رفتار شهروندی سازمانی |
در دهه اخیر، بررسی رفتار افراد در محیط کار، توجه محققان را پیش از پیش به خود جلب کرده است. هدف مشترک مطالعات فوق، تعریف نوعی رفتار فردی است که به موفقیت بلند مدت سازمان کمک میکند (کاسترو و همکاران به نقل از مقیمی، ۱۳۸۴). که این رفتار (رفتار شهروندی سازمانی) در متون انگلیسی به Organizational Citizenship Behavior (OCB) شهرت دارد.
رفتار شهروندی سازمانی که شامل ۵ مؤلفهی رفتاری میباشند:
۱- ایثار : یعنی کمک به همکاران در انجام وظایفشان
۲- جوانمردی: توانایی حفظ نگرش مثبت کارمندان حتی زمانی که با مشکلات مکانهای شغلی روبرو شوند.
۳- وجدان: رفتارهایی همانند سر موقع رسیدن، به انتها رساندن کار در پروژه بزرگ، استفاده ی کامل و مؤثر از زمان در حال انجام دادن کار و تلف نکردن منابع شرکت.
۴-احترام : رفتارهای مؤدبانه و محترمانه نسبت به همکاران به منظور جلوگیری از تعارضات مرتبط با کار قبل از اینکه این تعارضات اتفاق بیفتند.
۵- شرافت شهروندی : به معنای درگیری کارمندان در محیطهای کاری به طوری که از درگیری فرد در شغل و وظیفه مخصوص جدا باشد.
سازمانها بدون تمایل کارکنان به همکاری، قادر به توسعه اثربخشی خود نیستند. تفاوت همکاری خودجوش با اجباری، اهمیتی فوق العاده داشته زیرا در حالت اجبار، فرد وظایف خود را در راستای مقررات، قوانین و استانداردهای تعیین شده سازمانی و صرفاً در حد رعایت الزامات قانونی انجام میدهد در حالی که در همکاری خودجوش و آگاهانه افراد کوشش، انرژی و بصیرت خود را در جهت شکوفایی تواناییهای شخصی وحتی به نفع سازمان به کار میگیرند. در ادبیات نوین مدیریت به انجام خودجوش و آگاهانه وظایف فراقانونی توسط کارکنان «رفتار شهروند سازمانی» گفته شده است (زارعی متین و همکاران، ۱۳۸۵).
رفتار شهروند سازمانی در ادبیات مربوط به سازمان و مدیریت توجه خاصی را به خود جلب کرده است و تعاریف، عوامل تعیین کننده و پیامدهای این پدیده در محیط کار مورد بررسی قرار گرفته است. بعضی از این رفتارها عبارتند از داوطلب شدن برای انجام کارهایی که ضروری نیستند، ارائه پیشنهادات جدید برای بهبود سازمان، ضایع نکردن حقوق همکاران، شرکت داوطلبانه در کمیتههای تخصصی گروه و…(پودساکف و همکاران، ۱۳۸۰). آپلباوم (۱۳۸۴) این موارد را عنوان میکند که رفتار شهروندی سازماندهی شده رفتار احتیاطی هستند که قسمتی از نیازهای کاری رسمیکارمندان نمیباشند، اما آن ها مواردی هستند که ساختار موثر سازماندهی را ارتقاء میدهند. آلنه بارنارد، راش و راسل (۱۳۸۰) رفتار شهروندی سازماندهی شده را این گونه معرفی میکنند که ویژگیهای ساختاری و همکاری شدهای را احاطه میکنند و آن ها همه در اختیار نسخه کار رسمیهستند و نه بوسیله سیستم پاداش سازماندهی شده رسمیجبران میشوند.
بولینو و تربلی (۱۳۸۳) آن را بهعنوان توانایی سازمان برای انتخاب رفتار کارمندی که وظایف خودشان را انجام میدهند، شناسایی میکنند. آن ها این موارد را مییابند که رفتار سازمانی به طور کلی دارای دو ویژگی معمول هستند که عبارتند از : آن ها به طور مستقیم قابل اجراء نیستند (یعنی آن ها به طور تکنیکی نیازمند قسمتی از کار نیستند) و آن ها نماینده مخصوص یا تلاش اضافی ای هستند که سازمانها از نیروی کار آنها به منظور موفق بودن آنها نیازمند میباشند.
