابی منطقی عملکرد به شناخت و تبیین و بکارگیری شاخص های مالی وغیر مالی بستگی دارد، ازجمله شاخص های مالی میزان سودآوری یا سود سهام است. ( رهنمای رود پشتی، ۱۶۰ ، ۱۳۸۶).
۱-۳ سوال آغازین پژوهش
سوال آغازی پژوهش حاضر عبارت است از :
بین شیوه تامین مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و میزان سود آوری آنها چه رابطه ای وجود دارد؟
۱-۳-۱ پرسش های فرعی پژوهش
۱- آیا بین اعتبارات بانکی و تجاری به عنوان عامل تامین مالی بلند مدت بر سودآوری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار ایران رابطه معناداری وجود دارد؟
۲- آیا بین اعتبارات کوتاه مدت با میزان سودآوری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداری وجود دارد؟
۳- آیا بین سود انباشته با میزان سودآوری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداری وجود دارد؟
۱-۴ اهمیت و ضرورت انتخاب موضوع پژوهش

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

عکس مرتبط با اقتصاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:36:00 ب.ظ ]




حالا که موارد قبول توبه طبق نظر امام (ره) روشن شد در خاتمه ی این مبحث باید به یک سؤال پاسخ دهیم . سؤال مربوطه این هست که فقهای مسلمین چه سنّی چه شیعه، متفقند که مرتکب گناه حدّ آور می تواند به حاکم مراجعه کند و به موجب حدّ اقرار نماید و کیفرش را ببیند، چنان که می تواند پرده پوشی کند و بین خود و خداوند متعال توبه کند که توبه، مکفّر سیئات و پروردگار متعال توبه پذیر است؛ پس هیچ جای تردید نیست که هر یک از این دو خصلت یعنی رجوع به حاکم و اقرار و توبه نزد پروردگار بر مرتکب گناه موجب حدّ، مباح است و بحث در این هست که کدام یک از این دو خصلت از نظر اسلام مرغوب تر است؟ شیخ عاملی قدس سره در باب شانزدهم از ابواب مقدمات حدود کتاب وسائل الشیعه را به این مسئله اختصاص داده و از طریق آل البیت علیه السلام روایتی را نقل فرموده اند که در ذیل اشاره می شود:
«عَن اَمیرِالمؤمنینَ عَلَیهِ السَّلامُ فی حَدیثِ الزّانیٌ الّذی اَقِّرَّ اربَعَ مَرّاتٍ، اِنّهُ قالَ لِقَنبَرَ: اِحتَفِظ، بِه، ثُمَّ غَضَبَ وَ قالَ: مااَقبَحَ بالرَّجُلِ مِنکُم اَن یاتَی بَعضُ هذِهِ الفواحِشُ فَیَفضَحُ نَفسَهّ عَلی رؤُوسِ المَلاءِ اَفَلا تابَ فی بَیتِه، فَوَ اللهِ لِتَوبَتِه فیما بَینَهُ وَ بَینَ اللهِ اَفضَلٌ مِن اِقامَتی عَلَیه الحَدُّ.
ترجمه: «از امیرالمؤمنین علیه السلام در خبر زانی که چهار بار اقرار نمود، نقل شده که آن حضرت به قنبر فرمودند: بازداشتش کن سپس خشمگین شده و فرمودند: چقدر قبیح است از مردانتان که این گونه اعمال پلید و شنیع انجام می دهند و آنگاه خود به خود می آیند و خویشتن را در ملأ عام مفتضح می کنند، چرا که در خانه ی خویش توبه نکرد؟ والله توبه اش بین خود و بین خدا برتر است از اقامه ی کیفر الهی را بر او».چنان چه از روایت فوق مستفاد کردیم، افضلیت تستّر و اختیار توبه بر رجوع به حاکم و اقرار و کیفر دیدن هست.

۳-۴-۳-۴- علم قاضی

گاهی ممکن است قاضی بدون این که متهم اقرار به ارتکاب جرم کند یا شهودی علیه وی شهادت دهند، به ارتکاب جرم از سوی متهم علم پیدا کند بحثی که سال ها بین فقیهان، اعم از شیعه و سنی، جریان داشته آن بوده است که آیا قاضی می تواند بر مبنای علم خود (بدون وجود اقرار و بیّنه) حکم صادر کند یا خیر؛ و در صورت مثبت بودن پاسخ، مواردی که وی از چنین حقّی برخوردار می باشد و نیز شرایط اعمال آن کدام است در مورد جواز اثبات جرایم به استناد علم قاضی عمدتاً می توان پنج نظر را بین فقهای مذاهب مختلف اسلامی به شرح زیر یافت.( محمدصادقی، ص ۳۹۷٫) اوّل آن که علم قاضی مطلقاً حجت هست (قول مشهود در امامیّه)
دوم آن که علم قاضی مطلقاً حجت نیست(قول اکثر فقهای عامّه و فقهایی مثل ابن جُنید، که حتی عمل به علم را بدون وجود اقرار یا بیّنه از سوی امام معصوم علیه السلام نیز جایز نمی داند.)( شاهرودی، ۱۳۷۸، ص ۷٫)
سوم آن که علم قاضی در حقوق الناس حجت هست ولی در حقوق الله حجت نیست (قول ابن ادریس)
چهارم آن که علم قاضی در حقوق الله (مثلاً زنا) حجت هست ولی در حقوق الناس (مثلاً حدّ سرقت) حجت نیست.
پنجم آن که علم قاضی اگر مستند به مبادی حس یا مبادی قریب به حس باشد حجت هست ولی اگر مستند به مبادی حدسی و تراکم ظنون باشد حجیّت ندارد، لیکن از نظر اکثریت فقهای شیعه قاضی می تواند در جمیع حقوق و حدود، اعم از حق الله و حق الناس، به مقتضای علم خود عمل کند.(مغنیه، ج ۶، ص ۱۳۹ـ ۱۲۹٫) و حتی اگر بیّنه مخالف علمش بوده و یا سوگند ها در نظرش دروغ باشند نباید آنها را بپذیرد(همان منبع، ص ۴۰۸٫) زیرا در چنین حالتی به علت حکم دادن عالمانه (بغیر ما انزل الله) فرد فاسقی محسوب خواهد شد. در مورد حجیّت علم قاضی روایت حسین بن خالد از امام صادق علیه السلام قابل توجه است که می گویند: «هرگاه امام ببیند که فردی در حال زنا یا شرب خمر است باید بر وی حدّ جاری کند و نیازی به اقامه ی بیّنه نیست، چرا که وی امین خداوند در میان مردم است ولی اگر امام شخصی را در حال سرقت ببیند تنها باید وی را نهی نماید» ایشان در پاسخ راوی راجع به فرق بین این دو مورد اظهار می دارند که هرگاه حق از آن خداوند باشد اقامه ی آن بر عهده ی امام، اما اگر به مردم تعلق داشته باشد مطالبه ی آن بر عهده ی خود آنهاست. (حر عاملی، شیخ محمد بن حسن ، همان منبع ، ج ۱۸، باب ۳۲٫)طبق حدیث فوق ، امام علیه السلام در حجّیت علم تفاوتی بین حق الله و حق الناس قائل نشده اند، بلکه وجه افتراقی بین این دو در لزوم مطالبه ی شاکی خصوصی در حق الناس است به عبارت دیگر علم در هر دو مورد حجّت هست لیکن در حق الناس ابتدا باید شاکی خصوصی شکایت کند تا امام بتواند به مقتضای علمش عمل کند،ولی در حق الله امام می تواند ابتدائاً و بدون وجود هیچ گونه شکایتی از کسی، مطابق علم خود عمل نماید.( محمد صادقی، جرائم علیه شخص، ص ۳۳۹٫)در باب حدود می توان گفت سیستم حاکم سیستم دلایل قانونی است که طریق اثبات آنها مشخص شده هست از جمله در جرم زنا، قانونگذار معین کرده که حد زنا با چهار بار اقرار و یا گواهی چهار مرد عاقل یا سه مرد و دو زن ثابت می شود به عبارت دیگر دلایل اثبات حد زنا حصری است. با توجه به مطالب فوق می توان گفت جرائمی غیر از قتل، سرقت، لواط و مساحقه را که راه های اثبات آنها در مواد قانونی منجّزاً احصا شده و در آن ها اشاره ای به علم قاضی نشده است مشکل بتوان به استناد علم قاضی اثبات کرد.

