چکیده

دستاوردهای فکری و تکنیکی تمدن غرب که تحت عنوان مدرنیته از آن یاد می­ شود از حدود دویست سال پیش وارد جامعۀ سنتی ایران شد. این رویارویی از همان ابتدا تأثیراتی را بر کلیۀ نهادهای جامعه بر جای گذاشت و چالش­هایی ­را موجب شد که تا به امروز نیز هم­چنان ادامه دارد. اما به عقیدۀ صاحب­نظران، در یکی دو دهۀ اخیر با گسترش وسایل ارتباط جمعی و آشنایی هر چه بیشتر جوانان با مظاهر زندگی مدرن، تأثیرات مدرنیته بیش از همه در نهاد خانواده ظهور پیدا کرده است. این پژوهش برآن است تا دریابد برخورد سنت و مدرنیته چه تأثیری بر جامعه و مهم­ترین نهاد آن یعنی خانواده داشته و این تأثیرات چگونه در فیلم­های خانوادگی سینمای ایران بازنمایی شده است. به این منظور سه فیلم «کاغذ بی­خط» ساختۀ ناصر تقوایی (1380)، «به همین سادگی» ساختۀ رضا میرکریمی (1386) و «آقا یوسف» ساختۀ علی رفیعی (1389) انتخاب شده و براساس نظریۀ گفتمان لاکلا و موف و به روش نشانه­شناسی گفتمانی و هم­چنین با استناد به مطالعات نظری پژوهش تحلیل شده ­اند. نتیجۀ به­دست آمده این بوده که اولاً: در فیلم­های خانوادگی سینمای ایران، اختلافات خانوادگی و تفاوت دیدگاه ­های اعضای خانواده در قالب تضاد و تقابل دو گفتمان سنت و مدرنیته بازنمایی شده است. ثانیاً: با مطالعۀ فیلم­های سینمایی به مثابه محصولات فرهنگی جامعه، می­توان به شناخت بهتری نسبت به دغدغه­های اجتماعی از جمله چالش­های خانوادۀ ایرانی رسید.

واژه­ های کلیدی: سنت، مدرنیته، فیلم­های خانوادگی سینمای ایران، نظریۀ گفتمان لاکلا و موف.

مقدمه

اگر در بسیاری از کشورهای پیشرفتۀ جهان شناسایی ماهیت مدرنیته و تغییر و تحولات ناشی از آن از طریق تمرکز اندیشمندان بر سازمان­های جدید از قبیل کارگاه، کارخانه، صنعت، دانشگاه، دولت و حکومت ممکن می­ شود، در ایران این شناسایی بیش از هرچیز از طریق نهاد خانواده صورت می­پذیرد (آزاد ارمکی، 1390: 5). به­عبارتی، بنا به گفتۀ محققان، تحولات و دگرگونی­های ناشی از ورود مدرنیته (تکنولوژی و تفکر مدرن) به جامعۀ سنتی ایران بیشترین تأثیر را بر کانون خانواده به­جا گذاشته به­ طوری­که خانوادۀ ایرانی طی دهه­های اخیر با چالش­های جدی در این زمینه مواجه بوده است. اختلافات خانوادگی از دعوای زن و شوهر و طلاق واقعی و طلاق عاطفی این دو گرفته تا درگیری­های میان والدین و فرزندان که حتی در برخی مواقع منجر به فرار نوجوانان و جوانان از خانه می­ شود، همه نشان­دهندۀ چالش­هایی است که در اثر تضاد دیدگاه سنتی و مدرن در خانواده­ها به وجود آمده است. برآیند مطالعات نظری و پژوهشی نیز تأییدکنندۀ تحول و بحران در خانوادۀ ایرانی می­باشد، تاجایی­که صاحب­نظران حوزۀ خانواده را بر آن داشته که چگونگی  این تغییر و تحولات را تبیین کنند.