بولینو، ترنلی و بلودگود (۱۳۸۲) رفتار شهروندی سازماندهی شده را بهعنوان خواستههای کارمندان برای مقدم کردن نیازهای کاری رسمیآن ها به منظور کمک به همدیگر، برای تابع بودن در علایق مخصوص خودسان برای کالاهای سازمانی و داشتن علایق مخصوص در فعالیت سازمانی و رفتار کلی تعریف میکنند. شهروند خوب بهعنوان آنچه بولینو و ترنلی (۱۳۸۳) عنوان کردهاند شامل تنوع کاربرد رفتارهایی مانند داشتن نیازهای اضافی، داشتن پیشرفت در حرفه شخصی، قوانین مداوم شرکت (وقتی که هیچ کسی جستجو نمیشود)، ارتقاء و حفظ سازمانی، نگهداری حات مثبت و ناسازگاری در کار میشوند.
شمار مطالعاتی که این موضوع را مورد تحقیق قرار میدهد، به طور چشمگیری رو به افزایش است. با این حال هنوز کمبودهایی در زمینه اجماع در مورد ابعاد سازه رفتار شهروندی سازمانی وجود دارد. برخی از نویسندگان ابعاد رفتار شهروندی سازمانی را این گونه برشمرده اند؛
گراهام (۱۳۷۱) معتقد است که رفتارهای شهروندی در سازمان سه نوعاند:
- اطاعت سازمانی: این واژه توصیف کننده رفتارهایی است که ضرورت و مطلوبیت شان شناسایی و در ساختار معقولی از نظم و مقررات پذیرفته شدهاند. شاخصهای اطاعت سازمانی رفتارهایی نظیر احترام به قوانین سازمانی، انجام وظایف به طور کامل و انجام دادن مسئولیتها با توجه به منابع سازمانی است.
- وفاداری سازمانی: این وفاداری به سازمان از وفاداری به خود، سایر افراد و واحدها و بخشهای سازمانی متفاوت است و بیان کننده میزان فداکاری کارکنان در راه منافع سازمانی و حمایت و دفاع از سازمان است.
- مشارکت سازمانی: این واژه با درگیر بودن در اداره سازمان ظهور مییابد که از آن جمله میتوان به حضور در جلسات، به اشتراک گذاشتن عقاید خود با دیگران و آگاهی به مسائل جاری سازمان، اشاره کرد. (گراهام،۱۳۸۰،۳).
گراهام با انجام این دسته بندی از رفتار شهروندی، معتقد است که این رفتارها مستقیماً تحت تأثیر حقوقی قرار دارد که از طرف سازمان به فرد داده میشود. در این چارچوب حقوق شهروندی سازمانی شامل عدالت استخدامی، ارزیابی و رسیدگی به شکایات کارکنان است. بر این اساس وقتی که کارکنان میبینند که دارای حقوق شهروندی سازمانی هستند به احتمال بسیار زیاد از خود، رفتار شهروندی (از نوع اطاعت) نشان میدهند. در بعد دیگر یعنی تأثیر حقوق اجتماعی سازمان که در برگیرنده رفتارهای منصفانه با کارکنان نظیر افزایش حقوق و مزایا و موقعیتهای اجتماعی بر رفتار کارکنان، نیز قضیه به همین صورت است. کارکنان وقتی میبینند که دارای حقوق اجتماعی سازمانی هستند به سازمان وفادار خواهند بود و رفتار شهروندی (از نوع وفاداری) از خود بروز میدهند و سرانجام وقتی که کارکنان میبینند به حقوق سیاسی آن ها در سازمان احترام گذاشته میشود و به آن ها حق مشارکت و تصمیمگیری در حوزههای سیاستگذاری سازمان داده میشود، باز هم رفتار شهروندی (از نوع مشارکت) از خود نشان میدهند (گراهام،۱۳۸۰، ۴).