۳-۵-جهات تشدید مجازات کیفر زنا

 

۳-۵-۱- تکرار و تعدد زنا قبل از اجرای حد

امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله در این خصوص می فرمایند: «در صورتی که زنا را مکرر کند چه در یک روز و چه در چند روز، چه با یک زن و چه با چند زن، اگر در فاصله ی بین دو زنا حد نخورده باشد، یک حدّ بر او جاری می شود البته این در صورتی است که حدّ زناهای تکرار شده یک نوع باشند مثلاً حدّ همه ی آنها تازیانه باشد و اما اگر مختلف باشند مثلاً یک زنا مرتکب شده که حدّش تنها تازیانه است و زنای دیگری مرتکب شده که حدش تازیانه و سنگسار است یا سنگسار به تنهایی باشد، در این صورت علی الظاهر عقوبت به عدد زنا تکرار می شود.(موسوی خمینی (ره)، همان منبع، ص ۴۶۴٫)در صورت تکرار زنای غیر محصن از مرد و زن آزاد و تخلّل اقامه ی حدّ تازیانه، صدوقین و حلّی معتقدند که در مرتبه ی سوم کیفرشان قتل است و عمده دلیلشان صحیح یونس از امام کاظم علیه السلام است که فرمودند: اَصحابُ الکَبائِرِ کُلُّها إذا اُقیمَ عَلَیهِمُ الحَدُّ مَرَّتَینِ قُتِلوُا فی الثّالِثَهِ (حر عاملی، شیخ محمد بن حسن ، همان منبع ، ج ۱۸، ص ۳۱۳٫)ترجمه: «مرتکبین گناهان کبیره، همه ی کبیره ها، وقتی که دوبار بر آنان اقامه ی حد گردید، بار سوم کشته می شوند» اما فتوای مشهور بین اصحاب این است که با تخلّل اقامه ی حدّ در سه بار، دفعه ی چهارم، کشته می شوند و دلیلشان خبر موثّق ابی بصیر از امام صادق علیه السلام است که فرمودند: «الزّانُی اِذا زَنی یُجلَدُ ثَلاثاً و یُقتَلُ فی الرّابِعَهِ یَعنی جُلِدَ ثَلثُ مَرّاتٍ» ترجمه: «مرتکب زنا چنان که سه بار اقامه ی تازیانه زنا بر وی گردیده است در مرتبه ی چهارم کشته می شود» قول مشهور مضافاً به این که قاعده ی احتیاط در دماء موافق است با قاعده ی جمع بین اخبار نیز دمساز است؛ زیرا نسبت خبر موثّق ابی بصیر با خبر یونس نسبت خاص به عامّ است علیهذا خبر یونس بدین وسیله تخصیص می خورد و نتیجه چنین می شود که مرتکبین گناهان کبیره غیر زنا، در مرتبه ی سوم کشته می شوند و مرتکب زنای غیر محصنه در مرتبه ی چهارم کشته می شود، به شرط این که تخلّل اقامه ی حدّ شده باشد.(محمدی گیلانی، همان منبع، ص ۷۴٫) استاد امام (ره) نیز در تحریر الوسیله قول مشهور را انتخاب فرموده اند و نظر مبارکشان در این مورد چنین است «چنان چه از آزاد غیر محصن ولو زن باشد متکرّراً زنا انجام گیرد و سه با حدّ زنا بر وی اقامه شد در مرتبه ی چهارم کشته می شود.(موسوی خمینی همان منبع، ص ۴۶۴٫)

۳-۵-۲-زنا در زمان ها و مکان های متبرکه

شهید اول در لمعه دمشقیه در مورد کسانی که در زمان ها و مکان های متبرکه زنا می کنند از کیفری تحت عنوان «شلاق همراه با کیفر زاید» نام برده و می فرماید: «و آن حدّ کسی هست که در شب یا روز ماه رمضان یا دیگر زمان های شریف یا در مکانی شریف زنا کند، و یا آن که با مرده زنا کند و در تعیین مقدار زاید به حکم مراجعه می شود»( شهید اول، همان منبع، ص ۲۲۸٫)حضرت امام خمینی (ره) نیز در این مورد می فرمایند: کسی که عمل زنا را در زمانی مقدس چون ماه مقدس رمضان و جمعه ها و اعیاد و یا در مکانی شریف چون مسجد و حرم امامان علیهم السلام مرتکب شود حاکم به مقداری که مقتضی بداند حد بیشتر بر او جاری می سازد و خصوصیات زمان و مکان ها و آن جا که هم زمان عمل و هم مکان عمل آن خصوصیّتی دارد را رعایت می کند.(موسوی خمینی (ره)، همان منبع، ص ۴۶۸٫) بحث مربوطه در این مورد با نظر شهید ثانی پایان برده می شود که فرمودند: کسی که مرتکب زنا بشود در شب یا روز ماه رمضان یا در سایر زمان های شریف مانند روز جمعه، روز عرفه و عید یا در مکان شریفی مانند مسجد، جرم زنا کند طبق نظر حاکم کسی که حد را اقامه می کند کیفر زایدی بر او اعمال می کند و در این حکم فرقی نیست میان آن که علاوه بر تازیانه، سنگسار نیز ثابت باشد یا نباشد لذا اگر در زنا تازیانه نباشد و تنها مجازات زانی قتل باشد او را پیش از کشتن به خاطر زمان و مکان محترمی که این عمل در آن انجام شده بر حسب نظر حاکم کیفر می دهند.( شهید ثانی، همان، ص ۳۵۸٫)

پایان نامه رشته حقوق

۳-۵-۳-زنای زانی یا زانیه مسن دارای شرایط احصان:

و رجم و تازیانه در صورتی است که زنای محصنه ، چه زانی و چه زانیه پیر یعنی به حد شیخوخت رسیده باشد که اول یکصد ضربه تازیانه می خورد، سپس سنگسار می شود و ظاهراً در این مسئله نیز اختلاف چشمگیری نیست و روایت نیز صریح در همین حکم است: عبدالله بن طلحه از امام صادق علیه السلام نقل می کند که آن حضرت فرمودند: «اِذا زَنَی الشّیخُ وَ العَجُوزُ جُلِدًا ثُمَّ رُجما عُقُوبَهً لَهُما، وَ ِاذا زَنَی النِّصَفُ مِنَ الرِّجالِ رُجمَ وَ لَم یُجلَد اِذا کانَ قَد اَحصَنَ وَ اِذا زَنَی الشَّبابُ الحَدَثُ السّنُّ جُلِدَ وَ نَفَی سِنَهً مِن مِصرِهِ.( حر عاملی، همان منبع ، ج ۱۸، ص ۳۴۹٫)
ترجمه: «چنان چه مرد پیر و زن عجوزه مرتکب زنا شوند، اول تازیانه می خورند سپس سنگسار می شوند که کیفرشان همین است و چنان چه مرد میانه عمر زنا کند فقط سنگسار می شود و تازیانه نمی خورد و در صورتی که محصن باشد؛ ولی اگر جوان نورسیده ای زنا کند تازیانه می خورد و یکسال از شهرش تبعید می شود.
در روایت مذکور ، چنان که ملاحظه می شود، برای میانه ی عمر که محصن باشد فقط عقوبت رجم تعیین شده است و در بعضی از روایات هست که خدمت امام صادق علیه السلام عرض شد که امیرالمؤمنین علیه السّلام تازیانه می زده سپس رجم می نموده است، امام صادق علیه السلام انکار فرمودند.(محمدی گیلانی، همان منبع، ص ۷۲٫)
مرحوم شیخ طوسی و جمعی همین نظر را پذیرفته اند و امام خمینی (ره) نیز در تحریر الوسیله در این مورد می فرمایند: «اقرب اقامه سنگسار فقط است».(موسوی خمینی، همان منبع، ص ۴۷۵٫)

