1-4 هدف پروژه: 6

1-5 روش تحقیق : 6

1-6 فرضیات (یا سئوالات پژوهشی): 7

1-7: ساختار رساله: 7

فصل دوم: موضوع طراحی.. 9

2-1  مقدمه: 10

2-2 اهداف آموزش و پرورش در ایران. 10

2-3 تلفیق آموزش با هنر و علمی شدن هنرها: 11

2-4 اصول آموزش وپرورش در هنرستان‌ها: 11

2-5  تعریف و منشا هنر 12

2-6 تعریف هنر در موضوع: 13

2-7 انواع هنر 14

2-7-1-  هنرهای دیداری: 15

2-7-2- هنرهای شنیداری: 15

2-7-3- هنرهای گفتاری: 15

2-7-4- هنرهای آمیخته: 15

2-8- هنر زیبا و هنر كاربردی. 16

2-9- تعریف هنرهای تجسمی. 16

2-10- مفهوم رنگ در هنرهای تجسمی. 17

2-10-1- سازواری اشكال هندسی و رنگها 19

2-10-2- اثر رنگ در فضا 21

2-10-3-اقسام رنگ:به طور کلی رنگ ها به سه دسته اصلی تقسیم می شوند: 22

2-11 آشنایی با مراکز هنرهای تجسمی. 23

2-11-1 تاریخچه ای مختصر از هنرستانهای هنرهای زیبای تبریز 24

2-11-2  هنرهای زیبای اصفهان. 25

2-11-3 مدرسه صنیع الملک تا هنرستان هنر 26

2-11-4 اولین هنرستان ها در یزد: 27

فصل سوم: رویكرد طراحی.. 29

3-1 مقدمه: 30

3-2 مفهوم مکان: 31

3-3 مفهوم حس مکان: 31

3-4 نظریه دلبستگی: 32

3-5 تعریف و تبیین دلبستگی به مکان: 34

3-6 عوامل موثر در شکل گیری دلبستگی به مکان. 37

3-7 ابعاد مختلف دلبستگی به مکان. 38

3-7-1 بعد انسانی دلبستگی به مکان. 38

3-7-1-1  دلبستگی فردی به مکان. 38

3-7-1-2  دلبستگی جمعی به مکان: 40

3-7-2 فرایند روانی دلبستگی به مکان. 41

3-7-2-1 سطح عاطفی دلبستگی به مکان: 41

3-7-2-2سطح شناختی دلبستگی به مکان. 42

3-7-2-3 سطح رفتاری دلبستگی به مکان. 47

3-7-3 عامل مکانی دلبستگی به مکان. 51

3-7-3-1 بعد اجتماعی مکان در دلبستگی به مکان. 51

3-7-3-2 بعد کالبدی مکان در دلبستگی به مکان. 53

3-8 سطوح مختلف حس تعلق به مکان 55

3-9 اثرات و نتایج دلبستگی به مکان. 57

3-9-1  بقاء وامنیت. 57

3-9-2  نیل به اهداف و ارزیابی فردی. 58

3-9-3  تداوم شخصیتی. 59

فصل چهارم: بررسی مصادیق.. 61

4-1 بررسی مصادیق معماری: 62

4-1-1 هنرستان دخترانه پاپلی خلعتبری، تهران: 62

4-1-2  دانشکده هنرهای زیبا: (پردیس فعلی هنرهای زیبا) 64

4-1-3  نتیجه گیری : 75

4-2 طرح پژوهشی: 76

4-3 جمع بندی: 77

فصل پنجم: برنامه ریزی و طراحی معماری.. 79

5-1 مقدمه : 80

5-2 برنامه ریزی معماری. 80

5-2-1 فضاهای هنرستان: 80

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 

5-2-1-1 فضاهای آموزشی: 80

5-2-1-2-فضاهای کمک آموزشی : 82

5-2-1-3 فضاهای خدماتی : 83

5-2-1-4 فضاهای اداری : 84

5-2-2 جدول برنامه فیزیکی فضاهای هنرستان دخترانه هنرهای تجسمی یزد 85

5-3 معرفی بستر طراحی : 88

5-3-1 شرایط اقلیمی یزد : 88

5-3-2 مشخصات آب و هوایی : 89

