• بر جریان اطلاعات تمرکز کنید نه بر جریان مواد.
  • سرمایه های انسانی، مشتری و ساختاری در کنار هم کارایی دارند. سرمایه گذاری مجزا بر روی افراد، سیستم ها و مشتریان کافی نیست.

 

سازمانهایی که اطلاعات معناداری در مورد عملکرد سرمایه فکری خود در طول دوره مالی داشته باشند، می توانند از آن برای اطلاع پیدا کردن از تصمیم گیری ها، آزمون و بررسی استراتژیها و مدیریت ریسک های مربوط به سرمایه فکری استفاده کنند. ارزش واقعی ناشی از توانایی اکتساب و بکارگیری سرمایه فکری است. دارایی های دانشگر وجود دارند. شما نمی توانید دارایی های فکری را تعریف و مدیریت کنید مگر اینکه بدانید دقیقا می خواهید با آنها چه کنید(جامعی و صادقی،۱۳۹۱).
۲-۲-۹- دلایل اندازه گیری سرمایه فکری
موفقیت در دنیایی پیچیده، با رقابت روز افزون، تنها با برخورداری از دارایی های دانشی میسر نیست. بلکه شناسایی این دارایی ها نیز امری لازم است، اما کافی نیست. بلکه مهمترین و اثر بخش ترین کار این است که شرکت ها بتوانند علاوه بر شناسایی این دارایی ها، آنها را به خوبی مدیریت کنند. جهت مدیریت این دارایی ها، لازم است شرکت ها از وضعیت کنونی آنها مطلع شده و جهت رفع نقص و کمبود های آنان اقدامات لازمه را به عمل آورند. برای آگاهی از وضع کنونی دارایی های دانشی در شرکت ها، باید آنها را اندازه گیری کرد(زاهدی و لطفی زاده، ۱۳۸۸).
اگر چه متون مدیریتی، دیدگاه های فراوانی در باب فعالیت های مدیریت دانش[۱۹] ایجاد می کنند، اما تنها تعداد کمی معیار اندازه گیری درباره دارایی های دانشی سازمان بطور مستند وجود دارد. با توجه به این امر که مدیریت عواملی که قابل اندازه گیری نیستند مشکل است، سازمان ها به چارچوبی جهت اندازه گیری دارایی های دانشی شان نیاز دارند (مار و اسپیوما[۲۰]، ۲۰۰۴). رویکرد سنتی حسابداری اجازه و امکان تعریف دارایی های نامشهود جدید را نمی دهد، دارایی هایی مانند شایستگی کارکنان، ارتباطات مشتریان، سیستم های اداری، سیستم های پشتیبان تصمصم گیری و پایگاه های داده ها و مانند آنها. این دارایی های نا مشهود اهرم های جدید تولید ارزش در سازمان های دانشی هستند (پتی و گوتیره[۲۱]، ۲۰۰۰).
با بررسی بیش از ۷۰۰ مقاله در زمینه اندازه گیری سرمایه فکری، مار و همکارانش (۲۰۰۳) نشان دادند که پنج هدف کلی برای اندازه گیری سرمایه فکری وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره می کنیم:

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

حسابداری

    1. اندازه گیری سرمایه فکری می تواند به تدوین استراتژی تجاری برای یک سازمان کمک کند.
    2. سازمان با شناسایی و توسعه سرمایه فکری اش می تواند یک مزیت رقابتی را به دست آورد.
    3. ایجاد شاخص های کلیدی عملکرد که به ارزیابی اجرای استراتژی کمک خواهد کرد.
    4. استفاده از ارزیابی های غیر مالی سرمایه فکری می تواند به طرح های باز پرداخت و پاداش شرکت ارتباط داده شود.
    5. ارتباط با سهامداران خارجی که دارایی های فکری شرکت ها را در اختیار دارند.

تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

سه هدف اول از این مجموعه، به تصمیم گیری های داخلی مربوط می شوند و هدف از آنها حداکثر کردن عملکرد عملیاتی شرکتها، برای ایجاد درآمد از طریق حداقل هزینه و بهبود مستمر در روابط با مشتریان و تأمین کنندگان و سهم بازار است. مورد چهارم به ایجاد انگیزه های اجرایی مربوط می شود و هدف پنجم به ایجاد انگیزه برای سهامداران خارج از سازمان اشاره می کند. تحقیقات مختلف نشان داده اند که اندازه گیری سرمایه فکری، هم برای حاکمیت مؤثر داخلی و هم برای روابط موفق با افراد خارج از سازمان، ضروری و سودمند است. کاملاً واضح است که اگر هدف اولیه شرکتهای انتفاعی، مدیریت مؤثر و کارآمد جریانهای نقدی آتی باشد، پس برای آنها مدیریت محرکهای نهایی این جریانهای نقدی یعنی همان داراییهای نامشهود نیز ضروری است. زیرا شما آنچه را که نمی توانید اندازه گیری کنید، چطور می توانید مدیریت کنید؟
دنیل اندریسن[۲۲] (۲۰۰۲) نیز اعتلای مدیریت داخلی، بهبود گزارشگری خارجی و انگیزه های قانونی و معاملاتی را از جمله دلایل اندازه گیری سرمایه فکری بر می شمرد.
در نهایت می توان گفت که دو مأموریت اصلی مدیریت دانش به شرح زیر است:
۱- تلاش مداوم در جهت گسترش و توسعه بهتر سیستم ها، برای ایجاد، ثبت و انتشار دانش درون سازمانها وجود دارد.
۲- آگاهی های رو به رشدی وجود دارد که دانش به طور قابل ملاحظه ای به ارزش تجارت می افزاید و در برخی موارد این دانش تقریباً نشان دهنده تمام شالوده ارزش است.
بدین جهت، ضروری است که مباحث سرمایه فکری با گرایش به سمت خلق معیارهای جدید که می تواند برای ضبط و گزارش ارزش ناشی از سرمایه فکری مورد استفاده قرار گیرد، همراه باشد. بنابراین وقت آن رسیده است که اندازه گیری سرمایه فکری و گنجاندن آن در گزارشات مالی حسابداری به طور چشمگیری مورد توجه سازمان ها قرار گیرد(زنجیر دار، ۱۳۸۷، ص ۱۱).
۲-۲-۱۰- روش های اندازه گیری سرمایه فکری
به طور کلی، دو روش اصلی برای تعیین ارزش یک شرکت بر اساس صورت های مالی شرکت (ترازنامه) یا بر مبنای ارزش بازار آن وجود دارد. امروزه، شکاف بین این دو ارزش بسیار زیاد شده و اغلب ارزش بازار بسیار بالاتر از ارزش دفتری شرکت هاست.
یکی از دلایل اصلی این شکاف، سرمایه فکری شرکت هاست که در صورت مالی شرکتی لحاظ نمی شود. به خاطر درک و تعیین ارزش پولی واقعی شرکت، ارزش سود و عوامل مرتبط مالی و سرمایه فکری باید برآورد گردد. در واقع، این ارزیابی باید دربرگیرنده سه جزء تجزیه و تحلیل استراتژیک، تجزیه و تحلیل صورت های مالی و پیش بینی توسعه آتی باشد. اساساً در سازمان های دانش محور، ارزش دفتری شاید فقط یک بخش کوچکی از ارزش واقعی آتی را ارائه نماید. این شرکت ها اغلب از دارایی های فیزیکی کمی برخوردار هستند. در حالی که، رقابت پذیری آن ها به طور قابل توجهی مبتنی بر سرمایه فکری شان است. بنابراین، ارزش این شرکت ها در بازار کمتر از واقع برآورد می گردد، مگر این که آن ها بتوانند ارزش واقعی شان را اثبات نمایند و حتی توانایی شان در انعکاس ارزش پولی سرمایه فکری می تواند به آنان در تأمین منابع مالی خارجی کمک نماید.
علاقه به مدیریت سرمایه فکری، باعث گسترش روش های مختلف ارزشیابی برای آن شده است. چندین گروه اصلی از روش های ارزشیابی سرمایه فکری وجود دارند که می توانند به منظور تعیین ارزش این داراییها به کار گرفته شوند. بعضی از این روشها، روشهایی هستند که صرفاً برای استفاده در خود شرکتها طراحی شده اند و یک روش جهانی و کلی نیستند، اما با این حال هنوز وجود دارند و مبنایی برای ایجاد روش های جدید هستند. از نظر ویلیام (۲۰۰۲) روش های مختلف را می توان در قالب چهار گروه اصلی قرار داد:

  1. روش های مستقیم سرمایه فکری[۲۳]: عبارت اند از برآورد ارزش پولی داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری، به وسیله شناسایی عناصر مختلف تشکیل دهنده آنها. طبق این روشها یک بار ارزش عناصر به صورت تک تک محاسبه می شود و سپس مجموع ارزش طبقات مختلف آنها بیانگر ارزش دارایی مربوطه است.

