این بلندپروازی سیاسی و جغرافیایی ترکیه که در پرتو پذیرش هویت غربگرا میباشد را داوداوغلو در همان سخنرانی، اینگونه شرح میدهد که {هر سرزمینی که در سال های ۱۹۱۱ تا ۱۹۲۳ از دست دادهایم و از آنها عقب نشینی کردهایم را در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۳، به دست میآوریم و با برادرانمان در آن سرزمینها دیدار میکنیم. این یک مأموریت تاریخی ضروری است} (خبرگزاری کرد پرس ۱۶ دی ۱۳۹۱).
این سخنرانی داوداوغلو در سال ۲۰۱۲ بوده، اما محتوای آن را میتوان حاوی پیامی برای جهان و به خصوص منطقه غرب آسیا، شمال آفریقا و شرق اروپا و به ویژه کشورهایی مانند ایران و روسیه دانست. پیام داوداوغلو به ایران اینست که دوران خوشخیالی و یا همان دوره ماه عسل روابط ایران و ترکیه از سال ۲۰۱۱ پایان یافته و حزب عدالت و توسعه از همان ابتدای دولت خود به دنبال استفاده از امکانات و ابزارهای تخصصی سیاست خارجی ایران برای کسب قدرت در منطقه بوده که بعد از آگاهی و کسب این ابزارها و امکانات، از سال ۲۰۱۰، ۲۰۱۱ به اجرای سیاست گسترش جغرافیایی و سیاسی ترکیه در منطقه دست زده است. رابطه بسیار خوب و دوستانه با سوریه و عراق، ورود به مسایل جنبش حماس، کشور لبنان و … را میتوان راههایی برای آگاهی از مسایل این کشورها یا جنبشهای طرفدار ایران و ضدغرب دانست که ترکیه با برقراری رابطه ظاهراً دوستانه با آنها، توانست به اسرار و اطلاعات مختلف امنیتی، اقتصادی، نظامی این کشورها و جنبشها دست یافته و از سال ۲۰۱۰ به بعد از همین اطلاعات و اسرار برای دخالت در کشورهای مذکور استفاده نماید.
ترکیه برای دخالت در امور منطقهای و به خصوص حوزه کشورهای اسلامی با یک رقیب بسیار بزرگ روبرو بوده است، این رقیب همان نظام جمهوریاسلامی ایران میباشد که توانسته است طی سی و پنج سال گذشته و با اقدامات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و … خود در منطقه، مردم منطقه و در چندین کشور نیز دولتهای آنها را با اهداف و منافع خود همسو و همراه نماید.
ترکیه برای قدرتنمایی در غرب آسیا و حتی شمال آفریقا و منطقه بالکان در شرقاروپا که آنها را جزئی از محدوده جغرافیایی، تاریخی عمق راهبردی خود میداند، با حضور و نقش ایران در این مناطق روبرو بوده و سعی نموده است تا با برقراری روابط سیاسی و اقتصادی فعال در این مناطق و البته تحت حمایت و هدایت امریکا و غرب، از نفوذ و قدرت ایران در این مناطق کاسته و ایران را از این مناطق دور سازد. این اقدامات ترکیه در حالی صورت میگیرد که همواره ایران در حال همکاری و دفاع از مردم و کشورهای شمال افریقا و به خصوص کشورهای مسلمان آنجا بوده و یا زمانی که بالکان درگیر جنگ بوسنی بود، این ایران بود که عملاً و البته به صورت مخفی برای نیروی مقاومت مسلمان در برابر صربها، اسلحه ارسال میکرد.
ایران با تشکیل و سازماندهی محور مقاومت در برابر محور اسرائیلی – غربی نیز به حمایت و دفاع از استقلال و آزادی فلسطین و دیگر مناطق اشغالی اسلامی به دست اسرائیل پرداخته است، اما ترکیه هرگز نخواسته است تا بر خلاف دستورالعملهای مرکز هویتی و سیاسی خود یعنی امریکا و غرب، به اقدامات عملی و بنیادی برای احقاق حقوق مسلمانان دست بزند، هر چند این کشور برای ظاهرسازی به اقدامات نمایشی تبلیغاتی در برابر اسرائیل دست زده است.