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

۳-۶-بررسی حقوقی سنگسار در قوانین مختلف

سنگسار از جمله موارد مطروحه در قانون مجازات اسلامی قدیم(مصوب ۱۳۷۰) است که در بحث حدود(کتاب دوم) در باب اول، مورد اشاره قرار گرفته است. سنگسار عبارتست از نوعی سیاست که آدمی را تا کمر در خاک نشانده بر آن سنگ باران کنند، به حدی که بمیرد. در شریعت اسلامی سنگسار حد زنای محصنه است. (www.tebyan.net) در فقه، سنگسار مجازات مجرمی است که محصن بوده و مرتکب زنا شده اسـت. اگـر مجـرم مرد باشد تا محل خاصره و اگر زن باشد تا سینه زنده دفن می شود و سپس آنقدر سنگ بـه طـرفاو پرتاب می کنند تا بمیرد. (لنگرودی،ترمینولوژی حقوق ،۳۲۹)
یکی از مسایلی که به عنوان فتـوای مشهور بین فقهای اسلام رایج می باشد، حد رجم است.از نظر فقها رجم به معنی آن است کـه اگـرمرد یا زن همسردار(محصن و محصنه)زنا کردند و خود۴ بار بدان اقرار و اعتراف نمودند و یا ۴ مردشاهد عادل یا ۳ مرد عادل و ۲ زن عادل، جزییات موضوع را بدون ابهام و به روشنی شهادت دادند وتفاوتی به لحاظ زمان و مکان و…در موردآنچه شهادت دادند، وجود نداشـت؛ حـد سنگـسار برآنـان جاری خواهد شد. در مقابل مجازات شلاق در جرم زنا که به حد اصغر مشهور است، فقها مجـازات سنگـسار راحد اکبر دانسته اند.(پیشین، ص۲۱۱) در باب اول کتاب حدود قانون مجازات اسلامی ذیل موضوع زنا چند فصل آمده است؛ از جمله تعریف و موجبات حد زنا، راه های ثبوت زنا در دادگاه ، اقسام حد زنا و کیفیت اجرای حد. قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ در فصل سوم باب اول کتاب دوم- حدود ، ذیل عنوان اقسام حد زنا، به تصریح به مجازات سنگسار اشاره می کند و حد زنا را در رابطه با مرد محـصن و زن محـصنه کـه دارای همسر دایم هستند و امکان جماع با همسر خود را در هر زمان دارا باشند و پیرمرد و پیـرزن زانی دارای شرط احصان بیان کرده است.در ادامه این مواد، شرایط و نحوه اجرای حد بر زن باردار یا شیرده، در حال نفاس، مستحاضه،افراد مریض ، دیوانه، مرتد …ذکر شده است. همچنین در قانون تفاوت وضع سنگسار زن و مرد مورداشاره قرار گرفته است. پس از آن نیز به تفصیل کیفیت اجرای سنگسار مورد توجه قرار گرفته است. (میرزایی، محشی قانون مجازات اسلامی، ۱۳۵-۱۲۰) در تمام جهان اسلام، اکنون تنها ۶ کشور نیجریـه ، سـودان، عربـستان سـعودی، افغانـستان، امارات متحده عربی و ایران، حکم سنگسار را در قوانین جزایی خود گنجاندهاند. (www.bbc.co.uk/persian/iran/story/) در برخی کشورهای دیگر اسلامی، قـانون سنگـسار بـه طـور مـوردی در برخـی ایالـت هـا و استان ها اجرا میشود ودر مابقی کشورهای اسلامی این حکم تعطیل شده است.
سال هاست که محافل حقوق بشری، ایران را به خاطر برخی اقـدامات خـود از جملـه اجـرای قانون سنگسار به عنوان ناقض حقوق بشر به جهان معرفی کرده و درموقعیت های مختلـف ایـران را محکوم کرده اند. آنها به طور خاص اجرای قوانینی همچـون سنگـسار را بـه عنـوان کیفرهـایی ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز و توأم با شکنجه تلقی کرده، آنرا مغایر با تعهدات ایران در برخـی معاهدات و میثاق های بین المللی، از جمله میثاق بین المللی حقـوق مـدنی و سیاسـی و یـا اعلامیـه جهانی حقوق بشر میدانند که ایران نیز سالهاست بدون هر نـوع حـق شـرطی بـدانهـا پیوسـته است. هرچند ایران معتقد است که اجرای چنین قوانینی هیچ گونه مغایرتی با تعهدات بین المللی اش، از جمله چهار کنوانسیون و میثاق های بین المللی حقوق بشری که به آنها ملحق شده، نـدارد؛ ولـی متأثر از فضای حقوق بشری حاکم بر عرصه بین المللـی، در برخـی مـراودات خـود در حـوزه هـای اقتصادی، تجاری و سیاسی دچار مشکل شد.
به دنبال ایجاد این فضا بخصوص پس از گفتگوهای ۱۳۷ چندجانبه ایرا ن و اتحادیه اروپا که دو محور اساسی تجاری و حقوق بشری داشت، ایران اعلام کرد که براساس بخشنامه صـادره از سـوی ریـیس قـوه قـضاییه از ایـن پـس مجازات سنگسار را اجرا نخواهد کرد رییس قوه قضاییه در یک بخشنامه رسـمی در دی مـاه سـال۱۳۸۱ اجرای حکم سنگسار را ممنوع کرد و اظهار داشت که در حال حاضر جمهـوری اسـلامی بـه دنبال مجازات جایگزین برای این نوع از جرایم است.ایـن در حـالیسـت کـه مطـابق نظـر امـام خمینی(ره) در سال۱۳۶۰، شورای عالی قضایی بخشنامه ای صادرکرد که دادگاه ها حکم رجم صـادرنکنند. (روزنامه اعتمادملی ،۱۰/۵/۸۶) حال علت این که این بخشنامه بعد از چندی به بوته فراموشی سپرده شد، چندان روشن نیست.