ویژگیهای این روشها عبارت اند از:
– چون براساس ارزشهای تاریخی هستند، پیشنهادهای بالقوه ای برای ایجاد تصویر جامعتری از سلامت مالی مؤسسات ارائه می کنند.
– این روشها جزئیات بیشتری را در اختیار تحلیلگران قرار می دهند و به آسانی در هر سطحی از سازمان قابل استفاده اند
– در این روشها، منابع سرمایه ای از پایین به بالا اندازه گیری می شوند و نسبت به روش های نرخ بازده داراییها و روش های بازار سرمایه گذاری، سریعتر و دقیقتر منابع را اندازه گیری می کنند.
– نیازی به اندازه گیری شرایط مالی ندارند.
– این روشها، برای سازمانهای غیرانتفاعی، واحدهای تجاری، بنگاه های دولتی و برای اهداف زیست محیطی و اجتماعی بسیار مفید هستند.
– عیب اصلی این روشها این است که به آسانی نمی توان نتایج حاصل از آنها را به نتایج مالی ارتباط داد(دستگیر،۱۳۸۸:۳۱).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  1. روش های بازار سرمایه گذاری[۲۴](روش های تشکیل بازار سرمایه): محاسبه کردن اختلاف بین ارزش بازار شرکت (برمبنای قیمت بازار سهام) و حقوق صاحبان سهام تعدیل شده از بابت تورم یا بهای جایگزینی، به عنوان ارزش سرمایه فکری یا داراییهای نامشهود در نظر گرفته می شود. این روش دارای نقاط قوت و ضعفی به صورت زیر است:

– این روشها روی ارقام مالی تأکید دارند که باوجود کامل نبودن، قابلیت حسابرسی دارند.
– این روشها تلاش می کنند که یک ارزشیابی واقعی از سازمان ارائه دهند.
– مزیت اصلی آنها این است که می توانند برای مقایسه ساده بین شرکتهای فعال در یک صنعت مشابه، مورد استفاده قرار گیرند، ولی جزئیات بسیار اندکی در اختیار تحلیلگران مالی قرار خواهند داد.

  1. روش های بازده داراییها: محاسبه میانگین سودهای قبل از مالیات چند سال شرکت و تقسیم آن بر میانگین داراییهای مشهود شرکت در آن سالها، نتیجه این محاسبه را نرخ بازگشت داراییها می نامند که بعداً با میانگین صنعت مقایسه می شود. تفاضل این دو رقم، در میانگین داراییهای مشهود ضرب می شود تا میانگین درآمدهای سالانه حاصل از داراییهای نامشهود به دست آید. بعد این میانگین درآمد به دست آمده، بر میانگین وزنی هزینه سرمایه یا نرخ بهره، تقسیم می شود تا از این طریق برآوردی از ارزش داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری به دست آید. این روش هم دارای ویژگیهایی است:

– روش های نرخ بازده داراییها، به نرخهای بهره بسیار حساس هستند.
– در این روشها از مقایسه مستقیم ارزشها با ارزشهای بازار استفاده نمی شود، بلکه تنها از بعضی عوامل که تحلیلگران بازار در ارزیابی خود از شرکت از آنها استفاده می کنند، بهره گرفته می شود.
– این روشها همانند روش های بازار سرمایه گذاری روی ارقام مالی تأکید می کنند، که باوجود کامل نبودن، دارای قابلیت حسابرسی هستند.

  1. روش های کارتهای امتیازی: این روشها بر مبنای شناسایی عناصر مختلف داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری و شاخصها و مقیاسهای به دست آمده براساس کارت امتیازی و گزارش آنها به صورت گراف، استوارند. این روشها شبیه روش های مستقیم سرمایه فکری هستند و تنها تفاوتشان این است که در روش های کارت های امتیازی، برآوردی از ارزش پولی داراییهای نامشهود یا سرمایه فکری صورت نمی گیرد. این روشها دارای ویژگیهایی هستند:

– پیشنهادهای بالقوه ای برای ایجاد تصویر جامعتری از سلامت مالی مؤسسات ارائه می کنند.
– در این روشها، منابع سرمایه ای از پایین به بالا اندازه گیری می شوند.
– این روشها، برای سازمانهای غیرانتفاعی، واحدهای تجاری، بنگاه های دولتی و برای اهداف زیست محیطی و اجتماعی بسیار مفیدند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...