آیا می توان رد عرفان هرمسی را در گلشن راز شیخ محمود شبستری یافت- قسمت ۴۰ |
او حاکمی فرهیخته و عادل خواهد شد.
(فرک و گندی، ۱۳۸۴، ۱۵۹)
از نظر شیخ محمود شبستری اگر سه قوۀ (عفت، شجاعت، حکمت) در کسی به طور اعتدال جمع شود، قسم چهارم که نامش عدالت است، ظهور خواهد کرد. از نظر شبستری عدالت ضامن اخلاق و ملکات و اعمال صالحه است که شرع به آنها امر فرموده است.
شیخ محمود شبستری درباره عدالت چنین می گوید:
اصول خلق نیک آمد عدالت پس از وی حکمت و عفت، شجاعت
حکیمی راست گفتار است و کردار کسی کو متصف گردد به این چار
زحکمت باشدش جان و دل آگه نه گربز باشد و نه مرد ابله
شجاع و صافی از ذل و تکبر مبرا زآتش از جبن و تهور
به عفت شهوت خود کرده مستور شره همچون خمود از وی شده دور
عدالت چون شعار ذات او شد ندارد ظلم، از آن خلقش نکو شد
همه اخلاق نیکو در میان است که از افراط و تفریطش کرانه است
(۵۹۸-۶۰۴/۲۸۳)
چنان کز ظلم شد دوزخ مهیا بهشت آمد همیشه عدل را جا
جزای عدل، نور و رحمت آمد سزای ظلم، لعن و ظلمت آمد
ظهور نیکویی در اعتدال است عدالت جسم را اقصی الکمال است
(۶۰۹-۶۱۱/۲۸۳)
هم چنین شیخ محمود شبستری تمثیلی در این باره دارند که می گویند:
اگر چه خور به چرخ چارمین است شعاعش نور و تدبیر زمین است
طبیعت های عنصر نزد خور نیست کواکب گرم و خشک و سرد و تر نیست
عناصر جمله از وی سرد و گرم است سپید و سرخ و سبز و آل و زرد است
بود حکمش روان چون شاه عادل که نه خارج توان گفتن نه داخل
چو از تعدیل شد ارکان موافق ز حسنش نفس گویا گشت عاشق
نکاح معنوی افتاد در بین جهان را نفس کلی داد کابین
(۶۱۸-۶۲۳/۲۸۴)
۴-۳۸ عقل
«عقل، به نزد عارفان چیزی است که بدان وسیله خدا را عبادت کنند. در کلمات باباطاهر است که : «العقل سراج العبودیه» و حق از باطل و طاعت از معصیت و علم از جهل بدان امتیاز نهاده شود. عقل معاش که محل آن سر است و عقل معاش که محل آن دل است. » (سجادی، ۱۳۷۰، ۵۸۵)
دربارۀ معنای لغوی عقل گفته شده است که عقل از عقال گرفته شده است؛ و عقال به معنای طنابی است که به وسیلۀ آن زانوی شتر سرکش را می بندند و به این دلیل به عقل، عقل می گویند که این نیروی باطنی، شهوات و هواها و خواسته های شیطانی درون انسان را به بند می کشد.
اسلام بیش از هر دینی انسان را دعوت به تفکر و تعقل کرده است. این حقیقت را به راحتی می توان با رجوع به ظواهر قرآن و روایات اسلامی، بی نیاز از هر تأویل و تفسیری دریافت.
کلمۀ عقل ۴۹ بار در قرآن تکرار شده است. از نظر قرآن مجید و روایات یکی از بهترین و مطمئن ترین راه ها برای شناخت دین و رسیدن به مراتب بالای ایمان نیروی عقل است، به همین جهت اسلام ارزش فوق العادۀ عقل و خرد را در مناسبت های مختلف آشکار ساخته است.
گوهر عقل، ارزشمندترین نعمت الاهی برای بشریت است و به همین جهت است که انسان اشرف مخلوقات نامیده شده است. به واسطۀ این نعمت بزرگ است که انسان می تواند خیر را از شر، هدایت را از ضلالت، دوست را از دشمن، نور را از ظلمت، تمیز دهد و از آفات و خطرات، مطمئن و محفوظ بماند.
یکی از مباحث مهم عرفان و تصوف تقابل بین عقل و عشق است و این مسأله را طرح می کنند که مقام عشق بالاتر از مقام عقل است و آن جا که عشق آمد جای عقل نیست و توصیفاتی از این قبیل و تقریباً کمتر عارف و شاعر عارف مسلکی است که به این موضوع نپرداخته است.
به طور مثال حافظ در این باره می گوید:
حریم عشق را در گه بسی بالاتر از عقل است کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
(حافظ، ۱۳۷۸، ۲/۱۲۵)
آنچه از احادیث و روایات متعدد بر می آید که عقل، شریف ترین وجود آدمی است که از سوی خداوند خلق شده و در وجود روح انسانها تعبیه شده است و این موجود شریف، واجد همه فضایل و زیبایی ها و خوبی ها از جمله محبت ورزی نسبت به محبوب ازلی و ابدی و اولیای او و فداکاری در راه حق است.
و البته در نقطه تقابل او جهل نیز در روح و جان آدمی تعبیه شده است که واجد همۀ زشتی ها و شرارت هاست که این به جهت آزمایش انسانها در جدال بین عقل و جهل صورت گرفته است.
عرفا شخصیت و حقیقت انسان را عقل نمی دانند، بلکه عقل و فکر را یک ابزار می دانند و شخصیت حقیقی هر کس را دل می دانند. و بر این اعتقادند که عشق به معنای فنا در معشوق است و با عقل سازگار نیست.
عقل در برابر عشق باطل می ایستد و آن را که در بند شهوات بودن است، محکوم و محصور خود می کند. و انسان با براهین عقلی به خدا ایمان می آورد؛ بنابراین«عقل را با عشق دعوی باطل است.» (مطهری، ۱۳۹۱، ۵۰)
به هر حال از دیدگاه اسلام عقل و عشق دو ارزش اندکه مجموعاً برای کمال انسان مورد نیاز هستند و مذمت هیچ یک به هیچ کدام شایسته نیست.
از نظر هرمس عقل آدمی تصویری از عقل اعلی است او خدا یا آتوم را عقل ازلی و عقل اعظم می نامد. هرمس عقل کلی را قبول داشت. از نظر او نفسی که در طی زندگی زمینی به معرفت الله رسیده باشد عقل کلی خواهد شد. عقل در نظر او جزء باقی موجود انسانی است. عقل نور الهی است که از خدا ساطع می شود . از میان کل موجودات زنده، تنها موجودات انسانی می باشند که این خصلت الهی را دارند و این، به آنان این توانایی را می بخشد که خدا را بشناسد.
هرمس چنین می گوید:
اگر ممکن باشد که از ذات آتوم سخن بگویی
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید. |
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-12-19] [ 11:49:00 ق.ظ ]
|