هویت غرب مرکزگرای سران حزب عدالت و توسعه را میتوان در همان اندیشه عمق راهبردی و تلاش برای گسترش جغرافیایی ترکیه مشاهده نمود، تلاشی که اردوغان برای کسب نتیجه بهتر در گسترش توان جمعیتی و البته نظامی این کشور، از زنان ترکیه خواسته است تا هر زن ترکیهای حداقل سه فرزند به دنیا بیاورد! (خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) ۱۰آبان ۱۳۹۱).
به هر حال هویت و ماهیت سران حزب عدالت و توسعه و انگارههای توسعه جغرافیایی و سیاسی ترکیه را نمیتوان جدا از همان رهیافت هویت غرب مرکزگرایی دانست که سران حزب عدالت و توسعه طی یک دهه گذشته و بلکه قبل از آن نیز، در ذهن داشته و تنها به دنبال فرصت مناسب برای اجرای آن بودهاند. این فرصت نیز بر اساس گفته های احمد داوداوغلو از پایان سال ۲۰۱۰ و آغاز ۲۰۱۱ برای ترکیه فراهم شده است تا هویت خود را در همراهی و وابستگی به دستورالعملها و منافع غربی به خوبی نشان دهند. در اینجا لازم است تا برخی اظهار نظرات کارشناسان غربی و … را در مورد ماهیت هویت غربگرای ترکیه، مجدداً بازگو نماییم.
یکم – موسسه پژوهشی آمریکایی”رند”[۲۳۰]معتقد است، فتح الله گولن پدر معنوی و پشتیبان مالی حزب عدالت و توسعه، منتقد و مخالف حکومت ایران و شریک دولت امریکا است (روزنامه اطلاعات ۲۷ آبان ۱۳۹۱، ۱۹).
دوم – تقویت همکاری با متحدانی که حمایت آنان در هنگام درگیری احتمالی ضروری است، اهمیت بسیار زیادی دارد، ترکیه در میان این کشورها، نخستین کشور محسوب میشود.
ترکیه همسایه ایران، عراق و قفقاز جنجالی است و همکاری آن در هر بحرانی، ضروری و اجتنابناپذیر است. ترکیه قدرتمندترین ارتش منطقه را در اختیار دارد، متحد غرب است و روابط دوستانهای با اسرائیل دارد. ترکیه متعهد به حمایت از سیاستهای امریکا در خلیج فارس میباشد (کسینجر ۱۳۸۳، ۲:۳۰۷،۳۱۲).
در این زمینه سفیر سابق ایران در ترکیه به صراحت به عدم استقلال ترکیه در مسایل سیاسی و… اشاره نموده و میگوید {ترکیه ذاتاً مستقل نیست، مثل خیلی از نظامهای دیگر است} (دولتآبادی ۱۳۸۳، ۲۸).
اگر به سیاستهای ترکیه در تمامی دولتهای آن (به استثنای دولت اربکان) به ویژه دولت اردوغان، توجه شود به خوبی میتوانیم خط سیر هویت غربگرایی که به مرکز غرب (امریکا و اروپا) متصل است را مشاهده نماییم. همین خط سیر هویت وابسته غربی مرکزگرا بوده است که طی سی و پنج سال اخیر به دنبال محدودسازی نفوذ و قدرت ایران در منطقه و جهان بوده که مرحله حساس و عملی آن را میتوان از سال ۲۰۱۰ به بعد در کشورهای سوریه، عراق، بحرین و لبنان و … مشاهده نمود. در مرحله عملی محدودسازی ایران توسط غرب، ترکیه که اکنون به طور کامل در هویت غربی خود فرو رفته است به دنبال نمایش قدرت خود است. قدرت ترکیه را باید همان قدرت غرب دانست که در قالب هویت غربگرای ترکیه در حال نمایش قدرت است. ترکیه را باید در نهایت یک متحد راهبردی غرب دانست که سیاستهای همسو و دیکته شده غرب را دریافت و اعمال میکند.
