پایان نامه:بررسی میزان آمادگی دانشگاه رازی کرمانشاه جهت استقرار مدیریت دانش |
کلیات پژوهش
1-1 مقدمه:
دردنیای پیچیده امروز، دانش سازمانی به سرعت در حال تبدیل شدن به مزیت رقابتی اصلی سازمانها است. توجه به مدیریت دانش و حمایت از آن، شرایط مطلوبی را برای هر سازمانی به وجود میآورد، تا علاوه بر این كه در محیط پیچیده رقابتی، حیات مستمر داشته باشد، بتواند گوی سبقت را از سایرین ربوده و پیشتاز عرصههای مختلف فعالیت باشد. “دانش سازمانی، در دنیای پرشتاب معاصر، فرصت مناسبی برای سازمانهایی كه به خوبی آن را می شناسند و مدیریت می كنند و در عین حال تهدیدی جدی برای سازمانهایی است كه به تحولات محیطی كم توجه بوده و آن را نمیشناسند”(لاجوردی و خانبانی، 1386،ص 48).
علاقه و توجه به مدیریت دانش به سرعت هم در صنایع كشورهای مختلف و هم در تحقیقات دانشگاهی و محافل علمی رو به گسترش است، به طوری كه مـدیریت دانش درکسب مزیت رقابتی برای سازمانها نقش كلیـدی دارد. راه حلهای مدیریت دانش باعث می شود تا دانش سازمانی در تمام بخشهای سازمان به خوبی پخش و مورد استفاده قرار گیرد.
مدیریت دانش در واقع روشی است كه بر مبنای آن می توان به یافتههای پنهان دانش افراد كه در بسیاری از موارد دارای ارزش قابل توجهی است، دست یافت. این شیوه مدیریتی تلاش می كند تا روح مشاركت و یكپارچگی را در سازمانها ترغیب كرده و نظام تفكر دسته جمعی و اشتراك ایدهها را به صورت گسترده مطرح سازد. مدیران نیز سعی دارند با تكیه بر فنون استخراج یافتههای اطلاعاتی و دانش افراد و ذخیره و انتشار آن به دانشی دست یابند كه در بهره وری سازمانی آنان را یاری دهد( صلواتی و حق نظر، 1388،ص 104- 77 ).
با توجه به اینکه دانشگاهها از نظر انداره، وسعت و تنوع سرمایههای هوشی، یکی از گسترده ترین نهادهای اجتماعی رسمی هستند، باید در استقرار مدیریت دانش به عنوان قابلیت اصلی نسبت به سـایر سازمانها پیشگام باشند و نقـش رهبری را ایفـا کنند و در نقش سـازمان های دانشی فعالیت اصلـی خود را معطوف به یادگیری، خلق، اشاعه و بکارگیری دانش نمایند.
این پژوهش در نظر دارد تا عوامل موثر بر استقرار مدیریت دانش را که شامل عوامل سازمانی، عوامل محیطی و شهروندان دانشی میباشد در دانشگاه رازی بررسی نموده و میزان تاثیر گذاری هر یک از عوامل را مشخص نماید، این مطالعه می تواند پایهای برای پیاده سازی مدیریت دانش در این
دانشگاه و همچنین سایر مؤسسات آموزشی و پژوهشی مشابه جهت اجرای هر چه بهتر مدیریت دانش در راستای ارتقاء كارایی و بهره وری سازمان باشد.
2-1 بیان مسأله:
عصر حاضر، عصر تغییر و تحول سریع دانش است. هر پنج سال و نیم، حجم دانش دو برابر میشود، در حالی که عمر متوسط آن کمتر از چهار سال است. در چنین شرایطی دانش به عنوان یک منبع ارزشمند استراتژیک و دارایی در سازمان مطرح میشود که نیازمند مدیریت است (جمشیدی کهساری و فرهادی، 1387، ص 210).
تردیدی نیست که جهان امروز، جهان توسعه دانش است و دانش آن گونه به سرعت جهان هستی را در مینوردد که اندکی غفلت میتواند زیانهای بیشماری به بار آورد. به گفته جرالد و جین لنسکی « آنچه امروز اهمیت دارد خود علم نیست، بلکه سرعت پیشرفت آن است که به شکل خارق العاده ای در حال انجام است و هر کسی که با این سرعت همراه نشود از گردونه رقابت خارج خواهد شد».
بر این اساس استقرار و بکارگیری مدیریت دانش نه یک خدمت که یک ضرورت و الزام تلقی میشود و دیگر اختیار در این مقوله معنا و مفهوم خود را از دست داده و به یک اجبار مبدل شده است از همین زاویه نیز باید به مؤسسات علمی و پژوهشی نگریست و لازم است میزان آمادگی آنها برای استقرار مدیریت دانش که مدیریت کشف دانستهها و تجربیات، سرمایههای دانشی و بکارگیری صحیح آنها برای ارتقای بهره وری سازمان است، مورد سنجش قرار گیرد.