عکس مرتبط با اقتصاد

۳-۷-مجازات سنگسار در قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲

در خصوص موضوع رجم قانونگذار در چند مواد اشاره هایی به رجم نموده که ابتدا به بیان آن مواد خواهیم پرداخت:
ماده ۱۳۲- در جرائم موجب حد، تعدد جرم، موجب تعدد مجازات است مگر در مواردی که جرائم ارتکابی و نیز مجازات آنها یکسان باشد.
تبصره ۱- چنانچه مرتکب به اعدام و حبس یا اعدام و تبعید محکوم گردد، تنها اعدام اجراء می شود.
تبصره ۲- چنانچه دو یا چند جرم حدی در راستای هم و در یک واقعه باشند، فقط مجازات اشد اجراء می شود؛ مانند تفخیذ در هنگام لواط که تنها مجازات لواط اجراء می شود.
تبصره ۳- اگر مرد و زنی چند بار با یکدیگر مرتکب زنا شوند، چنانچه مجازات اعدام و جلد یا رجم و جلد ثابت باشد، تنها اعدام یا رجم حسب مورد اجراء می شود.
تبصره ۴- چنانچه قذف، نسبت به دو یا چند نفر باشد، دو یا چند مجازات اجراء می گردد.
ماده ۱۷۳- انکار بعد از اقرار موجب سقوط مجازات نیست به جز در اقرار به جرمیکه مجازات آن موجب رجم یا حد قتل است که در این صورت در هر مرحله، ولو در حین اجراء، مجازات مزبور ساقط و به جای آن در زنا و لواط صد ضربه شلاق و در غیر آنها حبس تعزیری درجه پنج ثابت می گردد.
ماده ۲۲۵ – حد زنا برای زانی محصن و زانیه محصنه رجم است. درصورت عدم امکان اجرای رجم با پیشنهاد دادگاه صادرکننده حکم قطعی و موافقت رئیس قوه قضائیه چنانچه جرم با بینه ثابت شده باشد، موجب اعدام زانی محصن و زانیه محصنه است و در غیر اینصورت موجب صد ضربه شلاق برای هر یک می باشد.
ماده ۲۲۶ – احصان در هریک از مرد و زن به نحو زیر محقق می شود:
الفـ احصان مرد عبارت است از آنکه دارای همسر دائمی و بالغ باشد و در حالی که بالغ و عاقل بوده از طریق قُبُل با وی در حال بلوغ جماع کرده باشد و هر وقت بخواهد امکان جماع از طریق قُبُل را با وی داشته باشد.
ب ـ احصان زن عبارت است از آنکه دارای همسر دائمی و بالغ باشد ودر حالی که بالغ وعاقل بوده، با او از طریق قُبُل جماع کرده باشد و امکان جماع از طریق قُبُل را با شوهر داشته باشد.
ماده ۲۲۷- اموری از قبیل مسافرت، حبس، حیض، نفاس، بیماری مانع از مقاربت یا بیماریی که موجب خطر برای طرف مقابل می گردد مانند ایدز و سفلیس، زوجین را از احصان خارج می کند.
بر خلاف تصور برخی مجازات رجم از قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۹۲ حذف نشده است. قانونگذار در ماده ۲۲۵ قانون جدید صراحتاً آورده است که : حد زنا برای زانی محصن و زانیه محصنه رجم است. البته در ادامه این ماده تغییرات جدیدی را شاهد هستیم به این صورت که در صورت عدم امکان اجرای رجم با پیشنهاد دادگاه صادرکننده حکم قطعی و موافقت رییس قوه قضاییه چنانچه جرم با بینه ثابت شده باشد، موجب اعدام زانی محصن و زانیه محصنه است و در غیر این صورت موجب صد ضربه شلاق برای هر یک می باشد.
بدین ترتیب :
۱- مجازات اصلی و اولیه زنای محصن و محصنه مانند قانون سابق(مصوب ۱۳۷۰) رجم می باشد.
۲ـ ممکن است تحت شرایطی مجازات رجم قابل اجرا نباشد. به نظر می رسد منظور قانونگذار از این عبارت (عدم امکان اجرای رجم) تلطیف مقررات مربوط به مجازات رجم با توجه به اسناد حقوق بشر و فشارهای بین المللی باشد. ضمن اینکه نظر برخی از فقهای معاصر در توصیه به عدم اجرای مجازات رجم در حالتی که موجب وهن اسلام است، مد نظر قانونگذار بوده است. در کل عبارت عدم امکان اجرا بسیار مبهم می باشد!
۳ـ ظاهراً تشخیص عدم امکان اجرا ابتدائاً با قاضی صادرکننده حکم قطعی می باشد
۴ـ درخواست عدم امکان اجرا بعد از تشخیص قاضی صادرکننده حکم قطعی، باید به رییس قوه قضاییه ارسال و به موافقت ایشان برسد.
۵ـ پس از تائید عدم امکان اجرا توسط ریاست قوه قضاییه، چند حالت قابل بحث است:
الف ـ زنای محصن با اقرار ثابت شده باشد: در این حالت مجازات مرتکب(زانی یا زانیه) صد ضریه شلاق حدی خواهد بود.
ب ـ زنای محصن با بینه ثابت شده باشد. ظاهراً منظور از بینه مجموع شهادت های لازم برای اثبات جرم زنای محصنه می باشد که طبق ماده ۱۹۹ جدید شهادت ۴ مرد عادل یا شهادت ۳ مرد عادل به علاوه ۲ زن عادله می باشد. در این حالت مجازات زانی یا زانیه اعدام خواهد بود.
ج ـ زنای محصن با علم قاضی ثابت شده باشد : با توجه به منطوق ماده ۲۲۵ در این خصوص نیز باید قائل به عدم اعدام و جاری شدن صد ضربه شلاق بر مرتکب شد.
۶ـ دلیل مجازات اعدام در بحث بینه مبانی فقهی موضوع می باشد که بعد از اثبات زنای محصن با شهادت شهود، امکان انکار یا فرار از گودال که موجب سقوط رجم می شود، وجود ندارد. و در هر حال باید از مرتکب به طریق رجم سلب حیات شود. برای همین قانونگذار نتیجه مجازات رجم در این حالت را که اعدام می باشد، به طریق دیگری غیر از رجم تجویز نموده است.
بدین ترتیب قانونگذار در قانون جدید اصل را بر اجرای مجازات رجم در مورد زنای محصن و محصنه قرار داده است که قاضی صادرکننده حکم قطعی تحت شرایطی مبهم می تواند با موافقت رئیس قوه قضاییه در شکل این مجازات تغییراتی به شرح موارد فوق ایجاد نماید.

۳-۸-نظر مراجع معظم در خصوص تغییر در قانون جدید:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:35:00 ب.ظ ]




« از روزی که پس از ملی شدن صنعت نفت مجدداً این ثروت ملی تحت تسلط درآمد، از جانب مردم هیچگونه نظارت بر فروش نفت و صرف درآمد آن برقرار نبوده و عوایدش به صورت های مختلف در جهت ضد مصالح ملت و ولخرجیها و عیاشی ها و ترویج فساد و فحشأ و حقوق گزاف مستشاران اجنبی و اندوختن در بانکهای خارجی و صرف میلیاردها در خرید اسلحه و پر کردن جیب استعمار به یغما رفته است و مملکتی که می توانست با این درآمد و ثروت سرشار در تمام شئون علمی و صنعتی و کشاورزی و دامداری به پیشرفتهای شایانی نائل شود وضع اقتصادیش از کشور مشابهی که نفت ندارد بدتر شده است . جهت اطلاع عموم اعلام می داریم حرمت مؤکد کمک و تقویت کفار که با مسلمین در حال جنگ می باشند از احکام مسلمه اسلامی است و تا سرزمینهای مسلمان از احتلال و تجاوز آنان آزاد نشده جلوگیری از ارسال نفت برای اسرائیل و کشورهایی که با جنبش اسلامی ایران ضدیت می ورزند و حکومت استبدادی آن را تأیید می کند.» (مرکز اسناد، ۱۳۸۵ :۶۱) (پیوست: ۳).

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

عکس مرتبط با اقتصاد

۱-۱-۴- نامه آیت الله حائری به رضا شاه

در سال ۱۹۳۳ (۱۳۱۲) استعمار انگلیس با حمایت از صهیونیست ها و سرکوب مسلمانان، زمین های فلسطینیان را از دست آنان خارج و به یهودیان مهاجر واگذار می کرد. در حقیقت انگلستان با غصب زمین های فلسطینیان و ساکنان اصلی آن، در فراهم آوردن مهاجرت یهودیان نقش اصلی را ایفا کرد. در همین زمان بود که آیت الله شیخ عبدالکریم حایری و به تبع وی سایر روحانیون ایران برای دفاع از مردم فلسطین دست به کار شدند.
حرکت اصلی مؤسس حوزه در این زمان، ارسال نامه ای به رضا شاه بود. آیت الله حایری در دی ماه ۱۳۱۲ این نامه را توسط آیت الله سید محمد بهبهانی به رضا شاه ارسال کرد. چرا که وی فرزند سیدعبدالله بهبهانی رهبر مشروطیت بود و به علت روابطی که با رضاخان داشت، میان علما و شاه و دربار نقش واسطه را ایفا کرده و مورد احترام شاه بود (نیکو برش، ۱۳۸۱: ۳۴۴).
متن تلگراف آیت الله حایری به رضاخان چنین است:
«حضور مبارک اعلیحضرت شاهنشاهی خلدالله ملکه. بعد از دعاگویی صمیمی، امروزه مسلمین در این هجوم یهود به فلسطین و بیت المقدس مستغیث به آن یگانه حامی است و چشم همگی به الطاف خاصه ملوکانه است. امید به اعانت پروردگار جل و علا این غایله مهم با توجهات خاصه مرتفع، موجب مزید دعاگویی این ضعیف و عامه مسلمین گردد. الاحقر عبدالکریم حائری.» (نیکو برش، ۱۳۸۱: ۳۴۴).