از سوی دیگر نباید فراموش کرد که ترکیه مهمترین رقیب ایران در منطقه محسوب میگردد. ایران اگر بخواهد در چارچوب سند چشمانداز بیست ساله[۲۳۱]، به عنوان قدرت اول و برتر منطقه غربآسیا و حتی شمالآفریقا در سال ۱۴۰۴ شمسی قرار گیرد، باید بتواند تنها رقیب قابل توجه خود یعنی ترکیه را پشت بگذارد.
سند چشمانداز بیست ساله ایران که برای افق ۱۴۰۴ تدوین شده است، هدف نهایی این سند را چنین توضیح میدهد که {در چشمانداز بیست ساله، ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه، با هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بینالملل}. این سند مهم و راهبردی، منظور از منطقه را چنین شرح میدهد که { ست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه)و…} ( پایگاه اطلاع رسانی دولت جمهوری اسلامی ایران).
این تعریف سند چشمانداز بیست ساله از راهبرد ایران برای توسعه و کسب قدرت اول منطقه بزرگ آسیای جنوب غربی را باید یکی از دلایل ترس و تکاپوی گسترده دولتمردان ترکیه ای برای عدم تحقق اهداف سند چشم انداز ایران دانست .
در وضعیت مساوی و در صورتی که کشورهای غربی و به خصوص امریکا از حمایتهای اقتصادی، نظامی و سیاسی از ترکیه، دست بردارند یا حداقل این کمکهای گسترده خود را به نصف نیز کاهش دهند، ترکیه هرگز دچار توهم برتری منطقهای در برابر ایران نمیشود. دولتمردان ترکیه که هویت مستقل و آزاد کشور خود را در مقابل پاداشهای مالی، اقتصادی و … غربیها، تغییر داده و هویت غربگرا را کسب نموده و در مسیر اهداف و منافع مرکز غربی در حرکتاند، بر اساس همان انگاره ذهنی خود که اکنون هویتی غربگرایانه می باشد، حاضر به قبول حضور یک ایران مقتدر و برتر در منطقه آسیای جنوب غربی و در همسایگی مرزهای ترکیه و ناتو نیستند.
انگارههای ذهنی و حتی نیت دولتمردان حزب عدالت و توسعه از ابتدا نیز بر پایه غربگرایی بوده است. با گذشت زمان و تثبیت نسبی قدرت این حزب در ترکیه و بازی خوب اردوغان به عنوان یک مهره هویتدار غربی در منطقه که در برابر پول و کمکهای اقتصادی و … حاضر به هر نوع بازی بوده است، غربیها تصمیم به اجرای بازی بزرگ خود در راستای همان طرح خاورمیانه بزرگ و تغییر چهره منطقه با محوریت محدودیت و حتی فروپاشی قدرت و سپس نظام جمهوریاسلامی ایران گرفتند. در این مرحله بود که اردوغان مانند یک سرباز فدایی اهداف، منافع و هویت غربگرایی، به حمله و تهاجم به اهداف و منافع ایران در سطح منطقه پرداخته و رویکردی ضدایرانی را در سرلوحه سیاست خارجی دولت خود قرار داده است.
بعد از سالها مخفیکاری و اقدامات پشت پرده دولتمردان ظاهراً مسلمان ترکیه و حزب عدالت و توسعه در کشورهای منطقه، از سال ۲۰۱۰ بود که دولتمردان ترکیه به اجرای سیاستهای واقعی خود که کاملاً در تداخل و تقابل با سیاست ها و منافع ایران قرار دارد، اقدام کرده و تنش را بر روابط دو کشور حاکم نموده و سیاست واگرایی و غیرهمکاری با ایران را در پیش گرفتهاند.