آمادگی برای استقرار به مفهوم در اختیار گرفتن منابع سخت افزاری و نرم افزاری و هم چنین منابع انسانی و دانشی و سوق دادن آنها به سمت توجه به مدیریت دانش است. چراکه ثبت بهترین تجربیات و درسهای آموخته شده و تشریح چگونگی انجام امور اجرایی از کارکردهای مدیریت دانش بوده که میتواند مدیران اجرایی و کارشناسان امور را در آشنایی با الگوهای موفق در زمینه کارشان مساعدت نماید و از بروز دوباره کاریها و خطاهای کاری پیشگیری نماید.
ارزش و اهمیت بکارگیری مدیریت دانش را بایستی با توجه به موضوعاتی نظیر« جهانی شدن، گرایش دولتها به سمت کوچک شدن، توانمند شدن بخش خصوصی در رقابت با بخش دولتی، خروج نیروهای تحصیل کرده از بخش دولتی» جستجو کرد (ابطحی و صلواتی، 1385، ص175). همچنین پیشرفت گردش اطلاعات و اهمیت حضور اینترنت در همبستگی آگاهیهای عمومی جوامع مختلف و نزدیکی آرا و افکار شهروندان دانشی جوامع مختلف میطلبد تا اهمیت موضوع را در سطح کلان جهانی دیگر بار مرور نمود. از موارد دیگر اهمیت مسئله در بعد ملی میتوان به ارتقا دانش کارکنان مؤسسات دولتی و خصوصی در سالهای اخیر و نیز افزایش اعتبارات تحقیقاتی و پژوهشی و نیز گرایش سازمان های دولتی به سمت دانش محوری اشاره نمود. در سطح کلان جامعه نیز تأکید بر فعالیتهای مبتنی بر دانش همچون تهیه ی سند چشم انداز 1404، تهیه ی نقشه ی جامع علمی کشور، سند جامع در ابعاد بهداشتی، مالیاتی، بیمه و خدمات رفاهی و امثالهم و تأکید بر برنامه ی چهارم و پنجم توسعه کشور مبتنی بر«توسعه دانش محور» را میتوان از دستاوردهای سرعت دانش و نقش آن در بهبود رفاه و آرامش و آسایش مردم برشمرد.
به همین جهت است که اندیشمندان عرصه ی مدیریت دانش برای بکارگیری آن به ارائه مدلهای متنوعی دست زدهاند و از هر زاویه ای که اهمیت آن را در یافتهاند، الگویی علمی مدون کردهاند تا هرکسی بتواند بر اساس توانمندیها و گرایشهای خود با کاربست یکی از آنها وارد عرصه ی بکارگیری مدیریت دانش شود، بدیهی است در انتخاب این مدلها توانمندی یک سازمان و نیز همگرایی و همسویی آن مدل با روحیات و خلقیات مدیران و نیز توجه به مدلهای بومی و توانمندی آن مدلها در برآورد کردن اهداف سازمان مربوطه دخیل خواهد بود.
پژوهشها نشان داده که مفروضات مدلهای غیر بومی با سازمانهای دولتی ایران انطباق نداشته و قادر به پاسخگویی به این سؤال که چگونه میتوان دانش را در سازمانهای دولتی ایران به گونه ای اثربخش مدیریت نمود، نمیباشد. با توجه به بومی بودن مدل (ابطحی- صلواتی) و میزان مطابقت آن با مفروضات و اهداف سازمان های دولتی ایران، مبنای کار بر اساس مدل فوق طراحی شده است.
3-1 اهداف تحقیق:
بررسی میزان آمادگی دانشگاه رازی کرمانشاه جهت استقرار مدیریت دانش
دانشگاه رازی کرمانشاه به عنوان ذی نفع اول پژوهش حاضر میتواند از یافتههای آن بهره ی کافی را ببرد. همچنین سایر مؤسسات آموزشی و پژوهشی، دانشجویان رشتههای مدیریت، ادارات و نهادهای مختلف دولتی و خصوصی میتوانند از نتایج آن به عنوان یک کار پژوهشی و تحقیقاتی و یک مدل کاربردی استفاده نمایند.
1-3-1 اهداف ویژه:
- مطالعه ی نظریات مدیریت دانش
- امکان سنجی استقرار مدیریت دانش در دانشگاه رازی
- بررسی عوامل مؤثر بر استقرار مدیریت دانش در دانشگاه رازی
- بازخوانی تحقیقات انجام شده در خصوص استقرار مدیریت دانش
4-1 سوالهای تحقیق:
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-09-30] [ 10:24:00 ق.ظ ]
|