پایان نامه : بررسی و تحلیل نشانههای بومی در آثار هنرمندان جریان سقاخانه |
کلید واژه: نشانه، نشانه های بومی، سقاخانه، زنده رودی، تناولی، تبریزی
آنچه که امروزه در کشور ما به عنوان هنر نقاشی ایران به دست ما رسیده سالهای پر افت و خیزی را پشت سر گذاشته است.« نقاشی ایران در سراسر تاریخ با فرهنگهای بیگانه و سنتهای ناهمگون شرقی و غربی برخورد کرده و غالبا به نتایج جدید دست یافته است. به راستی، ادوار شکوفائی و بالندگی این هنر را باید محصول اقتباسهای سنجیده و ابداعات تازه دانست. اما، باوجود تاثیرات خارجی گوناگون و دگرگون کننده، میتوان نوعی پیوستگی درونی را در تحولات تاریخی نقاشی ایران تشخیص داد.»(پاکباز، 1379، 8) البته طی این تحولات، مکتبهای مختلفی وجود داشتهاند چنانکه هنرمندان داخل یا خارج از مكاتب بر حسب توانائیهای ذاتی خود شاهکارهای هنری این مکاتب را پدید میآورند. مكتبها تنها راه میگشایند و محیط را آماده میكنند و در این میان «مکتب سقاخانه»[1] نیز مستثنی نبوده است. آثار ماندنی سقاخانهای، از دستآوردهای دیگران نه كمتر است و نه بیشتر. آن چه مهم است روحیهای است كه مكتب سقاخانه همراه خود آورد. مكتب «ملی» پیشاز ظهور سقاخانهایها یک رویای آسمانی بود. سقاخانهای ها نشان دادند كه با بهره گرفتن از مصالح آشنای دم دست، خیلی آسانتر میتوان به این مكتب رسید.(كریم امامی، 1356، 9)
نقاشان سقاخانه، همچون بسیاری از نقاشان دیگر در آثار خود از نشانههای گوناگونی استفاده کردهاند، که در اینمیان نشانههای بومی نقش بسزائی در ساختار زیباشناختی آثار این هنرمندان داشتهاند. بنابراین بررسی و تحلیل این نشانهها در آثار هنرمندان سقاخانهای، بهویژه افراد شاخصی چون حسین زندهرودی، پرویز تناولی و صادق تبریزی، بیش از پیش میتواند مسیر حرکتی آن را شفاف سازد.
اما در تحقیقات تاریخی و زیباشناسانه هنر معاصر،تاثیر نشانههای بومی در نقاشی سقاخانهای از یک طرف و نگاه دوسویه به مفاهیم این نشانهها در آثار هنرمندان سقاخانهایی از سوی دیگر، بستر مناسبی را برای مطالعه و بررسی نمادها و نشانههای سنتی و بومی در آثار این هنرمندان فراهم نموده است. از این منظر چند پرسش مطرح است: نشانههای بومی در جریان سقاخانه کدامند؟ افراد نام برده چگونه و با چه روندی از آن ها بهره جستهاند؟
ویژگیهای کمی و کیفی این نشانهها چیست؟ و سرانجام تمایزات و تشابهات این نشانهها در آثار این هنرمندان چه بودهاست؟
بهمنظور پاسخدهی به این پرسشها و با هدف بررسی و تحلیل نشانه های بومی در نقاشی سقاخانه ای مطالعه موردی( حسین زنده رودی ، پرویز تناولی و صادق تبریزی) به عنوان هدف اصلی و آشنایی با نقش بیانی نشانههای بومی در آثار نقاشان سقاخانهایی به عنوان هدف فرعی، نگارندة پژوهش حاضر قصد دارد ویژگیهای زیباشناسی و قابلیتهای بیانی نشانههای بومی را بهویژه در آثار این سه نقاش سرآمد بررسی و تحلیل کند. در این راستا شش فرضیه به شرح ذیل محتمل است:
- به نظر می رسد نشانه های بومی که نقاشان جریان سقاخانه از آنها بهره برده اند عموما نشانه هائی بوده اند که ریشه در فرهنگ و سنت مردم داشته اند.
- نقش نشانه های بومی در شکل گیری آثار نقاشان سقاخانه بسیار بااهمیت است.