5-3-3 دستورالعملهای طراحی و ساخت در اقلیم گرم و خشک (یزد) 90

5-3-4 تحلیل پتانسیلهای سایت: 91

5-3-4-1 موقعیت سایت در محدوده شهر یزد 91

5-3-4-2 همسایگی و همجواری: 92

5-3-4-3 راه ها و شریانهای ارتباطی: 93

5-3-4-4 تحلیل عوامل اقلیمی: 96

5-3-4-6  آلودگی صوتی: 97

5-3-4-7 شیب عمومی: 97

5-3-4-8 مستحدثات و تاسیسات موجود در زمین: 97

5-3-4-9 شبکه های آب،برق،گاز،مخابرات،فاضلاب: 97

5-3-4-10 دید از داخل به بیرون. 97

5-4 مبانی نظری طراحی و طرحمایه 98

5-4-1 مبانی نظری مرتبط با موضوع و رویکرد طراحی. 99

6-4-2 مبانی نظری مرتبط با بهره برداران. 102

6-4-3 مبانی نظری مرتبط با مكان طرح. 103

5-5 روند طراحی. 105

5-5-1 اسكیس های اولیه 105

5-5-2 شناخت و تحلیل مكان طرح. 108

5-5-3 دیا گرام و لكه گذاری. 109

5-5-4 طراحی كروكی ها و ماكت حجمی. 109

5-5-5 معرفی و توجیه طرح نهایی. 111

5-5-5-1 معرفی طرح. 112

5-5-5-2 ارائه طرح. 116

پیوست: 129

معنای رنگ‌ها: 130

منابع فارسی: 137

مقدمه:

“در روند آفرینش یک اثر هنری، هنرمند از طریق دریافت های حسی خود از جهان پیرامون، شكلی را برگزیده و آن را در مسیر جریانات تحلیلی ذهنی قرار می دهد و در اثر حالت های عناصر ذهنی هنرمند، شكل مورد نظر صورتی نمادین به خود می گیرد. سپس آن را در جریان مرحله آفرینش قرار داده و تبدیل به یک آفریده هنری می كند.

در مرحله آفرینش علاوه بر انتخاب مصالح و مواد و ابزار كار و تعیین سبكی هماهنگ، موضوع و محتوای اثر، هنرمند نیاز به درك و شناختی عمیق از عوامل و عناصری دارد، تا اشكال و صورت های برگزیده شده توسط ذهن به عرصه میان درآمده و پیام های ذهنی هنرمند را به دیگران انتقال دهد. ” (فلامكی، 1383، ص 30)

با توجه به اینكه هنر های تجسمی، جزء هنرهای زیبا محسوب شده و می تواند نیازهای روحی فرد را پاسخگو باشد و معانی متعالی را انتقال دهد، ضرورت طراحی فضایی جهت یادگیری و آفرینش این هنر و تشویق دانش آموزان برای گراییدن به رشته های هنری بیش از پیش آشكار می گردد.

در این بخش و در ابتدای مسیر شایسته است جهت روشن نمودن مسیر این مسأله، آشنایی با مبدأ مسیر، مقصد و چگونگی نزدیک شدن و رسیدن به مقصد مطالبی را ذكر كرده و در ادامه به بیان مسأله، روش تحقیق و مراحل انجام كا اشاره كرد.

1-2 طرح مسأله :

« یک کیفیت محوری وجود دارد که مبنای اصلی حیات و روح هر انسان ، شهر ، بنا یا طبیعت بکر است. این کیفیت عینی و دقیق است اما نمی­توان نامی برآن گذاشت. تلاش ما برای یافتن این کیفیت در زندگی خودمان چیزی است که همه انسان ها به دنبال آن­اند و موضوع اصلی در ماجرای زندگی هرکسی است. این تلاش همان طلب اوقات و حالاتی است که در آن زنده­تریم.»[1] همانطور که در بالا آمده است غایت هر معماری کیفیت بخشی به فضا و ارتقای زندگی

انسان ها است.