سیاستهای دولت ترکیه در منطقه و بر علیه منافع و اهداف ایران، چنان گسترده و عمیق بود که علاوه بر رفتار سرد محمود احمدینژاد در دیدار با اردوغان، آیت الله مکارم شیرازی از مراجع بزرگ شیعه نیز به انتقاد صریح از سیاست های ترکیه به خصوص در مورد سوریه پرداخته و این سیاستها را به خنجری که بر علیه مردم منطقه استفاده می شود، تشبیه نموده و میفرمایند {ترکیه از پشت به اسلام و مردم منطقه خنجر میزند و اسرائیل را خوشحال کرده، هر چند در ظاهر با او جنگ زرگری دارد. همه مسلمانان و به ویژه مردم ترکیه باید در مقابل این مواضع بخروشند و این کار را محکوم کنند. چرا در کشور ما[ایران] همه در مقابل این خطر بزرگ خاموش هستند؟} (خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) ۱۳ مرداد ۱۳۹۰).
این اعلام صریح مواضع توسط آیت الله مکارمشیرازی و اینکه ایشان ترکیه را خطری برای ایران دانستهاند، نشان از این دارد که دوستی ترکیه با ایران را نمیتوان یک دوستی دو جانبه و برابر دانست. در صورت ادامه همان روند منفعل و غیر کارشناسی دستگاه سیاست خارجی ایران در مقابل ترکیه، تمامی منافع و اهداف ایران در منطقه و بلکه در جهان را تحت شعاع قرار داده و از بین میبرد.
به هر حال تلاش محور غربی برای محدود ساختن ایران و منافع منطقهای و جهانیاش، نیاز به یک سرباز گوش به فرمان داشت که بدون واهمه به ایران و منافع آن حمله نماید.
غرب و به خصوص امریکا برای تقابل با ایران، اقدام به شبیهسازی یک سرباز یا نیروی منطقهای دارای هویت غربگرایانه مرکزمحور نمودند که این سرباز یا نیروی شبیه سازی شده که همان حزب عدالت و توسعه و دولت اردوغان باشد، بتواند بر اساس تعاریف جدید هویتی خود، منافع غرب در منطقه را حفظ و گسترش دهد. همین شبیهسازی هویتی دولتمردان ترکیه با هویت مرکزگرایانه غربی بود که موجب بروز تنش و سپس بحران در روابط نسبتاً دوستانه ایران و ترکیه شده و این روابط را از یک همکاری دو جانبه، به روابطی تنشآمیز و غیر همکارانه تبدیل نمود.
تقابل و جدال رویکردهای دو کشور که ناشی از همان تفاوت برجسته هویتی دو طرف بوده است، موجب گردید تا تعاملات دوستانه و برخی منافع مشترک دو کشور به تقابل شدید و جدال منافع و رویکردهایشان تبدیل گردد.
به هر حال حزب عدالت و توسعه و رهبران آن به ویژه اردوغان در راستای سیاست هویت مرکزگرای غربی در حرکت هستند، حتی اگر این سیاست در چارچوب استراتژی نظام لائیک کمالیستی ترکیه باشد، اینگونه شدت و رویکرد بحران زای آن را باید به کارگزاران کنونی حزب عدالت و توسعه مرتبط دانست.
کارگزارانی که انگارههای ذهنی خود را با مصالح و منافع غرب، همسو نموده و برای نیل به اهدافی مانند بازسازی قدرت جغرافیایی خود در دوره عثمانی، به دنبال کسب یک هویت ظاهراً قویتر و برتر هستند. این هویت جدید و مورد نظر دولت ترکیه که همان هویت مرکزگرای غربی است، در واقع طرحی است برای ایجاد همان جنگ تمدنها[۲۳۲] که در عصر کنونی دارای چند محور میباشد. دو محور مهم این جنگ تمدن ها را باید جهان اسلام با نماد و رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان امالقرای[۲۳۳] جهان اسلام و در سوی دیگر فرهنگ مسیحی صهیونیستی[۲۳۴] غرب با نماد و رهبری امریکا و اروپا دانست که این تقابل در واقع سالهای زیادی است در فضای ذهنی و فرهنگی دو طرف شروع شده و شاید کم کم به فضای عملی و برخورد نزدیک نیز منجر گردد.
