فهرست مطالب

 

 

عنوان                                                                                                                       صفحه

 

فصل اول کلیات

1-1-1- مقدمه. 1

1-1-2ممدوحین اسدی و طوسی.. 2

1-1-3آثار اسدی طوسی.. 2

1-1-4- مأخذ گرشاسب نامه : 4

1-2- بیان مسئله. 5

1-3- پرسش ها و یا فرضیه های پژوهش… 5

1-4- روش اجرای پژوهش… 6

1-5-اهداف پژوهش… 6

1-6- پیشینهی پژوهش… 6

فصل دوم محتوای گرشاسبنامه. 1

2-1 مقدمه. 1

2-2- حمد خدا 9

2-2-1- خدا یگانه و یکتاست.. 9

2-2-2- خدا بی نیازیست که ما به او محتاجیم. 9

2-2-3- قادر مطلق خداست و هر قدرتی در مقابل او هیچ است. 9

2-2-4- خدا رزّاق است.. 9

2-2-5- منبع تمام نیک و بد خداست.. 9

2-2-6- باید از خدا ترسید. 10

2-2-7-خدا را باید پرستید. 10

2-2-8- پناهگاه حقیقی انسان خداست.. 10

2-2-9- تنها به خدا باید تکیه داد. 10

2-2-10-به خدا باید امیدوار بود. 10

2-2-11- باید از خدا، شاه و خرد پیروی کرد. 10

2-2-12- خدا بر همه گناهان پنهانی آگاه است.. 11

2-2-13- دوری از گناه. 11

2-2- 14- سخن های خدا گزاف نیست.. 11

2-2-15- دعوت به دین داری.. 11

2-2-16- زهد نمایی به خاطر شکم بیارزش است. 11

2-3- توصیه های اخلاقی.. 12

2-3-1- دعوت به خودشناسی.. 12

2-4- اخلاق و خصوصیات رفتاری پادشاه. 12

2-4-1- نیازمند بودن جهان به پادشاه. 12

2-4-2- شاه نباید چهار ویژگی خیرهرأیی، بددلی، زفتی و کاهلی را داشته باشد. 12

2-4-3- خرد و دانش و هوش بهترین هم نشینان پادشاهند. 12

2-4-4- شاه باید برای هر مقامی بهترین را انتخاب کند. 12

2-4-5- شاه باید دادگر باشد. 13

2-4-6- وزیر شاه باید پیر و فرزانه باشد. 13

2-4-7- حاجب شاه باید خوب کار و خردمند باشد. 13

2-4-8- دبیر شاه باید نیکو خط و داننده باشد. 13

2-4-9- سپاه شاه باید همیشه آماده باشد. 13

2-4-10- شاه باید مردم خود را نکو دارد. 13

2-4-11- هر کدام از زیردستان شاه باید فقط کار خودشان را انجام دهند. 13

2-4-12- شاه باید از اتحاد سران سپاه جلوگیری کند. 13

2-4-13- کسی که خطریست برای پادشاهی را باید از تاج و تخت دور کرد. 14

2-4-14- شاه باید به اندازه هنر هر کسی به او توجه کند. 14

2-4-15- پادشاه باید عیب دوستان خود را هم دوست داشته باشد. 14

2-4-16- پادشاه گاهی نیاز است دشمنان داخلی خود را پنهانی نابود کند. 14

2-4-17- پادشاه نباید گزافه گو و دروغ سخن باشد. 14

2-4-18- پادشاه نباید در داوری از کسی طرفداری کند. 14

2-4-19- پادشاه نباید موجب زیان کشاورزان شود. 14

2-4-20- پادشاه نباید اهل مسخره بازی باشد. 15

2-4-21- پادشاه نباید در هنگام خشم زود خند باشد. 15

2-4-22-  نباید بدون دلیل و بیگناه مقام کسی را از او بگیرد. 15

2-4-23- پادشاه باید اهل نیکی کردن باشد. 15

2-4-24- شاه باید بداند که: بی گناهی که بیشتر از او بدگویی می شود صاحب فضل و هنر است. 15