توجه به این کیفیت­های گوناگون در فضا از مضامین رساله پیش روست.

دستمایه این تمرین فضای آموزشی هنرستان می­باشد.امروزه مدارس هنری کمتر توانسته اند متناسب با نیازها و توقعات نوجوانان هنرآموز بوده و انگیزه لازم را برای ورود به رشته های هنری به وجود آورند.در واقع معمولا ساختمان هنر های تجسمی نتیجه تغییر کاربری بناهای دیگر بوده که برای این هدف طراحی نشده اند و یا از طرح های بدون کیفیت برخوردار هستند که کمتر توجهی به مخاطب چند ساله آنها نشده است. این در حالیست که دوران نوجوانی تاثیر بسزایی در شکل گیری هویت آنها داشته و نقش مکان در این فرایند غیر قابل انکار است.

نیاز به دلبستگی و تعلق برای هنرجویی که باید روزانه ساعاتی را در کلاس بنشیند و الفبای هنر بیاموزد ضروریست.

نوجوان باید بتواند با حس آشنا بودن مکان و بدون چالش با محیط اطراف در مدرسه رشد کرده ، آموزش ببیند و با گذراندن این دوران با خاطراتی شیرین آماده مراحل بعدی در زندگی گردد.

بنابراین در طراحی سعی بر آن است که با بهره گرفتن از دستاوردهای علم روانشناسی محیط پیرامون مقوله دلبستگی به مکان به طرحی مناسب دست یافت که تا حد امکان بتواند به واسطه ویژگی های کالبدی خود به ارتقاء تعامل مثبت هنرآموزان با مکان کمک کند.

هر چند که معماری شرط کافی در ایجاد دلبستگی به مکان نبوده و عوامل مداخله گر بسیاری در شکل گیری این حس دخیل اند، اما از آنجا که بخشی از نابسامانی مدارس مربوط به کالبد آنهاست ،رسیدگی به این بعد از دلبستگی اهمیت ویژه ای دارد.

1-3 ضرورت انجام پروژه:

با توجه به قرارگیری هنر به عنوان پل ارتباطی بین فرهنگ ها و برای عقب نماندن از قافله جامعه بشری نیاز به آموزش هنر در سطح جامعه هر روز بیشتر احساس می شود و فراگیری هنرهای تجسمی به عنوان یکی از دو راه برقراری ارتباط بین انسان ها (به جز کلام) اهمیت فوق العاده ای می یابد. همانطور که در سطح  جامعه مشاهده می­ شود ، در حال حاضر ، نه تنها در زمینه هنر بلکه معماری مدارس هم هما نند سایر نمونه­های معماری اکثراً از کیفیت مطلوب و درخور برخوردار نیست در حالیکه آموزش و یادگیری همواره تحت تأثیر فضاست .در این قسمت برای درک بهتر ضرورت طراحی مختصر نقدی برفضاهای آموزشی از جنبه معماری ارائه خواهد شد:

الف) کیفیت فضا :

« می­دانیم که مدرسه پرشمارترین نمونه معماری دولتی در کشور است و حسن یا عیب آن تأثیر اجتماعی وسیعی دارد.»[2]

مدرسه غیر از آن که یک محیط آموزشی است ؛ محیطی برای زندگی و نیایش دانش آموزان است. اخیراً بلکه به نظر کارشناسان تعلیم و تربیت فضاهایی تلطیف شده ، پویا و زنده برای جلب نظر افراد  نیستند و در یک نگاه کلی و عمومی بسیاری از مدارس ، فضایی یکنواخت سرد و بی روح دارند که محیط آن­ها امکان مناسبی برای تعاملات و کنش­های ذهنی و رفتاری فراهم نمی­آورد.