ابعادی که بیشترین توجه را میان محققین به خود جلب کردهاند، ابعاد ارائه شده توسط ارگان میباشند. ارگان پنج بعد رفتار شهروندی را اینگونه بیان میدارد که عبارتند از؛ نوعدوستی[۷] ، رادمردی[۸]، رفتار مدنی[۹]، وجدانکاری[۱۰] و ادب [۱۱] که در این تحقیق نیز از این پنج بعد استفاده شده است که به توضیح آن ها میپردازیم:
- نوع دوستی به رفتارهای مفید و سودبخشی از قبیل ایجاد صمیمیت، همدلی و دلسوزی میان همکاران اشاره دارد که خواه به شکل مستقیم و یا غیرمستقیم به کارکنانی که دارای مشکلات کاری هستند کمک میکند.
- رادمردی یا تحملپذیری به شکیبایی در برابر موقعیتهای نامطلوب و نامساعد، بدون اعتراض، نارضایتی و گلایهمندی، اشاره میکند.
- رفتار مدنی که شامل رفتارهایی از قبیل حضور در فعالیتهای فوق برنامه و اضافی، آن هم زمانی که این حضور لازم نباشد، حمایت از توسعه و تغییرات ارائه شده توسط مدیران سازمان و تمایل به مطالعه کتاب، مجلات و افزایش اطلاعات عمومیو اهمیت دادن به نصب پوستر و اطلاعیه در سازمان برای آگاهی دیگران، میشود. براین اساس گراهام معتقد است که یک شهروند سازمانی خوب نه تنها باید از مباحث روز سازمان آگاه باشد بلکه باید درباره آنها اظهار نظر کند و در حل آنها نیز مشارکت فعالانه داشته باشد.
- وجدان کاری: نمونههای مختلفی را در برمیگیرد و در آن اعضای سازمان رفتارهای خاصی را انجام میدهند که فراتر از حداقل سطح وظیفه ای مورد نیاز برای انجام آن کار است.
- ادب و ملاحظه: این بعد بیان کننده نحوه رفتار افراد با همکاران، سرپرستان و مخاطبان سازمان است. افرادی که در سازمان با احترام و تکریم با دیگران رفتار میکنند دارای رفتار شهروندی مترقی هستند (ارگان، ۱۳۸۸ ،۱۲).
طی چند دهه اخیر با قبول این واقعیت که مشتریان سرمایههای اصلی شرکت محسوب میشوند، مفهوم رضایت مشتری توجه بسیاری از محققان و پژوهشگران را به خود جلب کرده است. رضایت مشتری نتیجه مصرف کالا یا خدماتی است که از مقایسه عایدی و هزینههای خرید با نتایج مورد انتظار بدست میآید. رضایت مشتری را حالت خوشایندی که در مشتری و پس از دریافت کالا یا خدمات ایجاد میشود تعریف میکنند. به نظر میرسد رضایت مشتری احساسی است که که در نتیجه ارزیابی خدمات حاصل میشود. ادراکات، انتظارات و ترجیحات مشتریان از عوامل تعیین کننده رضایت مشتری به حساب میآیند به عبارتی، رضایتمندی و یا عدم رضایت از تفاوت بین انتظارات و ادراک مشتری از واقعیت شکل میگیرد.
در خصوص کیفیت خدمات تعاریف متعددی ارائه شده است که میتوان به تعاریف زیر اشاره نمود:
گرونس میگوید کیفیت، یعنی اندازه و جهت مغایرت بین ادراک مشتری از خدمت و انتظارات او (گرونروس،۱۹۹۸: ۸). کراسبی معتقد است کیفیت هیچ معنا و مفهومیبجز هر آن چه که مشتری واقعا میخواهد ندارد (کراسبی، ۱۳۸۴،۳۳).
شاخص رضایتمندی کشور سوئد در سال ۱۹۸۹ توسط پروفسور فورنل بر اساس یک مدل ساخت یافته و با بهره گرفتن از نظر سنجی مشتریان طراحی شده بود، بررسی فعالیتهای تحقیقاتی در کشور سوئد موجب شد تا مدل فورنل به عنوان بهترین روش جهت ارائه یک شاخص استاندارد در سطح ملی شناخته شود.