2-4-25- شاه نباید آیین بد نو بگذارد. 15

2-4-26- شاه باید راهزنان را نابود کند. 15

2-4-27- شاه باید فقط با دوست داران واقعی خود یک جا بنشیند. 15

2-4-28- شاه نباید به زن دیگران چشم داشته باشد. 16

2-4-29- شاه نباید در را بر دادخواهان ببندد. 16

2-4-30- شاه چون نیکی کرد و جواب نداد باید سراغ بدی رود. 16

2-4-31- شاه باید سرگذشت گذشتگان را بداند. 16

2-4-32- شاه باید از بدگوی و سخن چین دوری کند. 16

2-4-33- پادشاه باید بر جهان اطراف خود آگاه باشد. 16

2-4-34- شاه به ستمکار نباید پست و مقام بسپارد. 16

2-4-35- شاه نباید هر کسی را به مقام بالا برساند. 17

2-4-36- شاه باید فیلسوفی برای.. 17

2-4- 37- شاه نباید کارها را به افراد ناتوان بسپارد. 17

2-4-38- شاه بدخواه خود را باید نابود کند. 17

2-4-39- شاه نباید بدبین باشد. 17

2-4-40- شاه باید در خوراکی خود دقت کند. 17

2-4-41- شاه باید پزشکان برگزیده. 17

2-4-42- شاه نباید دنبال شهوت باشد. 18

2-4-43- شاه باید هر کسی را پله پله بالا ببرد. 18

2-4-44- شاه در هنگام بار دادن نباید شمشیرداری را در بارگاه جای دهد. 18

2-4-45- شاه نباید در لشکرکشی راز خود را به کسی بگوید.(شاه نباید دشمن را خوار بدارد) 18

2-4-46- شاه برای مشورت هر کدام از موبدان را جدا جدا باید فرا خواند. 18

مقالات و پایان نامه ارشد

 