۱-۱-۵- نامه امام خمینی (ره) در اعتراض به اصلاحات دولت هویدا

امام در نامه ای در فروردین ۱۳۴۶ به هویدا، نخست‏وزیر وقت، اصلاحات دولت را موجب گسترش فقر تا بیچارگی و ورشکستگی تجار و بازرگانان و ایجاد بازار سیاه برای اجانب می‏داند و از تسلط اسرائیل بر شئون اقتصادی و فرهنگی کشور اظهار خطر می‏کند. همچنین از ایجاد حکومت پلیسی و وارونه‏کردن احکام اسلام توسط دولت به منظور توجیه اهداف خود و هزینه‏ های گزاف جشنهای دربار تحت عنوان بیست و پنجمین سال سلطنت پهلوی، اعطاء مصونیت به اجانب و اعزام دختران به سربازی انتقاد می‏کند (خمینی ۱۳۶۹ ج ۱: ۲۳۱).
در بخشی از این نامه آمده است:
» جناب آقای هویدا! لازم است نصایحی به شماها بکنم و بعضی از گفتنی ها را تذکر دهم چه مختار در پذیرش آن باشید یا نه. در این مدت طولانی که به جرم مخالفت با مصونیت امریکایی ها که اساس استقلال کشور رادر هم شکست، از وطن دور هستم و بر خلاف قانون شرع و قانون اساسی در تبعید به سر می برم مراقب مصیبتهایی که به ملت مظلوم و بی پناه ایران وارد می شود بوده ام و از آنچه به این ملت اصیل از ظلم دستگاه جبار می گذرد کم و بیش مطلع شده و رنج برده ام. موجب کمال تأسف است که نغمه ناموزون اصلاحات شماها تقریباً از حدود تبلیغات رادیو و روزنامه های غیر آزاد و بعضی نوشته های مشحون به گزافه تجاوز ننموده و هر روز بر فقر و بیچارگی ملت افزوده می شود و ورشکستگی بازار و بازرگانان محترم روز افزون است.
به اسم مشروطیت بدترین شکل حکومت استبداد و خودسری و با نام اسلام بزرگترین ضربه به پیکر قرآن کریم و احکام آسمانی است، با اسم تعالیم عالیه اسلام یک یک احکام اسلام را زیر پای گذاشته و اگر خدای نخواسته فرصت یابید خواهید گذاشت و با گزافه دعوی تعالی و ترقی، کشور را به حال عقب افتادگی نگهداشته اید..
چرا راضی می شوید حکومت خود و ملت خود و مملکت اسلام را عقب افتاده به دنیا معرفی کنید؟ نقض قانون اساسی سند عقب افتادگی است. رفراندم غیر قانونی و در عین حال قلابی سند عقب افتادگی است.» (خمینی ۱۳۶۹ ج ۱:۲۳۵) (پیوست:۴).

۱-۱-۶- نامه آیت الله گلپایگانی در رد شائبه حمایت از بختیار

بختیار با وعده‏هاى دهان پر کن خود را خادم خلق و ملت معرفی کرده بود و با پنهان کردن خود زیر چتر نام مصدق و چسباندن‏خود به جامعه روحانیت مى‏خواست وجهه و آبرو و پایگاهى براى خود بین مردم‏ دست و پا کند و با اظهار این موضوع که ۹۰%علماى اعلام و مراجع تقلید با سکوتشان ‏مرا تایید مى‏کنند. آیت الله گلپایگانی در نامه ای شائبه حمایت روحانبون و مراجع از وی را رد کرد.
بخشی از نامه آیت الله گلپایگانی که در اول دیماه سال ۵۷ نوشته شده به این شرح است:
«جناب آقاى دکتر شاپور بختیارمسموع شد که جنابعالى نه دهم(۹۰%)از حضرات آقایان علماى اعلام و مراجع(دامت‏برکاتهم)را متهم نموده‏اید که با سکوت خود در مورد دولت‏شما موافقت دارند.اگر چه این موضوع محتاج به رد نیست،براى اینکه مبادا بعضى توهم کنند این تهمت‏حقیقت دارد،تذکر مى‏دهم:جنابعالى آنچه در این مدت کوتاه براى توجیه قبول نخست وزیرى اظهارداشته‏اید جز یک سفسطه و اشتباهکارى، مطلب منطقى و معقولى نگفته‏اید.البته بر هرکسى لازم است که در این شرایط حساس و خطیر از خدمت ‏به جامعه و قبول هر مسؤولیت که از عهده آن برآید، استقبال نماید.ولى این قبول مسؤولیت،به هر شکل و عنوان باشد،على رغم خواسته‏هاى ملت و مخالفت مردم بر اساس غیر قانونى که‏سالها است‏به دسیسه استعمار جریان داشته است، صحیح نیست…..
چه جواب مى‏دهید؟ مجلسین غیر قانونى که به شما راى اعتماد دادند همان‏مجلسینى است که به هویداها راى اعتماد دادند.و افرادى که به اسم نامزدهاى حزب‏تحمیلى و بى‏مسماى‏«رستاخیز»به تهدید ساواک انتخاب شده‏اند نمى‏توانند دولت‏شما را قانونى کنند، شما مسئول حوادث و کشتارها و تجاوزاتى که در این روزها دراهواز، دزفول، نجف آباد، خوانسار، اندیمشک، نهاوند و سایر بلاد به نفوس و اموال‏مردم شده،مى‏باشید.» (بخشایشی، ۱۳۶۱: ۱۲۱) (پیوست ۵).
۱-۲- ارسال نماینده

۱-۲-۱- آیت الله بهبهانی واسطه مراجع و دربار در مواجهه با بهائیت

در دوره حکومت محمدرضاشاه، آیت الله سیدجعفر بهبهانی فرزند آیت الله العظمی محمد بهبهانی از مراجع تقلید دوره قاجاریه در جایگاه یک روحانی طراز اول تهران، نقش واسطه بین مراجع تقلید و مردم با دربار را ایفا می کرد و با توجه به موقعیت دینی ـ اجتماعی خود از یک سو و نفوذ در دربار از سوی دیگر، نسبت به حل مشکلات سیاسی، اجتماعی و دینی مردم اقدام می نمود (تفرشی، طاهر احمدی، ۱۳۷۱: ۱۶، ۹۰ـ۹۱).
یکی از وقایعی که بهبهانی در آن نقش جدی داشت، مقابله با فرقه بهائی بود. در پی فشار روزافزون مراجع تقلید، علما و مردم به دولت نسبت به رشد فرقه بهائی و فعالیتهای آزادانه آنها، شاه مجبور شد دستور بسته شدن خطیره القدس ، مرکز تجمع بهائیان را صادر کند. بهبهانی در تحقق این خواسته علما و مردم بسیار کوشید و پس از آن نیز در سوم اردیبهشت ۱۳۳۴ طی ملاقاتی با شاه از او تشکر کرد (عاقلی، ۱۳۷۰: ۱۲ تا ۵۱).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۱-۲-۲- آیت الله بهبهانی واسطه مراجع و دربار در مواجهه با قانون انجمن های ایالتی و ولایتی

