بررسی روایات مجعول و اسرائیلیات در آثار عطّار نیشابوری- قسمت ۵۰ |
ـ تحلیل نهایی
داستان نوح و کشتی و حوادث آن در قرآن به اختصار آمده است، امّا در کتاب مقدّس و تلمود با ذکر جزئیات مکان ها و نام ها و حوادث دیگر مانند گفتگوی شیطان با نوح و شراکت آن در نشاندن درخت انگور مشروح بیان شده است. حتّی موضوع فرزندان نوح و دو پرنده ی کلاغ و کبوتر هم در تورات هست و با مقایسه ی تفاسیری چون طبری و درّالمنثور سیوطی این جزئیات هماهنگ است و نشان از تأثیر اسرائیلیات فراوان در این تفسیرهاست و به طور پراکنده در ادب فارسی هم نمایان است، امّا در آثار عطار بیشتر از کشتی، گریه و رنج های نوح، طوفان و تنور، گاه کبوتر نوح و کلاغ اشاراتی صورت گرفته است. علاوه بر آن عطّار، داستان جعلی «دستور خدا بر کوزه شکستن کوزه گر» را به نوح نسبت می دهد.
بخش هفتم:
روایات مجعول و اسرائیلیات در داستان هاروت و ماروت
ـ هاروت و ماروت در قرآن
در قرآن کریم، تنها موردی که به هاروت و ماروت مربوط است قسمتی از آیه ی ۱۰۲ سوره ی بقره است که فرمود: «وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هاروتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَهٌ فَلَا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلَا یَنْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآَخِرَهِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ»؛ (و گروهی از احبار یهود) به آنچه از شیطان صفتان و گناه پیشه گانشان درباره ی سلطنت سلیمان می خواندند، باور داشتند و از آن پیروی نمودند و حال آن که سلیمان هرگز کفر نورزیده بلکه شیطان صفتان گناه پیشه، کفر ورزیده اند؛ جادو و (خرافات و آثار به جای مانده) آنچه در بابل بر دو فرشته ی هاروت و ماروت نازل گردیده بود، می آموختند (دو فرشته ای که طریق سحر کردن را برای آشنایی به طرز ابطال آن به مردم یاد می دادند) و به هیچ کس چیزی نمی آموختند، مگر اینکه پیشاپیش به او می گفتند: ما وسیله ی آزمایش هستیم کافر نشو. (ما مردم) از ایشان چیزهایی آموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی می افکندند و حال آنکه با چنین جادویی نمی توانند به کسی زیان برسانند مگر اینکه با اجازه و خواست خدا باشد و آنان قسمت هایی را فرا می گرفتند که برایشان زیان داشت و بدیشان سودی نمی رساند و مسلماً دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد بهره ای در آخرت نخواهد داشت و چه زشت و ناپسند است آنچه خود را بدان فروخته، اگر می دانستند.[۳۲۶]
با تأمّل در آیه، ملاحظه می شود از هاروت و ماروت نام برده شده، امّا دو فرشته خوش نام بوده و برای هدفی مثبت و مأموریت الهی به زمین آمده و دچار اشتباه و گناهی نشده اند.
ـ هاروت و ماروت در کتاب مقدّس
در نامه ی دوم پطروس بند ۳و۴ آمده است: «این معلم نماها از روی طمع، با هرگونه سخنان نادرست خواهند کوشید پول شما را به چنگ آورند امّا خدا از مدت ها پیش ایشان را محکوم فرموده؛ پس نابودی شان نزدیک است.
خدا حتی از سر تقصیر فرشتگانی که گناه کردند نگذشت، بلکه ایشان را در ظلمت جهنّم محبوس فرمود تا زمان داوری فرا رسد.»[۳۲۷]
در نامه ی یهودا بند ۵و۶و۷ می آید: «گرچه این حقایق را به خوبی می دانید، امّا می خواهم برخی نکات را بار دیگر یادآوری نمایم. همان گونه که می دانید، خداوند پس از آن قوم اسرائیل را از سرزمین مصر رهایی بخشید، تمام کسانی را که بی ایمان شده بودند و از خدا سرپیچی می کردند هلاک ساخت.
همچنین یادآوری می کنم که خدا فرشتگانی را که زمانی پاک و مقدّس بودند ولی خود را به گناه آلوده ساختند، در تاریکی مطلق محبوس فرموده تا روز داوری فرا برسد، در ضمن شهرهای سلدوم و عموره را نیز به یاد داشته باشید. اهالی آن جا و شهرهای مجاور، به انواع شهوات و انحرافات جنسی آلوده بودند. بنابراین همه ی آن ها نابود شدند تا برای ما درس عبرتی باشد و بدانیم که جهنّمی وجود دارد که در آن جا گناهکاران مجازات می شوند.»[۳۲۸]
اگرچه نامی از دو فرشته هاروت و ماروت نیست امّا توصیف ها با داستان افسانه ای هماهنگی دارد.
ـ هاروت و ماروت در تفاسیر
در تفسیر الدرّ المنثور و طبری و.. روایات شگفت انگیزی درباره ی این داستان نقل شده است. «سیوطی از ابن عمر، ابن مسعود، علی، ابن عباس، مجاهد، کعب، ربیع و سدی روایت کرده و ابن جریر طبری از حاکم، ابن منذر، ابن ابی الدنیا، بیهقی و خطیب در تفاسیر و کتاب هایشان آن ها را روایت کرده اند.»[۳۲۹]
خلاصه ی آن از ترجمه ی تفسیر طبری: «وقتی که انسان ها در روی زمین به فساد و تباهی مشغول شدند و فرشتگان اعتراض کردند، خداوند فرمود اگر شما هم مانند آدمیان دارای شهوت و هوای نفس باشید نمی توانید معصوم بمانید و تباهی می کنید و برای اثبات خداوند غریزه ی هوای نفس را به هاروت و ماروت(دو فرشته) عطا کرد وقتی که به زمین آمدند هر دو شیفته ی زنی زیبا شدند. زن برای آن دو، سه شرط گذاشت: قتل کودک
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید. |
بی گناه، قرآن سوختن و نوشیدن شراب. هاروت و ماروت، نوشیدن شراب را انتخاب کردند و پس از مست شدن کودک را هم کشتند و قرآن هم سوختند. پس از درخواست دعوت زن، آن زن از آنان اسم اعظم را به او آموزند و پس از آموختن، زن به آسمان رفت.