یکی از راه­های بررسی تحولات اجتماعی، مطالعۀ محصولات فرهنگی جامعه ازجمله فیلم­های سینمایی است. سینما و فیلم این قابلیت را دارد که میانجی فهم ما از جامعه و تحولات آن باشد و به عنوان یک عنصر فرهنگی- اجتماعی می ­تواند ما را به عمق لایه ­های حیات اجتماعی­مان ببرد و به درکی نسبتاً عمیق از شرایط اجتماعی معاصرمان برساند (راودراد و فرشباف، 1387: 34).

سینما به فاصلة نه چندان زیادی پس از ابداع در اروپا، به ایران رسید. این پدیدة نوظهور که دستاورد دنیای مدرن و تکنولوژیک غرب و برآمده از فرهنگ مغرب زمین بود، به سرزمین و فرهنگی وارد شده ­بود که آمادگی چندانی برای جذب آن نداشت و به همین دلیل از همان آغاز، ناسازگاری­هایی

مقالات و پایان نامه ارشد

 بین این پدیدة مدرن و جامعۀ سنتی به وجود آمد. گروهی از اقشار سنتی اصولاً سینما را پدیده‌ای ناپسند می‌دانستند و از اساس با آن مخالف بودند، در مقابل گروهی دیگر که سرِ مدرن­ساختن ایران داشتند، سینما را وسیله‌ای مفید برای نیل به این هدف برآورد می‌کردند. به هر حال و با وجود همۀ ناملایمات، سینما به حیات خود در جامعۀ ایرانی ادامه داد.

با ساخته­شدن اولین نمونه­های سینمای ملودرام در ایران، موضوع کشاکش سنت و مدرنیته در خانواده و اجتماع ایرانی ـ که قابلیت­های دراماتیک زیادی دارد ـ به کانون اصلی داستان بسیاری از فیلم­ها تبدیل شد. در دوره­ های مختلف و بسته به شرایط اجتماعی و فرهنگی و نیز خواست نهادهای حاکم، سمت­و­سوی فیلم­ها در مورد سنت و مدرنیته تغییراتی را به خود دید ولی کماکان این موضوع، جذابیت خود را برای سینماگران حفظ کرد. برخی فیلم­سازان نیز نه به عنوان داستان اصلی، بلکه در حاشیه و به صورت ضمنی، به این تقابل پرداختند.

در یکی ­دو دهۀ اخیر به­خصوص با فراگیر­شدن وسایل ارتباط جمعی در کنار سایر تحولات اجتماعی، موج جدیدی از مواجهۀ سنت و مدرنیته در کشورمان به­وجود آمده است. طی این سال­ها نه تنها شهرهای بزرگ، کـه شهرهای کوچک و حتی روستاهای ایران هم در جریان این دگرگونی قرار گرفته­اند. سینماگران نیز از جریان این تحولات به دور نبوده و تأثیر دگرگونی­های ناشی از مدرنیته بر پیکرۀ جامعۀ ایرانی و مهم­ترین نهاد آن یعنی خانواده را، بیش از گذشته در آثار خود به تصویر کشیده­اند.

به­ طور­کلی این پایان نامه در پنج فصل ارائه شده است. فصل اول به کلیات طرح اختصاص دارد که شامل بیان مسئله، اهداف پژوهشی، پرسش­های پژوهش، و… است. در فصل دوم مبانی نظری پژوهش آمده که این فصل، خود شامل سه بخش است: بخش اول مطالعات نظری مربوط به سنت و مدرنیته،  بخش دوم چهارچوب نظری پژوهش و بخش سوم تحقیقات انجام شدۀ مرتبط با این پژوهش. فصل سوم، فصل روش­شناسی است که در آن به روش انجام پژوهش، جامعۀ آماری، و… پرداخته شده است. در فصل چهارم تجزیـه و تحلیل داده­هـای پژوهش صورت گرفته و فصل پنجم نیـز بـه نتیجه ­گیری و پاسخ به پرسش­های پژوهش اختصاص دارد.