ویژگی و شاخصه مهم این مدل جامعیت آن، استفاده از آن جهت ارزیابی کیفیت در یک مقیاس وسیع و امکان مرتبط ساختن کیفیت با رفتار مشتری میباشد. پس از سوئد این مدل در آمریکا بسیار مورد توجه قرار گرفت، سپس محققان اروپایی هم از این مدل تبعیت کرده و آن را مورد استفاده قرار دادند، در حال حاضر فقط در شاخصهای رضایتمندی با هم تفاوت دارند.
این مدل یک مدل مفهومیاست و تاکید بر محاسبات همگنسازی شاخصهای انتظاری مشتریان و ایجاد قضاوت بر اساس سیستم شهودی یا احساسی مصرف کنندگان و مشتریان دارد.
این مدل به صورت روابط علت و معلولی مورد توجه و بررسی قرار میگیرند. بعضی از این عوامل به عنوان عامل اصلی رضایت مشتری و برای بعضی دیگر مجموعهای از خصوصیات اولیه یا خصوصیات ضروری در نظر گرفته میشود.
- شکایت مشتریان: رفتار اعتراض مشتریان یک فرایند پویا و دینامیک میباشد. این به معنای اینست که بعضی مشتریان ناراضی به دنبال جبران خسارت بوده اما بعضی دیگر شکایت خود را به فروشنده بیان نمیکنند. برخی از آن ها بلافاصله شروع به تبلیغات شفاهی منفی کرده و برخی دیگر به فروشنده این شانس را میدهند که قبل از صحبت کردن با اطرافیان خود راجع به نارضایتیشان، مشکل آنها را حل کنند.
- وفاداری مشتریان: وفاداری به معنی ایجاد تعهد در مشتری، برای انجام معامله با سازمان خاص و خرید کالاها و خدمات به طور مکرر میباشد (الهی و حیدری، ۱۳۸۴). به عبارت دیگر، وفاداری به یک تعهد قوی برای خرید مجدد یک محصول یا یک خدمت برتر، در آینده اطلاق میشود، به صورتیکه همان مارک یا محصول علیرغم تأثیرات و تلاشهای بازاریابی بالقوه رقبا، خریداری گردد ( الیور، ۱۳۷۹). بدین ترتیب وفاداری زمانی اتفاق میافتد که مشتریان کاملاً احساس کنند، سازمان در مقایسه با رقبا، به بهترین نحو، نیازهایشان را پاسخ میدهد (الهی و حیدری، ۱۳۸۴).
- انتظارات مشتریان: انتظارات مشتری توقعاتی است که به طور حتم به آن نیاز ندارد، ولی برآورده شدن آن، احساس خوشایندی در او ایجاد میکند که پایداری رابطه را سبب میشود. بنابراین به نظر میرسد که جلب رضایت مشتریان با تامین انتظارات آنها رابطه مستقیم خواهدداشت
- استنباط مشتری از کیفیت عملکرد : به عنوان یکی از موارد سنجش درباره عملکرد سیستم مدیریت کیفیت، سازمان باید تلقی مشتری از برآورده شدن خواستههای وی توسط سازمان را مورد پایش قرار دهد. شیوههای به دست اوردن این اطلاعات و استفاده از آنها باید تعیین گردد.
۲-۲- مفاهیم رفتار شهروندی سازمانی
مفهوم رفتار شهروندی سازمانی اولین بار توسط ارگان و همکاران وی در سال ( ۱۹۸۳) مطرح گردید. تحقیقات اولیهای که در زمینه رفتار شهروندی سازمانی انجام گرفت بیشتر برای شناسایی مسئولیتها و یا رفتارهایی بود که کارکنان در سازمان داشتند، اما اغلب آن ها نادیده گرفته میشد. این رفتارها با وجود این که در ارزیابیهای سنتی عملکرد شغلی به طور ناقص اندازهگیری میشدند و یا حتی گاهی اوقات مورد غفلت قرار میگرفتند، اما در بهبود اثربخشی سازمانی مؤثر بودند(بینستوک و همکاران[۱۲]، ۱۳۸۴،۳۶۰).