2-4-47- شاه باید روی خود را گاه گاه به دیگران نشان دهد. 18

2-4-48- شاه باید با فاصله از خود داد دادخواه را بررسی کند. 18

2-4-49- شاه نباید به ناآزموده دل دهد. 18

2-4-50- شاه نباید با زنان ستیزه کند. 19

2-4-51- شاه باید هوشمندانه گنج جمعآوری کند و هوشمندانه آن را هزینه کند. 19

2-4-52- شاه در نامه نباید درشت گویی کند. 19

2-4-52- شاه نباید فرستادگان را زود فرا بخواند. 19

2-4-53- شاه باید با همه به اندازه گفتگو کند. 19

2-4-54- فرستادهی شاه باید دانش پذیر و نهان دان و پاسخگو باشد . 19

2-4-55- شاه در هر سفری باید همراه خود گوهر، اسب نیک و سلاح داشته باشد. 19

2-4-56- شاه باید از احوال دشمن خود هر لحظه آگاه باشد. 19

2-4-57- شاه چون نمی تواند با دشمن بجنگد باید دشمن را با زر فریب دهد. 20

2-4- 58- شاه چون قصد لشکرکشی کرد باید سریع قصد خود را عملی کند. 20

2-4-59- شاه باید به سپاهی خود زر و سیم دهد. 20

2-4-60- شاه در هنگام جنگ نباید اجازه ی چاره گری به دشمن دهد. 20

2-4-61- لشکر شاه باید جای خوابشان پراکنده باشد. 20

2-4-62-  دار باید دلیر و مهربان باشد و شب ها پاسبانان باید بچرخند. 20

2-4-63- پادشاه برای گریختن باید شب را انتخاب کند. 20

2-4-64- پادشاه چون پیروز شد باید از خدا بترسد. 21

2-4-65- پادشاه نباید سریع دشمن خود را بکشد. 21

2-4-66- شاه باید شب هنگام به کار فردای خود بیندیشد. 21

2-4-67- شاه نباید شاهزاده ها را بکشد. 21

2-4-68- شاه نباید از اندازه خود بیرون رود.(باید قدر خود را بداند) 21

2-4-69- شاه نباید بددل باشد. 21

2-4-70- شاه نباید ظالم باشد. 21

2-4-71- شاه باید بر هوای نفس خود مسلط باشد. 21

2-4-72- شاه باید بر تن خود مسلط و دارای هوش و خرد و دانش باشد. 22

2-4-73- شاه باید دارای گوهری بزرگ باشد. 22

2-4-74- شاه باید از زنان، ستم و زفتکاری دوری کند. 22

2-4-75- پادشاه بد کم عمر است. 22

2-4-76- شاه در هر صورت شاه است و هیچ گاه خوار نمی شود. 22

2-4-77- دل پادشاه زود بر میگردد. 22

2-4-78- احوال پادشاه ثابت نیست. 22

2-4-79- باید کمر بسته فرمان شاه را برد. 22

2-4-80- کاری کن که نزدیکان شاه دلسوز او شوند. 23

2-4-81- در نزد شاه چون گنهکاران باش. 23

2-4-82- در نزد شاه در هر کاری دلیری نکن. 23

2-4-83- در نزد شاه از بد آراستن بپرهیز. 23

2-4-84- در حضور شاه در هر صورت باید از او ترسید. 23

2-4-85- چون شاه خشمگین است نباید نزدش بروی. 23

2-4-86- نباید زبان شاه را خواهان باشی.شاه خیرخواه و راستگو باش. 23

2-4-87- در نزد شاه آگاهانه حرف بزن. 23

2-4-88- همیشه سپاسگزار شاه باش. 24

2-4-89- نباید به زیبارویان شاه نظر داشته باشی و مخالف فرمانش قدم برداری. 24

2-4-90- نباید  چیزی از شاه بخواهی که او را خشمگین کند. 24

2-4-91- باید شاه را بستای و دشمنش را نکوهش کنی. 24

2-4-92- باید دوستان شاه را دوست و دشمنانش را دشمن بداری. 24

2-4-93- آنچه در خور شهریار باشد باید به او بدهی. 24

2-4-94- نباید از خندهی شاه دلیر شوی. 24

2-4-95- نباید بر شاه ناز و دلبری کنی. 25

2-4-97- نباید عوض هر کاری چیزی از شاه بخواهی. 25

2-4-98- همیشه فاصله ای را نسبت به شاه رعایت کن. 25

2-4-99- باید مقام خود را از آن پادشاه بدانی.(اگر سرور انجمنی قدردان ا و باش) 25

2-4-100- باید درآموزش شاه با او نرم خو باش و با حیا باش. 25

2-4-101- باید شاه را بپرس. 25

2-4-102- در نزد شاه نباید از نزدیکانش سخن بد بگویی. 25

2-4-103- نباید در خود را با شه برابر نمایی. 26

2-4-104- در فرمان شاه ننگی نیست. 26

2-4-105- دلت را به شاه باید شاد گردانی. 26

2-4-106- شاید که شاه را بد گفت. 26

2-4-107- به خاطر شاه دادگر باید از خدا شاکر باشی. 26

2-5-  چگونگی لشکرکشی.. 26

2-5-1- پیشرو لشکر دلیر باشد. 26

2-5-2- بنه باید در عقب لشکر باشد . وعدۀ زیادی از آن محافظت نمایند. 26