روابط بهبهانی با حکومت از ۱۳۳۷ به بعد رو به تیرگی نهاد. در دی ماه این سال او در نامه ای که در کیهان منتشر شد، طرح مجدد مسئله شرکت زنان در انتخابات را در مجلس سنا مورد حمله قرار داد در بیستم بهمن ۱۳۴۰ نیز با آغاز برنامه اصلاحات ارضی در تلگراف شدیداللحنی به شاه، وقایع دانشگاه و کشته شدن عده ای از دانشجویان را ناشی از تأخیر در افتتاح مجلس و نبودن آزادی دانست و شاه را به کوتاهی در انجام وظیفه متهم کرد.
پس از این تلگراف، که با تشدید فعالیت سید جعفر بهبهانی فرزند سیدمحمد همراه بود، سیدجعفر که چندین دوره وکیل مجلس بود بازداشت شد (طلوعی، ۱۳۷۲: ۴۳۵). به دنبال تصویب قانون انجمن های ایالتی و ولایتی در ۱۶ مهر ۱۳۴۱، که در آن شرط قسم به قرآن و مسلمان بودن از شرایط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان حذف و به زنان نیز حق رأی داده شده بود رابطه بهبهانی و حکومت تیره تر شد(مدنی،۱۳۶۱: ۳۷۴ – ۳۷۵).
در پی تصویب این قانون علمای قم و نجف همچون آیت الله حکیم و آیت الله خویی با تلگراف به بهبهانی خواستار اقدام او برای لغو این قانون شدند و او نیز طی تلگرافی به شاه بر این خواسته تأکید کرد. بعلاوه بهبهانی برای اعتراض به این قانون مردم را به اجتماع در مسجد سیدعزیزالله در بازار تهران فراخواند.
در این مراسم پس از سخنرانی خطیب مشهور تهران محمدتقی فلسفی، بهبهانی با وجود کهنسالی به منبر رفت و از نخست وزیر خواست که این قانون اصلاح شود. از آنجا که دولت به این اعتراض ها توجهی نکرد، بهبهانی و سه نفر از مجتهدان تصمیم گرفتند در مسجد حاج سیدعزیزالله تحصن و مردم را به حضور در مسجد دعوت کنند.
زمانی که بی اعتنایی دولت شدت یافت، بهبهانی که حدود نود سال داشت وصیت کرد که اگر در این میان از دنیا رفت جنازه او را تا این قانون لغو نشده در مسجد گذاشته دفن نکنند. سرانجام، نخست وزیر در تلگرافی به علمای قم و تهران لغو تصویبنامه را اعلام کرد و با قبول خواسته های مراجع ، اجتماعات بعدی نیز لغو شد(دوانی، ۱۳۷۷: ۴۲ ).
هنوز مدتی از لغو قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی نگذشته بود که اصول ششگانه انقلاب سفید اعلام و به همه پرسی گذاشته شد. آیت الله خویی در تلگرافی به بهبهانی انقلاب سفید را مورد اعتراض قرار داد (دوانی، ۱۳۷۷: ۲۰۶ – ۲۰۷) و بهبهانی نیز طی نامه ای به علم ، نخست وزیر وقت، صریحاً دولت را از تقسیم املاک موقوفه و دخالت در امور این املاک بازداشت.
هنگامی که امام خمینی (ره) همه پرسی شاه را برای انقلاب سفید تحریم کرد، آیت الله بهبهانی در کنار آیت الله سیداحمد خوانساری به تحریم همه پرسی فتوا داد. در دوم بهمن ۱۳۴۱، محمدتقی فلسفی در منزل بهبهانی در مخالفت با همه پرسی سخنرانی کرد. این اجتماع در نهایت به زد و خورد با پلیس منجر شد و به دنبال آن بهبهانی تحت نظر قرار گرفت و از خروج او از منزل جلوگیری شد. بدین ترتیب ، این بار بهبهانی به طور مستقیم رو در روی دربار قرار گرفت(طلوعی، ۱۳۷۲: ۴۶۰).

۱-۲-۳- آیت الله فلسفی نماینده آیت الله بروجردی در مواجهه با فعالیت های ضد دینی دربار

آیت الله ‏بروجردی با تعیین آیت الله فلسفی، واعظ معروف، به عنوان رابط خود با دربار سعی کرد انتقادات و پیشنهادات خود را به طور شفاهی یا کتبی به وسیله ایشان به شاه برساند و یا از شاه توضیح بخواهد(فلسفی، ۱۳۷۶ :۱۷۲). بنا به گفته فلسفی از طریق ایشان پیامهای متعددی به شاه ابلاغ شد که یکی از آنها پیام آیت‏الله‏ بروجردی در سال ۱۳۲۵ در مورد لزوم گنجاندن درس تعلیمات دینی در لایحه اجباری کردن تعلیمات ابتدایی بود و تأکید کردند که در راستای اجرای این لایحه دانش آموزان موظف به فراگیری تعلیمات دینی نیز باشند. به گفته فلسفی شاه این پیشنهاد را (هرچند احساس می‏کرد که دین از اهمیت لازم نزد مردم برخوردار نیست) پذیرفت.
وزیر فرهنگ طی نامه‏ای به فلسفی اعلام نمود که نظر آیت‏الله‏ بروجردی را درباره تعلیمات دینی در مدارس چهار ساله تعلیمات اجباری با مشورت علمای مذهبی تأمین خواهد کرد.
به گفته فلسفی هنگامی که آیت‏الله‏ بروجردی مخالفت خود را با حمل مشعل ورزشکاران که آن را نمادی از آیین آتش‏پرستی می‏دانست، اعلام نمود شاه نیز مانع این عمل شد (فلسفی، ۱۳۷۶: ۱۸۵)، از حمل مشعل جلوگیری کرد.
آیت الله بروجردی، هنگام اقامت در بروجرد، شاهد نفوذ و جسارت بهاییان بود. فرقه ضاله‏ بهاییت فعالیت های خود را در بروجرد و به‏ خصوص در ادارات دولتی تشدید کرده بود. گستاخی‏ به جایی رسید که یکی از مدارسی دینی شهر را تخریب و به جای آن دبیرستانی بنا نهادند.
آیت الله ‏بروجردی هرچه کوشید از راه های قانونی از اقدامات آنها جلوگیری کند، موفق نشد تا اینکه‏ به‏ عنوان اعتراض به این امر از شهر خارج شدند. خبر عزیمت ایشان در اندک مدتی مردم شهر و نواحی اطراف را به تظاهرات و اجتماع در تلگراف‏خانه واداشت و دولت نیز احساس خطر نموده‏ و سعی در مراجعت ایشان به شهر می‏نماید و دست به انتقال بهاییان از ادارات شهر می‏زند .
آیت الله بروجردی ابتدا روحانیون را برای خنثی ‏سازی تبلیغات بهایی ها به محل فعالیتهای تبلیغاتی می‏فرستاد و هم‏زمان برای جلوگیری از اقدامات خشونت ‏آمیز بهاییان، طبق روش سیاسی خود به دولتهای‏ وقت متوسل می‏شد. در این اوضاع آیت الله بروجردی با ارسال نامه ای به آقای فلسفی از ایشان می خواهد که مراتب را به نخست وزیر اطلاع دهند در نامه آیت الله به آقای فلسفی چنین آمده بود:
چند روز است که از اطراف به‏وسیله‏ مکاتبه و تلگرافات به من شکایات از فرقه ضاله بهاییه می‏کنند.از جمله مکتوبی است که از اطراف‏ کرمان رسیده، و تلگرافی است که از الیگودرز مخابره…چنین معلوم می‏شود که بخشدار و سایر رؤسای ادارات از فرقه ضاله بهاییه حمایت می‏کنند.خواهشمند است جنابعالی جناب اشرف آقای‏ نخست وزیر را ملاقات کنید و مطلب را به ایشان برسانید که هرچه زودتر قضیه را خاتمه دهند که‏ منجر به نزاع و مقابله و خونریزی نشود.
اما سپهبد علی رزم آرا که عنصر سرشناس دولت استعماری انگلیس بود و هیچ میانه ای با علما و مباحث دینی نداشت هیچ توجهی به تذکر آیت الله بروجردی نکرد( حسینیان، ۱۳۸۶: ۱۵)
بعد از اینکه رزم آرا ترورشد و مصدق نخست وزیر شد. آیت الله بروجردی بار دیگر به آقای فلسفی مأموریت دادند تا با مصدق درباره فعالیت بهاییان صحبت کند. آقای فلسفی‏ نزد مصدق رفت و پیام ایشان را ابلاغ کرد و گفت: شما رئیس دولت اسلامی ایران هستید و الآن‏ بهاییان در شهرستانها فعال هستند و مشکلاتی را برای مردم مسلمان ایجاد کرده‏اند، لذا مرتبا نامه‏هایی‏ از آنان به‏عنوان شکایت به آیت الله بروجردی می‏رسد. ایشان لازم دانستند که شما در این‏باره اقدامی‏ بفرمایید. دکتر مصدق: به‏گونه‏ای تمسخرآمیزی، قاه‏قاه با صدای بلند می خندند و می گوید: آقای‏ فلسفی از نظر من مسلمان و بهایی فرق ندارند، همه از یک ملت و ایرانی هستند. (فلسفی، ۱۳۷۶: ۱۳۳).
دولت ها همچنان به نظر آیت الله بروجردی بی‏اعتنا بودند تا اخبار نگران‏ کننده‏ای به‏ ایشان رسید. آیت الله بروجردی بعد از رمضان سال۱۳۳۳ ش،در نامه‏ای به آقای فلسفی، وی را مأمور ملاقات و مذاکره با شاه نمود:
به عرض عالی می‏رساند چندی قبل از آبادان مکتوبی از بعضی‏ وکلای حقیر رسیده بود و اظهار داشته بودند که تقریبا اداره امور نفت آبادان با فرقه بهاییه شده… نمی‏دانم اوضاع ایران به کجا منجر خواهد شد؟ مثل اینکه اولیای امور در ایران در خواب عمیقی فرو رفته‏اند…شاید بشود در موقعی بعضی اولیای امور را بیدار کنید و متنبه کنید که قضایای این فرقه‏ کوچک نیست.عاقبت امور ایران را از این فرقه، حقیر، خیلی وخیم می‏بینیم. به اندازه این ها در ادارات‏ دولتی راه دارند و مسلط بر امور هستند که دادگستری جرئت اینکه یک نفر از اینها را که ثابت شده‏ است قاتل بودن او در ابرقو، پنچ مسلمان بی‏گناه را، مجازات ننمایند…به‏ هر تقدیر اگر صلاح دانستید از دربار وقت بخواهید و مطالب را به عرض اعلی حضرت همایونی برسانید؛ اگرچه گمان ندارم‏ اندک فایده‏ای مترتب شود. به‏ کلی حقیر از اصلاحات این مملکت مأیوس هستم (فلسفی، ۱۳۷۶: ۱۳۴).