محققان سازمانی این اعمال را که در محل کار اتفاق میافتد، این گونه تعریف میکنند:
رفتار شهروندی سازمانی عبارت است از «مجموعه ای از رفتارهای داوطلبانه و اختیاری که بخشی از وظایف رسمیفرد نیستند، اما با این وجود توسط وی انجام و باعث بهبود مؤثر وظایف و نقشهای سازمان میشوند.» (اپلبام[۱۳] ، ۱۳۸۳،۱۹).
به عنوان مثال یک کارگر ممکن است نیازی به اضافه کاری و تا دیر وقت در محل کار ماندن نداشته باشد، اما با این وجود او بیشتر از ساعت کاری رسمیخود در سازمان مانده و به دیگران کمک میکند و باعث بهبود امور جاری و تسهیل جریان کاری سازمان میگردد (مستبصری و نجابی،۱۳۸۷،۵۶).
” ارگان” رفتار شهروندی کارکنان را به عنوان اقدامات مثبت بخشی از کارکنان برای بهبود بهره وری و همبستگی و انسجام محیط کاری میداند که ورای الزامات سازمانی است. وی معتقد است رفتار شهروندی سازمانی، رفتاری فردی و داوطلبانه است که مستقیماً مشمول سیستمهای رسمیپاداش در سازمان نمیشود، اما باعث ارتقای اثربخشی و کارایی عملکرد سازمان میشود.
تعریف فوق بر سه ویژگی اصلی رفتار شهروندی تأکید دارد :
۱- رفتار باید داوطلبانه باشد (نه وظیفه مشخص).
۲- مزایای این رفتار جنبه سازمانی دارد.
۳- رفتار شهروندی سازمانی ماهیتی چند بعدی دارد.
بولینو، ترنلی و بلودگود(۱۳۸۱) رفتار شهروندی سازمانی را به عنوان میل و انگیزه کارکنان در فراتر رفتن از الزامات رسمیشغل به منظور یاری کردن یکدیگر، همسوکردن منافع فردی با منافع سازمانی و داشتن علاقه ای واقعی نسبت به فعالیتها و مأموریتهای کلی سازمان تعریف کردهاند. آنان بر این عقیده هستند که رفتارهای شهروندی به طور کلی دارای دو خصیصه عمومیهستند: اولاً آن ها به طور مستقیم قابل تقویت نیستند (به عنوان مثال، نیازی نیست که آن ها از جنبه فنی بخشی از شغل یک فرد باشند) و ثانیاً آن ها ناشی از تلاش های ویژه و فوق العادهای هستند که سازمان به منظور دستیابی به موفقیت، از کارکناناش انتظار دارد (کورکماز و آرپاسی[۱۴]، ۱۳۸۸، ۱).
همچنین ارگان، پادساکوف و مکینزی رفتار شهروندی سازمانی را به عنوان رفتارهای فردی و داوطلبانه که باعث ارتقای اثر بخشی و کارایی عملکرد سازمان میشود، اما مستقیماً به وسیله سیستمهای رسمیسازمان به آن پاداش داده نمیشود، تعریف میکنند (هال[۱۵]، ۱۳۸۸، ۳۸۲).
بنابراین عناصر کلیدی رفتار شهروندی سازمانی عبارتند از :
- نوعی رفتار است که فراتر از آنچه که برای کارکنان سازمان به طور رسمیتشریح گردیده است؛
- نوعی از رفتار است که به صورت اختیاری و بر اساس اراده فردی میباشد؛
- رفتاری است که به طور مستقیم پاداشی به دنبال نداشته و یا از طریق ساختار رسمیسازمانی مورد قدردانی قرار نمیگیرد؛
رفتاری است که برای اثر بخشی و کارایی عملکرد سازمان و موفقیت عملیات آن خیلی مهم است (کاسترو و همکاران[۱۶]، ۱۳۸۳، ۲۹).