2-5-3- قبل از نبرد زیاد نباید اسبان را تازاند. 27

2-5-4- بی رهنمون نباید سپاه راند. 27

2-5-5-باید دیده بان بر تیغ کوه و طلایه را در هامون گماشت. 27

2-5-6- در جنگ باید اطلاعات دشمن را جمع آوری کرد. 27

2-5-7- دوری از می، نخجیر، زود و زیاد خوابیدن دیر برخاستن در لشکرکشی. 27

2-5-8- باید مواظب شبیخون دشمن بود. 27

2-5-9- اطراف لشکرگاه باید گودال حفر کرد. 27

2-5-10- باید مواظب گودال و چاه کندن دشمن نیز بود و به سادگی نباید شبیخون زد. 27

2-5-11- باید به نوبت پاسبان دلیر و مهربان بر لشکر گماشت. 28

2-5-12- سپاه باید همیشه مسلح باشند. 28

2-5-13- در جنگ باید منی را از سر خود دور کرد. 28

2-5-14- نباید در دشت گل و خار و کند آب و چاه رزم کرد. 28

2-5-15- نباید در جهت مخالف باد جنگید. 28

2-5-16- نباید مخالف تابش آفتاب جنگید. 28

2-5-17- لشکرگاه باید در کنار آب و علف باشد. 28

2-5-18- پیادگان باید پیشرو لشکر باشند. 28

2-5-19- کمانداران باید پشت سر سپرداران باشند. 29

2-5-20- لشکری باید همزمان آمادهی نبرد با چند اسلحه باشد. 29

2-5-21- از هر ده سپاهی باید یک نفرش آتش افکن باشد. 29

2-5-22- بعد از پیاده ها، اسب سواران و بعد از اسب سواران صف پیلان باید اراسته شود. 29

2-5-23-یک صف باید راست و یک صف باید خمیده باشد. 29

2-5-24- باید پیاده ثابت و سواران متحرک باشند. 29

2-5-25- باید گروهی آمادهی نبرد و گروهی در حال آرامش و استراحت باشند. 29

2-5-26- باید مواظب کمین گاه ها نیز بود. 29

2-5-27- راه پیل ها باید باز باشد. 30

2-5-28- قسمتی از لشکر را هر کدام از سران سزاوار باید سپرد. 30

2-5-29- بیشتر پهلوانان تنومند را باید برای حملهی آخرین نگه داشت. 30

2-5-30- اول باید خود را از زخم دشمن حفظ کرد سپس به او ضربه زد. 30

2-5-31- باید قلعه های بلند ساخت. 30

2-5-32- قلب لشکر را چنان باید آراست که از دو جناح به راحتی کمک رسیده شود. 30

2-5-33-پیاده سپاه باید در کوه و دره نبرد کند. 30

2-5-34- در جنگ در کوه باید گروهی سر تیغ و پایان کوه را گرفت. 30

2-5-35- در نبرد در دشت سپاه باید به هم حلقه بندند. 31

2-5-36- اگر لشکر دشمن پیاده باشد باید در دشت با آنان نبرد کرد. 31

2-5-37- در جنگ باید آب در مسیر پیل افکند. 31

2-5-38- شیوه نبرد با پیل باید چنین باشد: 31

2-5-39- در هنگام کم بودن لشکر باید جایی تنگ بر گرد خویش گزید. 31

2-5-40- نباید از دو طرف نبرد را آغاز کرد. 31

2-5-41- باید سپاه را دلداری داد. 31

2-5-42- هر کدام از دلیران که موفقیتی در جنگ کسب می کنند باید تشویق کرد. 31

2-5-43- جنگجوی ناتوان را باید از لشکر بیرون راند. 32

2-5-44- جنگجوی دلیر دشمن را باید با گروهی از افراد نابود کرد. 32

2-5-45- در هنگام آشتی هم باید مواظب حرکات دشمن بود. 32

2-5-46- باید هم مواظب کمینگاه های دشمن در حال جنگ و هم مواظب برگشتنش در حال گریختن بود. 32

2-5-47- تا شکست کامل دشمن نباید اقدام به تاراج اموالشان نمود. 32

2-5-48- بهترین زمان برای حمله به دشمن زمانی است که: 32

2-5-49- چون دشمن زنهار خواهد باید به او زنهار داد. 32

2-5-50- نباید خون فراریها را ریخت. 33

2-5-51- در حالت ناتوانی در جنگ باید آشتی کرد. 33

2-5-52-در جنگ گاهی گریختن خود پیروزی است. 33

2-5-53- باید علوفه و آب دشمن را نابود کرد. 33

2-6- در آداب سفر کردن. 33

2-6-1- پیش هر کسی آیین شهرش نکوست. 33

2-6-2- تنهایی نباید سفر کرد. 33

2-6-3- در سفر باید بردنی همراه خود داشت و نباید از کسی خوردنی گرفت. 33

2-6-4- نباید اسب خود را به کسی داد تا بر آن نشیند. 34

2-6-5- نباید در ره تنگ سوار شد و باید از دزدان پرهیز کرد. 34

2-6-6- نباید در شب آتش روشن کرد. 34

2-6-7- نباید به راهی رفت که شناختی از آن نیست و نباید نیازموده هر آبی را خورد. 34