در فضای ذهنی و فرهنگی دو محور جنگ تمدنهای میان غرب و جهان اسلام، ترکیه را میتوان به عنوان یک بازیگر بسیار خطرناک و بی هویت دانست که به شدت به دنبال کسب قدرت و منافع خود میباشد. ترکیه در این میان به دنبال کسب هویت ظاهراً برتر غربی بوده تا با قرار گرفتن در آن سوی میدان تمدنی، ضمن تغییر هویت منطقه به اهداف و منافع خود نیز دست یابد زیرا در این سوی میدان نبرد هویتها و فرهنگها، ایران و محور اسلامی حامی آن از قدرت برتر برخوردار بوده و جایی برای عرضاندام ترکیه وجود ندارد.
هرگز نمیتوان به ظاهر و نمای حزب عدالت و توسعه به عنوان یک حزب اسلامگرا، اطمینان نمود. این حزب و سران آن نشان دادهاند که هویت برتر در نزد آنان که تبدیل به انگاره و برساخته ذهنی آنها نیز شده است، هویت مرکزگرای غربی است و به تبعیت از همین هویت است که نمی توانند با ایران به تعامل و همگرایی دست یابند. جدال هویتهای غربی و اسلامی، بر سیاست خارجی ایران و ترکیه تأثیر مستقیمی داشته است زیرا هویت مرکزگرای غربی دولتمردان ترکیه، حاضر به همکاری و تعامل مسالمت آمیز با ایران و هویت اسلامی – شیعی آن نیست.
با توجه به مولفه های هویتی ترکیه و ایران که در بالا ذکر شد و با توجه به سمت و سوی سیاست خارجی ترکیه طی یک دهه حاکمیت حزب عدالت و توسعه در ترکیه و به خصوص سیاستهای سه ساله اخیر این حزب و رهبرانش در در منطقه، لازم است تا اندیشمندان، نظریه پردازان و سیاستمداران ایرانی به نوعی بازبینی و برآورد مجدد در روابط ایران و ترکیه پرداخته و از خوشخیالی و برداشت سطحی از سیاستهای ظاهراً اسلامی حزب عدالت و توسعه، درس گرفته و سیاستهای خود را بر اساس واقعیتهای موجود در ترکیه، طراحی و اجرا نموده و به تفکرات آرمانگرا مانند همراهی برخی گروه ها و جریان های اسلامی با سیاست خارجی ایران پایان داده و بحث هویت مرکزگرای غربی را که عاملی مهم در تضعیف سیاستهای اسلامی ایران در منطقه آسیای جنوب غربی است را مورد پژوهش بیشتر و دقیقتری قرار دهند.
با توجه به تلاشی که در این پژوهش برای جمع آوری دلایل و نشانه های هویت غرب مرکزگرای دولتمردان ترکیه شده است، به خوبی میتوان دریافت که علت اصلی بروز تنشها و تشنج در روابط دو کشور همسایه و مسلمان ایران و ترکیه طی سال های ۲۰۰۸ الی ۲۰۱۲ را میتوان همان هویت غرب مرکزگرای ترکیه و تقابل این هویت غربی با هویت و منافع ایران دانست .

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

منابع و مآخذ:

۱- اباذری، مرتضی.و حبیب رضازاده. و محمد کریمزاده.۱۳۹۰ .بررسی تطبیقی روابط ترکیه و ایران با جمهوری آذربایجان (با رویکرد ساختار – کارگزار). تحقیقات سیاسی و بین المللی – دانشگاه آزاداسلامی واحد شهرضا. شماره ۷٫
۲- آراس، بولنت. و رابیا کاراکایاپولات. ۱۳۸۶٫از مناقشه تا همکاری – غیر امنیتی کردن روابط ترکیه با ایران و سوریه. ترجمه ی معصومه ظفرمند. مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز. دوره چهارم، شماره ۵۹٫
۳- اسپوزیتو، جان.(۱۳۸۸). انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن. ترجمه ی محسن مدیرشانه چی. تهران: باز.
۴ – اسپوزیتو، جان.و مهران کامروا. و جان واتربوری. ۱۳۹۱٫ جامعه مدنی و دموکراسی در خاورمیانه. ترجمه ی محمدتقی دلفروز. تهران: جاوید.
۵- اسپوزیتو، جان. و جان وال. ۱۳۸۹٫ جنبشهای اسلامی معاصر. ترجمه ی شجاع احمدوند. تهران: نشرنی.