 

1- 1  بیان مسئله

چالش میان سنت و مدرنیته در ایران، در دو دورۀ زمانی نمود بیشتری داشته است؛ اولین بار در دورۀ مشروطه و توسط گروهی از منورالفکران آن عصر بوده که فرنگ رفته و زبان فرنگی می­دانستند، اینان با مقایسۀ وضع اسف­بار ایران و پیشرفت­های جوامع غربی، در صدد چاره­جویی برای جبران این عقب­ماندگی برآمدند. این عده در نظر داشتند با وام­گرفتن از دست­آوردهای فکری و تکنولوژیک غرب، مرهمی برای درمانِ درد انحطاط ایران آن روزگار فراهم کنند. البته چون زمینه ­های فرهنگی و فکری برای پذیرش این­گونه زندگی جدید فراهم نبود، ناگزیر میان این گروه و سایر نهادهای اجتماعی، درگیری­هایی روی داد،. ولی با وجود همۀ مقاومت­ها، شماری از دستاورد­های تفکر مدرن وارد زندگی ایرانی شد.

اما دورة دومِ مواجهۀ سنت و مدرنیته چندان از دسترس ما دور نیست، این بار محمل تفکر، سبک زندگی و ارزش­های جدید نه کتاب و روزنامه ـ آن هم برای گروهی اندک از مردم شهرنشینِ باسواد ـ که امواج الکترونیکی است و به سهولت برای همه تا دورافتاده­ترین مناطق ایران قابل دسترسی است. این امکانات جدید که در سال­های بعد از نیمۀ دهۀ هفتاد و به ویژه دهۀ هشتاد با شتاب فراگیر شد، (در کنار سایر عوامل تأثیرگذار از جمله رشد قابل ملاحظۀ دانشجویان و مخصوصاً دانشجویان دختر) زمینه را برای معارضۀ ارزش­های سنتی و مدرن در بستر نهادهای اجتماعی کوچک و البته مهمی مانند خانواده فراهم آورد. اگر در گذشته مراجع هنجارگذاری برای خانوادۀ ایرانی، دین و سنت­های ایرانی بود، اکنون در کنار این دو عامل، برخی از دستاوردهای مدرنیته همچون اینترنت و شبکه­ های ماهواره­ای، با قدرت و ضریب نفوذ گسترده، تأثیرات خود را بر جامعه، به ویژه جوانان، القا می­ کنند.

سینمای ایران نیز از دگرگونی­های اجتماعی و فرهنگی محیط پیرامون خود بی­بهره نمانده و از آن­جا که هنر ـ صنعتِ سینما قابلیت­های فراوانی برای طرح مسئله و نیز تأثیر بر مخاطب دارد، سینماگران از این امـــکان برای بیان آرا، اندیشه­ها و دغدغه­های اجتماعی خود در حوزه های گوناگون از جمله تقابل سنت و مدرنیته استفاده کرده ­اند و چنان­چه پیداست، روند تولید فیلم­هایی با این مضمون در سال­های اخیر فزونی یافته است. این پژوهش برآن است تا دریابد برخورد سنت و مدرنیته چه تأثیری بر جامعه و مهم­ترین نهاد آن یعنی خانواده داشته و این تأثیرات چگونه در فیلم­های خانوادگی دهۀ هشتاد بازنمایی شده است.

هدف­های پژوهش

مهم­ترین هدف این پژوهش نشان­دادن این مسئله است که محصولات فرهنگی­ای هم­چون فیلم­های سینمایی چگونه جریان­های فکری کلان­تر اجتماع از جمله چالش­هایی که خانوادۀ ایرانی با آنها روبروست را بازنمایی می­ کنند. هدف دیگر پژوهش دست یافتن به مفصل­بندی[1] گفتمان­های موجود در فیلم­های خانوادگی دهۀ هشتاد سینمای ایران است. هم­چنین دست­یافتن به تعاریفی که هر کدام از گفتمان­ها برای مفاهیم بنیادیِ خانواده در فیلم­ها ارائه داده­اند، را می­توان هدف دیگر این پژوهش در نظر گرفت.

1– 3  اهمیت موضوع پژوهش و دلایل انتخاب آن

ورود هنجارهای جدید (مخصوصاً با فراگیر­شدن رسانه ­های نوین) به جامعه و خانوادۀ ایرانی و تعارضی که الگوهای جدید با سنت­های دینی و عرفی به وجود آورده، موضوعی است که با اندکی دقت در اطراف خود خواهیم دید. هنرمندان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...