آن گاه خداوند به هاروت و ماروت فرمود: حال عذاب در دنیا می خواهید یا آخرت؟آن ها عذاب دنیا را انتخاب کردند و خداوند ایشان را در چاه بابل تا روز قیامت نگونسار آویزان کرده و گویند هر کس جادوگری آموزد چون ایشان باشد.»[۳۳۰]
در تفسیر «الدرّ المنثور» سیوطی به روایتی به نام آن تصریح شده که زهره نام دارد.[۳۳۱] شفیعی کدکنی در تعلیقات «الهی نامه»ی عطّار، ذیل دو فرشته هاروت وماروت به نقل تلخیص از قصص سورآبادی و آفرینش و تاریخ مقدّسی، می آورد: «در افسانه نوشته اند که هاروت و ماروت دو فرشته اند که به زمین آمدند و عاشق زنی به نام بیدخت/ناهید و به عربی زهره شدند و آن زن را به گناه دعوت کردند و سرانجام آن زن از ایشان نام مهین خدای را فرا گرفت و توانست خود را از آسمان به زمین برساند و آن ها در زمین در چاهی آویخته مانده اند و در شکنجه اند تا روز قیامت.»[۳۳۲]
ـ تحلیل مختصر داستان
در تحقیقات جدید و قدیم بزرگان و آگاهان در تفسیر و حدیث، تذکر داده شده که حوادث و روایاتی کاملاً مجعول و بی پایه اند و با دروغ و ناآگاهی و دشمن ستیزی به پیامبر(ص) نسبت داده اند که رسول خدا(ص) مبرّا و پاک از گفتن چنین خرافات و مسایل بی اساسی است که نه عقل امروز و دیروز آن را باور دارد و نه با مسلّمات شرع هماهنگی دارد بلکه ساخته و پرداخته ی قصّاصان و راویان شیاد برای جاهلان دوره های گذشته بوده و به مانند دیگر اسرائیلیات به تفسیرها نفوذ کرده است.
«امام ابوالفرج ابن جوزی به موضوع بودن این داستان حکم کرده است. شهاب عراقی بر این باور است که هر کس عقیده داشته باشد که هاروت و ماروت دو فرشته اند که به خاطر گناه در عذابند، کافر به خدای عظیم است. ابن کثیر، در تفسیرش، بعد از اینکه درباره احادیث وارده درباره ی هاروت و ماروت گفته که روایات مرفوع جداً غریب اند می گوید: آن چه به واقعیت نزدیک است روایت عبدالله بن عمر از کعب الاحبار است و عبد الرزاق فخر رازی، ابی السعود و آلوسی، آن را جزو خرافات دانسته اند.»[۳۳۳]
خزائلی معتقد است که «اصل داستان بابلی است و نام دو فرشته را سامیان از نام امشاسپندان ایرانی گرفته اند و در میان اعراب به صورتی که قصّاصان اسلامی نقل کرده اند شایع بوده و قرآن مجید از باب اعتبار، مردم را به این قصّه متذکّر ساخته است تا از سحر و جادوگری دست بردارند و اموری که موجب تفرقه و اختلاف باشد تعلیم و تربیت نکنند.»[۳۳۴]
در نهایت می توان گفت که هدف خداوند از آن چه در این باره فرموده کاملاً روشن نیست و حکمت حقیقی در اختیار اوست و بر اساس مصلحت و حکمت خویش به همین اشاره بسنده کرده و چنین خرافاتی دیگر جایگاهی ندارد امّا به هر تقدیر در فرهنگ و ادبیات اسلامی و ایرانی به آسانی نفوذ کرده که بیشتر با گفته های کتاب مقدّس هماهنگی دارد و احادیث روایت شده چه به لحاظ سند و چه به جهت محتوای پیام و خبر، جزو موضوعات و روایات مجعول هستند.
ـ بازتاب هاروت و ماروت در آثار عطّار نیشابوری
یکی از شگفت انگیز ترین اسرائیلیات در ادب فارسی همین داستان هاروت و ماروت بوده که عطّار و شاعران دیگرچون مولوی، این داستان را بیشتر در آثار خود منعکس کرده اند.
هاروت و ماروت بیشتر در ادبیات نماد جادوگری و سحر هستند و منبعث از آیه ی قرآن بوده و امّا برداشتی معکوس از آن شده است. چرا که بر اساس قرآن، هاروت و ماروت طریق سحر کردن را برای آشنایی به طرز ابطال آن به مردم یاد می دادند امّا برداشت های شاعران دگرگونه بوده است.
نظامی در مخزن الاسرار گوید:
بابل من گنجه ی هاروت سوز سحر حلالم سحری قوت شد |
زهره ی من خاطر انجم فروز نسخ کن نسخه ی هاروت شد کلیات، ج۱/۲۲ |
این داستان خرافی هاروت و ماروت، الهام بخش گفتار هنرمندانه ی شاعران بوده است. خاقانی گوید:
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-12-19] [ 11:45:00 ق.ظ ]
|