با توجه به تعاریف ارائه شده، از انسان به عنوان شهروند سازمانی انتظارات خاصی وجود دارد. این توقع وجود دارد که رفتار کارمند طوری باشد که بیش از الزامات نقش و فراتر از وظایف رسمیدر خدمت اهداف سازمان فعالیت کند. بر مبنای بررسیهای محققان از رفتار شهروندی از جهت عملی و تئوریک، نتیجه گرفتهاند رفتارهای شهروندی نوعاً از نگرش مثبت شغلی، ویژگیهای وظیفه ای و رفتارهای رهبری ناشی میشوند. بنابراین، تحقیقات پیشین نشان میدهند افراد احتمالاً وقتی از شغل خود راضی باشند، و وقتی که به آن ها وظایفی واگذار گردد که به خودی خود رضایت بخش هستند، یا وقتی که آن ها رهبرانی حمایت کننده و الهام بخش دارند، خیلی بیش از الزامات رسمیشغلی شان کار میکنند (بولینو و تورنلی[۱۷]، ۲۰۰۳،۶۲).
گراهام [۱۸] با به کار بردن دیدگاه تئوریکی خود که مبتنی بر فلسفه سیاسی و تئوری مدرن علوم سیاسی بود، مطرح میکند که ما سه نوع رفتار شهروندی داریم:
- « اطاعت » ؛ این واژه میل کارکنان به پذیرش و پیروی کردن از قوانین، مقررات و رویههای سازمانی را توصیف میکند.
- « وفاداری » ؛ میل کارکنان به فداکاری و قربانی کردن منافع شخصی در راه منافع سازمانی و حمایت و دفاع از سازمان را توضیح میدهد.
- « مشارکت » ؛ میل کارکنان به درگیر شدن فعال در همه ابعاد زندگی سازمانی را توصیف میکند. وان داینی، گراهام و داین سچ [۱۹] در کار تجربی نشان دادند مشارکت به طور واقعی سه شکل دارد :
الف) مشارکت اجتماعی: این بعد از مشارکت درگیر بودن فعال کارکنان در امور شرکت و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی در سازمان را توصیف میکند (مثل حضور در جلسات غیر اجباری و محترم شمردن مسائل سازمانی و پا به پای آن حرکت کردن).
ب) مشارکت حمایتی: این بعد از مشارکت به میل کارکنان برای حضوری مؤثر و پر رنگ در مباحث و جلسات سازمانی به منظور بهبود سازمان از طریق پیشنهاد دادن، ابداع و همچنین تشویق کارکنان به بیان آزادانه عقائدشان میپردازد.
ج) مشارکت عملی (وظیفه ای): این بعد، مشارکت کارکنان را که فراتر از استانداردهای مورد نیاز کاری است، توصیف میکند (به عنوان مثال قبول کردن داوطلبانه تکالیف اضافی، کار کردن تا دیر وقت برای اتمام طرحهای مهم و…)
بنابراین از افراد به عنوان شهروند سازمانی رفتارهای خاصی ناشی میشود که محققان برخی از آن ها را شناسایی کرده اند و در اینجا به آن ها اشاره گردید. البته ممکن است در تحقیقات دیگری، برخی دیگر از رفتارهای شهروندی مورد شناسایی قرار گیرند و به علاقه مندان این موضوع ارائه گردد. ما در حال حاضر از همین رفتارهایی که تا به حال مورد نظر محققان بوده است، بحث میکنیم (زارعی و همکاران، ۱۳۸۵،۱۵).
[۱] -Castro
[۲] -Altruism
[۳] -Sportmanship
[۴] -Courtesy
[۵] -Respect
[۶] -Civil virtue
[۷] Altrurism
[۸] Sportsamanship
[۹] Civil Virtue
[۱۰] Conscientiousness
[۱۱] Courtesy
[۱۲] Bienstock et al.
[۱۳] Appelbaum
[۱۴] Korkmaz&Arpacı
[۱۵] Hall
[۱۶] Castro et al.
[۱۷] Bolino & Turnley
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-03-01] [ 12:40:00 ب.ظ ]
|