ب-تاثیر گذاری در سیاستگذاری از داخل نظام حاکم

۱- مفهوم سیاستگذاری از داخل نظام حاکم
در طول تاریخ سیاسی ایران به ندرت امکان حضور مراجع و علما در دستگاه حاکم برای آنها فراهم شده است؛ در واقع می توان گفت قبل از مشروطه حضور مراجع تقلید در دستگاه حاکم تنها در سمت مشاور بوده است و پادشاهان با بهره گرفتن از این ترفند به دنبال کنترل قدرت مراجع بودند و مراجع سمت رسمی حکومتی نداشتند.
در انقلاب مشروطه مراجع تقلید یکی از ارکان مشروطیت بودند و خواسته آنها از استقرار مشروطه در کشور استقرار مشروطه مشروعه و اجرای احکام اسلام بود به همین خاطر برای تحقق این خواسته به عنوان نماینده مجلس نامزد می شدند و با توجه به جایگاهی که در بین مردم داشتند از جانب آنها انتخاب و به مجلس راه میافتند.
در این میان، آیت الله مدرس و آیت الله کاشانی دو نمونه ای بودند که توانستند با حضور خود در دستگاه حاکمه برخی از سیاست ها را به نفع مردم تغییر جهت دهند هر چند که در مدت حضور آنها در دستگاه حاکمه هم محظورات فراوانی برای عدم اجرای قوانین اسلام وجود داشت.
هر چند حضور این دو حوزوی در دستگاه حاکمه کوتاه بود اما در نوع خود در جریان به دست گرفتن حکومت توسط مراجع تقلید موثر بود چرا که پیش از این در حوزه های علمیه معمول بود که مراجع و طلاب باید از پست ها و سمت های حکومتی اجتناب کنند و طلابی هم که به نوعی به حکومت منسوب بودند در حوزه های علمیه جایگاه نداشتند.
در مورد جایگاه شهید مدرس و تاثیری که او بر طلاب حوزه های علمیه و به خصوص امام خمینی (ره) داشت همین بس که امام خمینی (ره) در مورد او می گوید:
شهید مدرس مبارز بزرگ و عالم شجاع و مرد دلیری بود که در مقابل همه می ایستاد و هیچ ترسی هم از آن همه ستمگران نداشت، شهید مدرس کسی بود که همه را متزلزل می کرد (خمینی، ۱۳۷۱: ۲۱۶).
۲- مصادیقی از سیاستگذاری ها از طریق حضور در نظام حاکم
۲-۱- آیت الله مدرس نماینده مردم در مجلس

۲-۱-۱- ورود مدرس به مجلس به عنوان مجتهد طراز اول

به موجب فصل دوم از متمم قانون اساسی، رسما مقرر شده بود که برای نظارت بر عدم مغایرت قوانین مصوبه مجلس با موازین شرع، پنج مجتهد عادل و آگاه به مقتضیات عصر به عنوان وکیل در مجلس حضور یابند. علمای ایران و نجف تصمیم می گیرند از میان مجتهدان معروف پنج نفر را برای این منظور گزینش نمایند که یکی از آنان شهید مدرس بود.
بدین گونه، اسباب مهاجرت مدرس به تهران فراهم گشت و گرچه آن فقیه والامقام تا قبل از آمدن به مرکز حکومت، موقعیت اجتماعی سیاسی بالایی داشت، اما مهمترین حادثه دوران حیاتش، حضور او به عنوان مجتهد طراز اول در مجلس شورای ملی است. افتتاح مجلس دوم مشروطه در حقیقت، گشایش میدان مبارزه پارلمانی و سیاسی مدرس به شمار می رفت.
آیت الله مدرس وقتی قدم به مجلس نهاد همه تصور کردند، فردی معمولی است و برایشان باور نکردنی بود که سیدی لاغر اندام با این عصای چوبی و لباس کرباس بزودی تمام عوامل را در اختیار گرفته و عظمت و توانایی های فکری و علمی خود را در راه صیانت از ارزش های دینی، آرمان ای انسانی و آزادی راستین بروز خواهد داد (مدرس،۱۳۷۴: ۶۲).