۶- اسکلار، هالی. (۱۳۷۲). سهجانبه گرایی. ترجمه ی احمد دوستمحمدی. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی.
۷-اطهری، سیداسدالله. و بدری دهقانی. ۱۳۷۸٫ ترکیه و اتحادیه اروپا – الحاق یا شراکت راهبردی. مطالعات خاورمیانه. سال یازدهم، شماره های ۳و۴٫
۸ – اطهری، سیداسدالله. ۱۳۸۲٫ ایران و ترکیه – بازخوانی روابط دو کشور پس از جنگ سرد. راهبرد. شماره ۲۷٫
۹ – اعتضادالسلطنه، نوژن. (۱۳۹۱).احزاب اسلامی و چشم انداز لائیسیته در ترکیه. تهران: چاپخش.
۱۰ – افضلی، رسول. افشین متقی. ۱۳۹۰٫ بررسی و تبیین ژئوپلتیکی اسلامگرایی اعتدالی در سیاست خارجی ترکیه از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۱ با رویکرد سازهانگاری. روابط خارجی. سال سوم، شماره ۴٫
۱۱ – امین، سمیر (۱۳۸۶). ویروس لیبرال. ترجمه ی ناصر زرافشان. تهران: آزادمهر.
۱۲ – امیدی، علی. و فاطمه رضایی. ۱۳۹۰٫ عثمانیگرایی جدید در سیاست خارجی ترکیه – شاخصها و پیامدهای آن در خاورمیانه. روابط خارجی. سال سوم، شماره ۳٫
۱۳ – باغچی، حسین. و شعبان چالیش. ۱۳۸۸٫ عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا – مناظرههای پس از جنگ سرد. ترجمه ی عسگر قهرمانپور. مطالعات خاورمیانه. سال یازدهم، شماره ۱٫
۱۴ – بخشایشیاردستانی، احمد. (۱۳۷۹). اصول سیاست خارجی ج.ا.ا. تهران: آوای نور.
۱۵ – بروجردی، مهرزاد. (۱۳۸۹). تراشیدم، پرستیدم، شکستم – گفتارهایی در سیاست و هویت ایرانی. تهران: نگاه معاصر.
۱۶ – پهلوان، چنگیز. ۱۳۷۷٫ مناسبات ایران و ترکیه. اطلاعات سیاسی و اقتصادی. شماره های ۱۳۳و۱۳۴٫
۱۷ – تاجزاده، مصطفی. ۱۳۸۶٫ آفرین به ترکها – مرحبا به کردها. آیین، شماره ۸٫
۱۸ – جعفری ولدانی، اصغر. ۱۳۷۸٫ نقش جدید ترکیه در منطقه. پژوهشها و سیاستهای اقتصادی. شماره ۱۰٫
۱۹ – چامسکی، نوآم. (۱۳۸۷). تلاشهای امریکا برای حاکمیت جهانی – استیلا یا بقا. ترجمه ی سید ضیاءالدین خسروشاهی. تهران: درسا.
۲۰ – چتین سایا، گوکهان. و سیداسدالله اطهری. ۱۳۸۸٫ ریشه های تاریخی روابط ایران و ترکیه. مطالعات خاورمیانه. شماره های ۲و۳٫
۲۱ – چرنوف، فرد. (۱۳۹۰). نظریه و زِبَرنظریه در روابط بینالملل – مفاهیم و تفسیرهای متعارض. ترجمه ی علیرضا طیب. تهران: نشر نی.
۲۲ – چگنیزاده، غلامعلی. و بهزاد خوشاندام. ۱۳۸۹٫ تعامل و تقابل پیرامونگرایی و غربگرایی در سیاست ترکیه. راهبرد. سال نوزدهم، شماره ۵۵٫
۲۳ – حسن، حسن ابراهیم. (۱۳۸۵). تاریخ سیاسی اسلام از آغاز تا انقراض. ترجمه ی ابوالقاسم پاینده. تهران: بدرقه جاویدان.

عکس مرتبط با اقتصاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...