همانطور که در گفته شد  ، آموزش و یادگیری همواره تحت تأثیر کیفیت­های فضاست که باید با توجه به نیازهای اساسی از جمله سن ، جنسیت و مهمتر از همه مکان ، طراحی شود و این فضا باید خالق آرامش ، آموزنده و کارا باشد و در یک جمله ، کیفیت­هایی داشته باشد که بتواند حاصل تفکر محسوب شود .

ب) هویت فضاهای آموزش :

در این باره ، نکته دیگر ، بی­هویتی مدارس در سطح کشور است . در تحلیل اینکه چه عواملی سازنده هویت در معماری است، نشانه­ها و پدیده­های مختلفی مطرح می­ شود ، از جمله سازه، اقلیم، محیط، کارکردها، عناصر زیبایی شناختی و …

درواقع عدم توجه به هویت مکانی مهمترین علت می­باشد. در این باره، نازلترین مرتبه توجه به مختصات طبیعی و مرحله بعد ، توجه به مختصات اجتماعی و سپس دقت به مختصات فرهنگی (فرهنگ به معنای تفاوت­هایی که موجب تمایز مثلاً یزدی­ها با گیلانی­ها می شود)

دلیل دیگر این بی­هویتی طراحی و ساخت مدارس غیربومی در جای جای کشور است. عدم توجه به مختصات اقلیمی منطقه، مصالح موجود جهت ساخت و ساز ، تناسبات و حتی تزئینات معماری یک منطقه راهی جز رسیدن به آنچه امروز شاهد آن هستیم ندارد.

در حقیقت در معماری بسیاری از فضاهای آموزشی همانند بسیاری از بناهای مسکونی و اداری نه از زیبایی اثری هست ، نه کارایی لازم در آن­ها مشاهده می­ شود و نه حتی این بناها از پایداری مورد انتظار برخوردارند. طبیعی است که در غیاب این سه ویژگی نمی­توان سخنی از ماندگاری به میان آورد و انتظار داشت این بناها ، ظرفیت خدمات رسانی را طی چند دهه داشته باشند و بتوانند پس از پایان عمر ، به میراث فرهنگی و فضاهای تمثیلی تبدیل شوند .

تصویر 1-1 مدرسه ایرانشهر یزد

 درواقع زمانی که اصول با بوم یک ناحیه عجین می­ شود ، نتیجه منطقی این برخورد ، گونه­ های متفاوتی از معماری است : مانند مدسه ایرانشهر که توسط معماری فرانسوی و به سبک مدرن طراحی شده و بدون شک سرشار از فضاهای ایرانی است و روحی متعلق به یزد و فرهنگ آن دارد و این در حالی است که ساخت و سازهای زمان ما خالی از تعلق به فرهنگ و بوم منطقه ای است که در آن بنا می­ شود.

ج)عدم رابطه با طبیعت :

رابطه کمرنگ معماری مدارس با طبیعت ، نکته قابل توجه دیگر است. در گذشته در حیاط مدارس دینی ، حوض آب قرار داشت و حجره­ها رو به حوض قرار داشتند ؛ محصلان از کنار آن عبور می­کردند تا وارد کلاس شوند. اگر مدرسه در کویر هم بنا می­شد ، حوض آب و حداقل تک درختی در میان حیاط دیده می­شد . حرکت خورشید و حرکت سایه و آفتاب رواق­ها را همه می­توانستند دنبال کنند و هیچگاه پنجره­های بلند و کشیده ، مانع مشاهده منظره حیاط نمی­شدند.

د) وابستگی به تکنولوژی

به علت وابستگی به تأسیسات الکتریکی و مکانیکی به ندرت معماری مدارس ، معماری کاملی است و حتی گاهی در طول روز هم لازم است از روشنایی مصنوعی بهره برد و همین بی­توجهی طبیعت و اقلیم سبب اتکای شدید ساختمان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...