2-6-8- در دشت و آباد جای باید منزل کرد. 34

2-6-9- چون از اسب فرود آیی باید هر طرف را نگریست. 34

2-6-10- به جای پا در هر راه باید دقت کرد. 34

2-6-11- چون گم شدی شب هنگام نباید حرکت کرد. 34

2-6-12- در سفر نباید اسب را اذیت کرد. 35

2-6-13- در سفر نباید اسب را به حال خود رها کرد. 35

2-6-14- در سفر ضمن انتخاب جای خوب نباید گرز و کمند و اسب را از خود دور کرد. 35

2-6-15- در سفر کمان همیشه باید به زه باشد. 35

2-6-16- در سفر باید از بدی و خون ریختن دوری کرد. 35

2-6-17- شب هنگام نباید وارد شهر شد و نباید در کنار آب منزل کرد. 35

2-6-18- در سفر نباید اسب و یار ناآزمودهی نامهربان همراه خود داشت. 35

2-6-19- در شهر بد آب و هوا نباید ماند. 35

2-6-20- در سفر باید مواظب سلامتی خود بود. 36

2-6-21- در سفر از یار بد باید دوری کرد. 36

2-6-22- در سفر راه بی خطر را باید انتخاب کرد. 36

2-7- در وصف روزگار و دنیا 36

2-7-1- دنیا بهشتی پنج روزه است. 36

2-7-2- دنیا بتی فریبنده است. 36

2-7-3- نه کسی در این دنیا زنده خواهد ماند و نه کسی که رفت دیگر برمی گردد. 36

2-7-4- دنیا رباینده ای چابک است. 36

2-7-5- جهان چاهی پر از بیم و آز است. 37

2-7-6- جهان پیرزنی شویکش است. 37

2-7-7- جهان باد است. 37

2-7-8- جهان خانه دیو است. 37

2-7-9- جهان قبرستان است. 37

2-7-10- جهان دهی است که هر کس وارد آن شد ناچار باید بیرون آید. 37

2-7-11- جهان زندان زشت است. 37

2-7-12- جهان اولش رنج و آخرش مرگ است. 38

2-7-13- جهان اژدهایی هفت سراست. 38

2-7-14- جهان در پی گرفتن جان ماست. 38

2-7-15- جهان سرایی دو در است. 38

2-7-16- جهان باغی دودر است. 38

2-7-17- دنیا ظاهری نیک و باطنی ناپسند دارد. 38

2-7-18- ضرر دنیا ده برابر سودش است. 38

2-7-19- روزگار دشمنی آشکار است. 39

2-7-20- روزگار نیرنگساز است. 39

2-7-21- روزگار آبستن از نیک و بد است. 39

2-7-22- روزگار با کسی نخواهد ماند. 39

2-7-23- روزگار بر یک خو نخواهد ماند. 39

2-7-24- روزگار بر یک خو نخواهد ماند. 39

2-7-25- زمانه ناپایدار است. 39

2-7-26- روزگار زود تغیر چهره می دهد. 40

2-7-27- حالات روزگار متفاوت است. 40

2-7-28- کار روزگار حساب و کتاب ندارد. 40

2-7-29- روزگار هر چه بیشتر نعمت بخشد همان اندازه غم و اندوه می بخشد. 40

2-7-30- روزگار ابتدا نعمت میبخشد سپس غم میدهد. 40

2-7-31- فقط آدم نادان و آدم ثروتمند در دنیا خوشند. 41

2-7-32- نباید غم روزگار را خورد. 41

2-7-33- نباید رنج دنیا را برد. 41

2-7-34- باید در زندگی شاد بود. 41

2-8- در وصف دانش و خرد. 41

2-8-1- بهترین خواسته دانش است. 41

2-8-2- هیچ گنجی بالاتر از دانش نیست. 41

2-8-3- دانش در این دنیا نگهبان ما از بدی و توشهی آخرت است. 42

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...