۲-۱-۲- اعتراض مدرس به اولتیماتوم روس ها

مورگان شوستر برای نظم بخشیدن به امور مالی ایران با تصویب مجلس در ایران مشغول کار شد، وی کارنامه خوبی از خود نشان داد و حتی در پی ضبط اموال برادر شاه مخلوع یعنی شعاع السلطنه بر آمد، روس ها با این بهانه مخالفت خود را با حضور وی اعلام کردند و از ایرانی ها خواستند نامبرده را از این سرزمین بیرون کنند و چون روسیه در این باب جوابی نشنید، اولتیماتومی چهل و هشت ساعته به ایران داد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:34:00 ب.ظ ]




حقوق هوایی و حقوق فضایی

توسعه صنعت هواپیمایی، موجب اختراع وسایل پیشرفته پرنده از جمله فضاپیماها و موشکهای فوق مدرن گردید،که به نوبۀ خود زمینه تسخیر فضای ماورای جو و دسترسی به کرات و فضا را برای بشر فراهم نموده است. این امر زمینه ساز پیدایش رشته جدیدی در حقوق بین­الملل به نام حقوق فضا شده ومعاهدات متعددی در خصوص اصول حاکم بر فعالیت دول در زمینه اکتشاف و استفاده از فضای ماورای جو، بازگشت فضا نوردان و باز گردانیدن اشیای پرتابشده به فضا، منع آزمایش سلاح­های هسته­ای و مسئولیت بین ­المللی در مورد خسارات ناشی از اجسام فضایی، بین دولت­ها منعقد گردیده است. هرچند این رشته جدید و جالب از حقوق بین­الملل، به گونه­ای با حقوق هوایی ارتباط دارد، ولی به دلیل ویژگیهای متفاوت آن، بحث و بررسی و تدوین موضوعات آن مقال و مجال دیگری را طلب می­ کند.[۱]

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

۱-                منابع حقوق هوایی

با توجه به ویژگیهای حقوق هوایی که آن را از دیگر شاخه­های حقوق بین­الملل متمایز می­سازد، نظریات مختلفی به منابع آن اظهار شده است . منابع حقوق هوایی را می­توان به ترتیب زیر احصا نمود.

۱-۱-       معاهدات بین ­المللی

معاهدات دوجانبه و چندجانبه، چون با رضایت دولت­ها ایجاد می­شوند و روشن­ترین قواعد را وارد حقوق بین­الملل می­ کنند، معتبرترین و دقیق­ترین منبع حقوق هوایی به شمار می­روند و چون سرچشمه تعهدات جدید و باعث پیشرفت و توسعه حقوق هوایی می­شوند، دارای ارزش و اعتبار خاص می­باشند. در تمامی زمینه ­های عمومی، خصوصی و جزا معاهداتی تصویب شده است که پایه و اساس حقوق هوایی را تشکیل می­ دهند. از مهمترین معاهدات در حقوق عمومی می­توان به کنوانسیون شیکاگو[۲]، در حقوق خصوصی به کنوانسیون­های ورشو و مونترال و در حقوق جزا به کنوانسیون­های توکیو، مونترال و لاهه اشاره کرد که کنوانسیون­های مربوط به حقوق عمومی و جزا در این تحقیق مورد بحث قرار خواهند گرفت.

یکی از حقوقدانان،[۳] قراردادهای بین دولت­ها و متصدیان حمل و نقل هوایی و نیز قراردادهای بین متصدیان حمل و نقل هوایی را از منابع حقوق هوایی شمرده است. به نظر می­رسد که این نوع از قراردادها جزو منابع حقوق هوایی به شمار نیایند؛ زیرا این نوع  قراردادها فقط بین متصدیان حمل ونقل که در انعقاد قرارداد دخالت داشته اند، معتبر بوده، اصولاً برای دیگران منشأ حقوق و تکالیفی نیستند و به همین دلیل عمومیت قانون را ندارند.

 

۱-۲-        عرف

دولت­ها عملاً در روابط خود از قواعد بسیاری که در قراردادها نیامده است پیروی می­ کنند و از نظر حقوقی خود را موظف به مراعات آن می­دانند. مجموعه این قواعد که از رفتار دولت­ها می­توان استخراج کرد، عرف نامیده می­ شود. عرف به طورکلی، ابتدایی­ترین و اصیل­ترین منبع حقوق است. در حقوق هوایی عرف اهمیت ویژه­ای دارد و قواعد عرفی بخش اعظم این رشته از حقوق را تشکیل می­ دهند. معاهدات حقوق هوایی از همان ابتدای شکل­ گیری این رشته، تدوین یافته­اند. عرف در تشکیل و توسعه حقوق هوایی نقش به سزایی داشته است. به عنوان مثال در بین سال­های ۱۹۱۴ و ۱۹۱۸، حاکمیت به عنوان یک قاعده عرفی در حقوق هوایی مطرح و  در قوانین  بسیاری از  کشورها وارد شد و در سال ۱۹۱۹ در معاهده پاریس نیز به تأیید رسید یا اینکه دولت­ها حق حمله به هواپیمای کشوری را ندارند عرفا پذیرفته شده و تاکنون اتفاقاتی که افتاده شدیداً مورد انتقاد دولت­ها و شرکت­های هواپیمایی قرارگرفته و حتی موجب شده است حمل و نقل هوایی به کشور حمله کننده برای مدتی متوقف گردد. مثالهایی در این خصوص در بخش­های بعدی این کتاب مطرح خواهد شد.

 

۱-۳-        دکترین

بحث در مورد منابع حقوق بین­الملل را معمولاً از عرف و یا معاهدات آغاز می­ کند که منابع اولیه حقوق بین­الملل و در عین حال مهم ترین آن­ها شمرده می­شوند. اما یکی از حقوقدانان معروف این رشته[۴]، با اشاره به خصوصیات حقوق هوایی، از جمله تحول سریع آن، معتقد است که دومنبع مزبور نقش عمده­ای در توسعه آن نداشته­اند. وی در ارائه ترتیب منابع حقوق هوایی، اولویت را به دکترین داده که نقش عمده­ای در پیشرفت آن داشته است. نقش دکترین را در توسعه حقوق هوایی نمی­توان انکار کرد ولی طرح آن به عنوان مهم­ترین منبع، جای تامل دارد.

نکته مهم و اساسی این است که آیا نیازی به یک سلسله مقررات اختصاصی به نام حقوق هوایی هست یا نه؟ این طرز تفکر، بحث­های فراوانی را در میان دکترین حقوق هوایی پدید آورده است . یکی از بحث­ها این است که آیا حقوق هوایی به عنوان یک حوزه مستقل از حقوق می ­تواند مطرح شود یا بر حسب نیاز، باید به موارد و مقررات مشابه حقوق همچون مقررات مربوط به حمل و نقل در دریا، خشکی و یا راه آهن استناد نمود. به نظر می­رسد که هواپیما به دلیل ویژگی خاص آن نیاز به یک  سلسله مقررات خاص داشته باشد.[۵] نقاط اشتراک فراوانی میان حقوق هوایی و حقوق دریایی وجود دارد، اما اصطلاحاتی مانند حاکمیت که در دیگر شاخه­های حقوق بین­الملل هم مطرح هستند، در حقوق هوایی مفهوم متفاوتی پیدا می­ کنند. وقتی بپذیریم که به یک سلسله مقررات اختصاصی به نام حقوق هوایی نیاز داریم، می­توان نقش دکترین را در طرح، شناسایی و تدوین آن ها به صورت معاهدات پذیرفت .

 

.[۱]کاظمی، حمید، “بررسی جنبه های حقوقی (قانون و مقررات) رسیدگی به سوانح هوایی”، مجموعه مقالات دومین همایش ایمنی هوایی، پژوهشگاه هوافضا، اسفند ۱۳۸۱، ص ۶۳٫

 

[۲]. Chicago Convention,1944,ICAO Doc,73000/6,15UNTS6605.

 

[۳]. Verschoor (1983),op.cit.at3.

[۴]. Matte,op.cit.at370.

 

[۵]. Verschoor,(1983)op.cit.at2.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:34:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم