زنجیره‌ی‌تأمین مجموعه‌ای از تأمین‌کنندگان، تولیدکنندگان، توزیع‌کنندگان و مشتریان است که ارتباط منطقی بین آن‌ ها را نشان می‌دهد. ارزیابی عملکرد نقش مهمی را در مدیریت زنجیره تامین  ایفا می‌كند. تحلیل پوششی داده‌ها[1] نیز روشی ناپارامتری بر پایه‌ی برنامه‌ریزی خطی است که عملکرد واحدهای مختلف تصمیم‌گیری را نسبت به هم می‌سنجد. این روش می‌تواند ورودی‌ها و خروجی‌های چندگانه داشته باشد. برای ارزیابی عملکرد زنجیره‌ی‌تأمین، معیارهای متفاوتی را می‌توان در نظر گرفت. كارت امتیازی متوازن شاخص ­های خود را به چهار چشم انداز مالی؛ فرایندها؛ مشتری و یادگیری و رشد نیروی انسانی توسعه داده و به دنبال ایجاد توازنی بین اهداف مالی به عنوان نتیجه عملكرد گذشته (شاخص های گذشته نگر) و سه شاخص دیگر(شاخص های آیند ه نگر) است. در این پژوهش یک مدل تلفیقی تحلیل پوششی داده ­های فازی و کارت امتیازی متوازن ارائه گردیده است كه بر اساس آن ورودی ها و خروجی­ها از كارت امتیازی متوازن استخراج شده ­اند. ارزیابی عملکرد نیز توسط مدل تحلیل پوششی داده ­های فازی صورت پذیرفته است. در نهایت نیز كاربرد مدل مذكور برای زنجیره­های تأمین در یکی از صنایع کشور مورد بررسی و پیاده سازی قرار گرفته است.

كلمات كلیدی فارسی :

زنجیره‌ی تأمین، ارزیابی عملکرد، کارت امتیازی متوازن، تحلیل پوششی داده‌های فازی، برنامه‌ریزی خطی، عدم قطعیت

فهرست مطالب

.. 1

.. 2

.. 2

.. 4

.. 6

.. 6

.. 8

.. 9

.. 9

.. 12

.. 12

.. 13

.. 20

.. 20

.. 22

.. 23

.. 25

.. 28

.. 33

.. 33

 

.. 43

.. 44

.. 45

.. 45

.. 51

.. 52

.. 56

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 

.. 57

.. 58

.. 58

.. 59

.. 60

.. 65

.. 66

.. 68

  1. .. 69

.. 71

.. 74

.. 75

.. 75

.. 78

.. 80

.. 81

.. 81

… 83

.. 84

.. 87

  88

.. 93

.. 99

[1] Data Analisys

مقدمه

در سال‌های اخیر، مدیریت زنجیره‌ی‌تأمین[1]  به دلیل افزایش روزافزون رقابت در بازارهای جهانی به یکی از مهم­ترین زمینه‌ها در شاخه‌ی مدیریت تولید تبدیل شده است. مدیریت زنجیره‌ی‌تأمین، به عنوان ابزاری که در اوایل دهه 1990 بوجود آمده و شامل برنامه‌ریزی و مدیریت عملیات و تولید، انتقال و توزیع کالا تا رسیدن به مشتری است، راهی را برای بهبود محیط تولید و رقابتی کردن آن پیشنهاد می‌دهد. یک زنجیره‌ی‌تأمین مجموعه‌ای از امکانات، تأمین‌کنندگان، مشتریان، محصولات و روش‌های کنترل موجودی، فروش و توزیع است که تأمین‌کنندگان را به مشتریان متصل می‌کند و با تولید مواد اولیه توسط تأمین‌کنندگان شروع شده و به مصرف محصول توسط مشتریان ختم می‌شود (گوناسکاران و همکاران، 2001). به دلیل اینکه زنجیره تامین نقش مهمی را در فرایند مدیریت تولید ایفا می‌کند، ارزیابی عملکرد زنجیره‌ی‌تأمین به عنوان عنصر مهمی از عملکرد شرکت (سازمان) در نظر گرفته می­ شود. ارزیابی عملکرد را به صورت فرایند کمی­سازی یا به صورت دقیق­تر فرایند کمی­سازی و آنالیز اثربخشی و بهره­وری تعریف می‌کنند. بر این اساس، بهره­وری زنجیره‌ی‌تأمین به صورت یک پیمانه اندازه ­گیری از میزان عملکرد منابع شرکت در کل زمینه زنجیره‌ی‌تأمین برای رسیدن به اهداف خاص آن تعریف می­ شود.

مسائل ارزیابی عملکرد زنجیره‌ی‌تأمین دامنه وسیعی را از ارزیابی عملکرد واحدهای مستقل یک زنجیره‌ی‌تأمین تا ارزیابی عملکرد کل زنجیره‌ی‌تأمین را شامل می­ شود.  مساله ارزیابی عملکرد زنجیره‌ی‌تأمین یکی از جامع­ترین مسائل تصمیم ­گیری استراتژیک است که باید برای بهره­وری بلندمدت کل یک زنجیره‌ی‌تأمین در نظر گرفته شود.

2.1 بیان مساله

مدیریت زنجیره‌ی‌تأمین مجموعه‌ای از رویکردهایی است که سعی می‌کند تأمین‌کنندگان، تولیدکنندگان، انبارها و مصرف‌کنندگان را به طور مؤثری در هم ادغام کند تا کالاها در مقدار درست، در مکان درست و در زمان درست تولید و توزیع شوند. این رویکردها درصدد حداقل‌کردن هزینه‌های سیستم هستند درحالی که سطح خاصی از سرویس را ارضاء می‌کنند (بیمن، 1999). ثابت شده است که مدیریت مؤثر یک زنجیره‌ی‌تأمین، مکانیزم بسیار مؤثری برای تحویل سریع و مطمئن کالا و خدمات با کیفیت بالا و با هزینه حداقلی می­باشد (گوناسکاران و همکاران، 2004). سابقاً واحدهای بازاریابی، توزیع، برنامه‌ریزی، تولید و فروش در یک زنجیره‌ی‌تأمین مستقل عمل می‌کردند. متناظراً ارزیابی عملکرد یک زنجیره‌ی‌تأمین به معنی ارزیابی عملکرد واحدهای بازاریابی، توزیع، برنامه‌ریزی، تولید و فروش به صورت مستقل خواهد بود. بعضی از محققین در گذشته عملکرد واحدهای مستقل یک زنجیره‌ی‌تأمین را ارزیابی کردند مانند ارزیابی عملکرد مراکز توزیع (DC[2]) (راس[3] و دروگ[4]، 2002)، ارزیابی عملکرد فروش ( ایستون[5] و همکاران، 2002)، ارزیابی عملکرد تأمین­کننده ( تولریا[6] و همکاران، 2006) و غیره. به هر حال این واحدهای مستقل در زنجیره‌ی‌تأمین دارای اهداف خاص خودشان هستند و این اهداف اغلب با هم در تضاد هستند. بنابراین نیاز به یک چارچوب ارزیابی عملکرد که در آن عملکرد این واحدهای مستقل با هم ادغام شده و به صورت هم‌زمان ارزیابی شوند، احساس می‌شود. برای به­دست­آوردن یک زنجیره‌ی‌تأمین کارا، ارزیابی عملکرد کل زنجیره‌ی‌تأمین بسیار مهم است. در این پایان‌نامه به زنجیره‌ی‌تأمین به صورت یک کل نگاه می‌شود و به عنوان یک سیستم در نظر گرفته می‌شود. در این پایان‌نامه یک زنجیره‌ی‌تأمین سه سطحی شامل تأمین‌کننده، تولیدکننده و مشتری در نظر گرفته می‌شود و این زنجیره به عنوان یک واحد تصمیم‌گیری در سطح تولیدکننده ارزیابی عملکرد می‌شود.

برای ارزیابی زنجیره‌ی‌تأمین شاخص ­های مختلفی مانند هزینه، زمان، سود، سطح خدمت و … اندازه‌گیری می­شوند. ارزیابی زنجیره‌ی‌تأمین با بهره گرفتن از روش­های مختلفی انجام می‌شود. تحلیل پوششی داده ­ها به عنوان یک روش ناپارامتریک بر پایه تکنیک برنامه‌ریزی خطی بنا شده است و عملکرد واحدهای مختلف را به نسبت هم می‌سنجد. وانگ[7] و وانگ (2007) با دادن شواهد و دلایلی مناسب، معتقدند تحلیل پوششی داده ­ها روش مناسبی برای مدیریت زنجیره‌ی‌تأمین است. تحلیل پوششی داده ­ها می ­تواند ورودی­ ها و خروجی‌های چندگانه داشته باشد و شاخص ­های کمی و کیفی را به کار گیرد (وِن و همکاران، 2010). در این پایان نامه شاخص ­هایی مانند هزینه، تحویل­ به موقع و زمان تدارک[8] برای ارزیابی عملکرد زنجیره‌ی‌تأمین در نظر گرفته شده و  ارزیابی عملکرد در سطح تولیدکننده انجام می‌شود در حالی که معمولاً به زنجیره‌ی‌تأمین به صورت یک سیستم و کل‌نگرانه نگاه شود؛ این موضوع بدان معناست که

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...