• هوش کلامی: توانایی تفکر کلامی و استفاده از زبان برای بیان منظورها

 

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

 

  • هوش منطقی – ریاضی[۱۶]: توانایی انجام عملیات ریاضی
  • هوش فضایی[۱۷]: توانایی تفکر سه بعدی
  • هوش بدنی جنبشی[۱۸]: توانایی دستکاری اشیا و تبحر جسمی
  • هوش موسیقیایی[۱۹]: حساس بودن نسبت به زیر و بم آهنگ، ریتم و تن صدا
  • هوش میان فردی[۲۰] : توانایی درک دیگران و تعامل موثر با آنها
  • هوش درون فردی[۲۱]: توانایی فهم خود
  • هوش طبیعی: مشاهده الگوهای طبیعت و فهم نظام های طبیعی و مصنوعی ساخت انسان
  • هوش وجودی: ظرفیت مطرح کردن سوالات وجودی

 

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

گاردنر ( ۲۰۰۲ ) بعدها مقوله های هوش طبیعتگرا[۲۲] ، یعنی هوش معنوی و هوش هستی گرا یا هوش وجودی[۲۳] را مطرح کرد که میتوان از آن به عنوان یک جنبه از هوش معنوی یاد کرد.
نظریه هوش سه گانه زهر و مارشال: این هوش ها با هوش جسمانی (PQ) یعنی توانایی کنترل ماهرانه بدن و استفاده از اشیا آغاز می شوند و بر اساس سیستم های عصبی مغز مشخص می گردند. زوهار و مارشال معتقدند هوشهای دیگر زیرمجموعه های این سه هوش هستند.
هوش عقلانی (IQ): این هوش مربوط به مهارت های منطقی و زبانشناسی ماست که در حال حاضر بیش از سایر هوش ها به عنوان ملاک موفقیت آموزشی محسوب می شود و مناسب حل مساله ریاضی و منطقی است.
هوش عاطفی یا هیجانی (EQ): به افراد کمک می کند عواطف خود و دیگران را مدیریت کنند. این هوش در موفقیت حرفه ای و شخصی فرد بسیار موثر است و آنها را در برقراری ارتباط یاری می دهد و تا حدی از قابلیت پیشگویی نیز برخوردار است.
هوش معنوی (SQ): این هوش برخلاف هوش عقلانی که کامپیوترها هم از آن بهره مندند و نیز هوش عاطفی که در برخی از پستانداران رده بالا دیده می شود، خاص انسان است. زوهار و مارشال هوش معنوی را یک بعد جدید از هوش انسانی معرفی کردند و به نظر آنها هوشنهایی است و برای حل مسائل مفهومی و ارزشی استفاده می شود. هوش معنوی زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها اعتقاد و باور داریم. سوال های جدی در مورد اینکه از کجا آمده ایم، به کجا می رویم و هدف اصلی زندگی چیست، از نمودهای هوش معنوی است.
این هوش برای کارکرد اثربخش هوش عقلانی و هوش عاطفی ضرورت دارد. در واقع هوش عقلانی دروازه ورود فرد برای کسب موفقیت در رشته تحصیلی مورد علاقه اش است، اما آنچه او را در زمره بهترین ها در شغل و حرفه او قرار می دهد، هوش عاطفی است. بهره مندی از حداقل هوش عاطفی آغاز راه سفر به سوی معنویت، خودآگاهی و هوش معنوی است که خود موجب تقویت هوش عاطفی می شود. از طرف دیگر هوش عاطفی نیز می تواند در رشد و ارتقای هوش معنوی موثر باشد. دو هوش عاطفی و هوش معنوی تاثیری مستقیم و مثبت بر یکدیگر دارند. رشد و توسعه هر یک باعث پرورش و توسعه دیگری می شود.
اشتنربرگ از سه نوع هوش شامل هوش تحصیلی، هوش خلاق و هوش عملی بحث می کند. او تلاش نمود تا توجه پژوهشگران توانایی ذهنی را بیشتر به جنبه های خلاق و کاربردی هوش جلب کند. در این میان یکی از ابعاد هوش به نام هوش معنوی جزء عرصه هایی است که تحقیقات چندان منسجم و نظام مندی در جهت شناخت و تببین ویژگی ها و مولفه های آن در حد و اندازه دیگر انواع هوش صورت نپذیرفته است.
ویگلزورث چهار هوش بدنی، شناختی، هیجانی و معنوی را بر اساس ترتیب رشد آنها، به شکل هرمی مطرح نموده است. الگوی ویگلزورث در شکل ۲-۱ نشان داده شده است. الگوی مورد نظر بر اساس این دیدگاه است که کودکان ابتدا بر بدن خود کنترل پیدا میکنند (هوش بدنی[۲۴])، سپس مهارتهای زبانی و مفهومی (هوشبهر[۲۵]) خود را گسترش میدهند. این هوش در فعالیتهای مدرسه ای کودک مطرح است. هوش هیجانی [۲۶]برای بسیاری از افراد هنگامی مطرح میگردد که علاقمند به گسترش روابط خود با دیگران باشند. در انتها، هوش معنوی زمانی خودنمایی میکند که فرد به دنبال معنای[۲۷] مسائل میگردد و سؤالاتی مانند «آیا این، همه آن چیزی است که وجود دارد؟[۲۸]» را مطرح مینماید.
SQ
EQ
IQ
Physical Intelligence
لیچفیلد[۲۹]شباهتهای هوشهای مختلف (هوشهای گاردنر) را چنین عنوان میکند:

  1. وجود لایه های همپوشی بین همه هوشها؛
  2. تفاوت هر یک از هوشها در افراد مختلف؛
  3. قابل رشد بودن هوشها.

لیچفیلد سه تفاوت عمده را میان هوش معنوی و دیگر هوشها برشمرده است. از نظر وی هوش معنوی:

  1. انحصارا با دیگران سروکار دارد.
  2. همه سطوح دیگر (هوشهای دیگر) را در برمیگیرد.
  3. ارزیابی آن احتمالا ذهنی تر از سایر هوش هاست.

دیدگاه مک هاوک در مورد تفاوت هوش معنوی و هوش متعارف[۳۰] (عمومی) در جدول۲-۱ نشان داده شده است.
جدول شماره ۲-۱ مقایسه هوش معنوی و هوش متعارف (مک هاوک، ۲۰۰۲ بنقل از نازل، ۲۰۰۴: ۴۴)

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...