- میان هنر مدرن و هنرهای سنتی ایران اسلامی نزدیکی های زیادی وجود دارد ومی توان از این تشابهات در خلق آثار مدرن استفاده کرد.
- ویژگیهای کمی و کیفی آثار هنرمندان جریان سقاخانه مجموعه ای از عناصر و رفتارهای بصری هستند که در شاخه های مذهبی، قومی و بومی با هم عجین شده اند.
- باتوجه به نگرش نوپای نقاشی سقاخانه به سوی نگاه ((دیگری)) و همچنین فراوانی قابلیتهای تصویری در فرهنگ بومی، مذهبی، آئینی، سنتی ایران، فرض محتمل است که هر سه هنرمند فوق گاه با دیدگاه بیانگرایانه و گاه زیباشناسانه به نشانه های بومی، مذهبی، ملی و سنتی تمایل نشان داده اند.
- هنرمندان یادشده در بکارگیری نشانه های بومی و ملی، از لحاظ عدم توجه به کیفیت های مفهومی و بیانی این نشانه ها و داشتن نگاه ظاهری به آنها مشترک بوده اند.
البته لازم به ذکر است، گرچه ساختار نقاشی سقاخانه، ترکیبی از عوامل بصری نقاشی مدرن با نقشمایههای سنتی است. اما بهنظر میرسد نقاشی سقاخانهای، حرکتی در جهت احیای سنتهای بومی بوده است و نقاشان ضمن توجه به روند نقاشی معاصر جهان، هویت بصری خود را در آثارشان نشان دادهاندو در این راه نشانه های بومی تاثیر شایانی در کارهای آنها داشته است. این جریان، نه تنها بر نقاشی تازه شکلگرفته و مدرن ایران تاثیری شگرف داشت بلکه بر روند نقاشی و نشانهشناسی در هنر نیز تاثیر بسزایی گذاشت.
با این مقدمه کوتاه پژوهش حاضر بهمنظور بررسی کامل موارد مطرح شده و رسیدن به هدف مورد نظر، در روشی توصیفی و تحلیلی با مدد از منابع کتابخانه ایی و تحقیقات میدانی، برای یافتن پاسخ سوالات مطرحشده، روند پژوهش در شش فصل تنظیم گردیدهاست. فصل نخست به کلیات پژوهش و فصل دوم به تاریخچۀ جریان سقاخانه، علل شکلگیری آن، هنرمندان موثردر جریان سقاخانه و نیز ویژگیهای زیباشناسانه این جریان پرداخته شده است. در فصل سوم تعریف نشانه، ارتباط نشانهگرائی با جریان سقاخانه و رویکردهای آن در این جریان، علل گرایش به نشانهگرائی، طبقهبندی نشانهها و بررسی آن ها در مقیاسهای ملی و جهانی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. فصل چهارم نیز با جزئیات بیشتری به نشانههای بومی در آثار سه هنرمند یاد شده پرداخته و ویژگیهای کمی و کیفی این نشانهها و بیان و کارکرد آن ها را در آثار با بهره گرفتن از روش تحلیلی مطالعه نموده است. اما در فصل پنجم به ارزیابی تمایزات و تشابهات این نشانهها از لحاظ ساختار و کیفیات بصری اختصاص یافته و در نهایت، فصل ششم دربرگیرندة نتایجی است که از مطالعات و بررسیهای تحلیلی، به دست آمده است. لازم به ذکر است که در هر فصل، برای درک بیشتر مطالب، کروکیهایی خطی جهت تحلیل های زیباشناسانه و مقایسه کارکرد نشانه ها در آثار هنرمند و همچنین روند تطبیقی آنها میان آثار سه هنرمند، طراحی شده است. امید است با مطالعة این پژوهش، هدف اصلی نویسنده که بررسی و تحلیل نشانه های بومی در جریان سقاخانه بالاخص هنرمندان شاخص این جریان، زنده رودی، تناولی و تبریزی بوده است محقق شود.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که نگارنده به منظور گردآوری منابع با مشکلات فراوانی روبرو بوده و برای ارتقاء زمینههای علمی و پژوهشی این رساله تلاشی وافر نموده است. اما به کاستیهای پژوهش نیز که ناشی از کمبود منابع
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-09-30] [ 02:22:00 ب.ظ ]
|